حمایت و مقاومت در چارت قیمت

آموزش ترکیب سطوح حمایت و مقاومت با نواحی عرضه و تقاضا
سطوح حمایت و مقاومت و نواحی عرضه و تقاضا دو مفهوم معامله گری هستند که ارتباط نزدیکی باهم دارند. و هرکدام به این شکل تعریف می شوند : نقاطی که احتمال می رود قیمت از آنجا برگردد و هر دو این سطوح و نواحی را می توان در هر جاي نمودار قیمت پیدا کرد. مهمترین تفاوت بین این سطوح و نواحی ، این است که در زونهای عرضه و تقاضا ناحیه ای داریم که می توان براي ورود به معامله آن را زیر نظر داشت و سطوح حمایت و مقاومت خطوط ساده ای هستند که میتوان برای ورود به معامله مورد پایش قرار داد. اگرچه ممکن است این تفاوت کوچک بنظر برسد، اما واقعا نکته مهمی است، چرا چون داشتن یک محدوده براي پایش به منظور ورود به معامله راحت تر از تحت نظر قرار دادن یک خط است .
مساله دیگر این است که معمولا نواحی عرضه و تقاضا نسبت به خطوط حمایت و مقاومت کمتر در نمودار قیمت یافت می شوند و همین نکته نیز می تواند دلیلی بر موفق تر بودن معامله ریورسال روی این نواحی نسبت به خطوط حمایت و مقاومت باشد. حالا چطوره که بیاییم و این دو تا روبا هم ترکیب کنیم؟ چه اتفاقی می افته اگر بیاییم دقت سطوح حمایت و مقاومت رو با جنبه هاي مثبت نواحی عرضه و تقاضا ترکیب کنیم؟ به نظر تون بعد از اینکار قادر نیستیم که نقاط دقیق ورود رو در نواحی عرضه و تقاضا بدست آوریم؟ به زودی به جواب سوالهاتون خواهید رسید، اما اجازه بدهید در ابتدا ببینیم مشکل مان با سطوح حمایت و مقاومت چیست؟
مشکلات مربوط به معامله گری روی سطوح حمایت و مقاومت
مشکل اصلی مرتبط با معامله گري در سطوح حمایت و مقاومت این واقعیت است که مارکت اغلب اوقات زمانی که به این سطوح می رسد جهت برگشت و حرکتش دقیقا معلوم نیست. خیلی از وقتها نیز مارکت قبل از اینکه این سطوح را ترک کند و برگردد به آرامی در این سطوح می خزد و ساید می شود یا قبل از اینکه به این سطوح برسد بر می گردد. و اینها می توانند از معامله گری در سطوح حمایت و مقاومت یک تجربه خسته کننده و نا امید کننده بر جای گذارد.
چرا چون شما بیشتر اوقات می بینید که قیمت به سمت این سطوح حرکت می کند ولی قبل ازآن که این سطوح را لمس کند بر می گردد، و یا اینکه سطح مربوطه را رد می کند و بعد از آنکه بنظر می رسد که این سطح را شکسته و می خواهد حرکت خود را ادامه دهد ناگهان بر می گردد. این در حالیست که تقریبا در معامله گری روی نواحی عرضه و تقاضا با چنین مشکلاتی روبرو نمی شوید. و علتش هم اینست که زونها یا نواحی خودشان یک محدوده را مشخص می کنند که شما می دانید که مارکت باید در انها برگردد و شما دیگر مثل سطوح حمایت و مقاومت روی یک نقطه تمرکز و نگرانی برای سیگنال برگشت قیمت ندارید و باید یک ناحیه را براي ورود به معامله تحت نظارت قرار دهید.
در واقع در نواحی برایتان مهم نیست که سیگنال بازگشتی کجا شکل گرفته باشد و تا زمانی که قیمت در ناحیه عرضه و تقاضا قرارداد این سیگنال بازگشتی می تواند شکل بگیرد. خوب حالا اگر سطوح حمایت و مقاومت را با زونهاي عرضه و تقاضا ترکیب کنید می توانید از بهترین مزیتها بهره مند شوید. یعنی شما دیگر می توانید مشکل تان را با ندانستن اینکه قیمت بتواند به سطوح حمایتی و مقاومتی برسد و یا اینکه وقتی به انها رسید درون آنها ساید شود حل کنید چرا که قیمت در زونها همچنان احتمال بازگشت را دارد و همچنین مزیت دیگر اینست که زمانی که در زون عرضه و تقاضا به یک سطح حمایتی و مقاومتی برخورد کنید احتمال بازگشت قیمت را زودتر می دهید.
در این جا یک زون تقاضا را در جفت ارز یورو دلار EURUSD داریم که باعث یک برگشت در قیمت شده است. خطوط مشکی که در اینجا می بینید سطوح حمایت و مقاومتی اي هستند که در داخل این زون تقاضا ایجاد شده اند. در مجموع می توان سه سطح حمایتی در عدد رند 1/0500 پیدا کرد. اگر این سطوح را قبل از اینکه قیمت به داخل این سطح تقاضا برسد در چارت خود مشخص کرده باشید می توانستید از آنها براي مشخص کردن جایی که احتمالا منشاء بازگشت قیمت از زون بوده است استفاده کنید که این موضوع به شما اجازه می داد تا وارد یک معامله ریورسال با یک حد ضرر خیلی کم شوید.
حالا بیایید به یک نمودار دیگرنگاه کنیم:
در اینجا یک زون تقاضاي دیگر داریم که در جفت ارز یورو دلار EURUSD ایجاد شده است. این زون هم حاوی سه سطح حمایتی است که پتانسیل این را دارند که بمحض اینکه قیمت وارد این زون شد بازار را برگردانند. مانند مثال قبل شما نمی دانید که کدام یک از این سطوح می تواند قیمت را بازگرداند ، بلکه شما فقط می دانید که برگشت قیمت در یکی از این سطوح تقریبا قطعی است در این مورد قیمت بعد از برخورد با حمایت شکل گرفته روي عدد رند 1/5900 برگشته است.
اگربه نمودار تایم پنج دقیقه برویم می توانید ببینید که زمانی که بازار به سطح حمایتی برخورد می کند چند کندل پوشاي صعودي (Bullish Engulfing Candles) شروع به شکل گیري می کنند. شما می توانید از این کندل هاي انگولفینگ براي قراردادن معاملات خرید در بازار براي سود گرفتن از برگشت قیمت استفاده کنید. چرا چون الان می دانید که با برخورد به یکی از سطوح حمایتی داخل زون احتمالا یک ریورسالی دارد به بیرون زون تقاضا ایجاد می شود.
بطور امیدوار کننده اي با هم دیدیم که مشخص کردن سطوح حمایت و مقاومت درون زونهاي عرضه و تقاضا می تواند به ما در مشخص کردن نقاط ورود به پوزیشن هاي معاملاتی کمک کند. خوب کاري که الان می خواهم انجام بدهم این است که به شما یک ایده فوري در مورد اینکه چطور می توانید از سطوح داخل زونها براي موقعیتهاي معاملاتی بهره ببرید و نشانتان دهم که اگر معامله تان را وارد کردید حد ضررتان را کجا قرار دهید.
چگونه در سطوح حمایت و مقاومتی داخل زونهای عرضه و تقاضا معامله گری کنیم
معامله کردن زمانی که بازار به سطوح حمایتی و مقاومتی اي که داخل زونهاي عرضه و تقاضا هستند می رسد، بسیار شبیه معامله گري روي خود زونهاي عرضه و تقاضا است. مرسومترین راهی که میتوان در یک زون عرضه یا تقاضا معامله کرد این است که یک سفارش شرطی (پندینگ اُردر) در لبه ي زون براي اماده باش جهت برگشت قیمت داشته باشیم، و یا اینکه زمانی که بازار وارد زونها شد چشم به رفتار قیمت(پرایس اکشن) مثل تشکیل کندلهاي انگولفینگ در تایم فریم هاي پایین تر داشته باشیم.
این واقعیت کهشما نمی دانید کدام سطح حمایتی و مقاومتی داخل زون می تواند قیمت را بازگشت دهد ، بدین معنی است که نمی توان از یک سفارش شرطی براي ورود به معامله استفاده کرد، لذا تنها انتخابی که می ماند این است که باید به انتظار بنشینیم که سیگنال پرایس اکشنی در زمانی که قیمت به سطوح حمایت و مقاومت داخل زون برخورد می کند رخ دهد.
مکانیابی و مشخص کردن سطوح حمایتی و مقاومتی در داخل زونهای عرضه و تقاضا
اولین قدم این است که همه سطوح حمایت و مقاومتی موجود در داخل زون عرضه و تقاضا را پیدا کنیم،خیلی ساده است ابتدا زونها را در روي نمودار قیمت مشخص می کنیم و بعد با استفاده از اندیکاتور support and resistance مشخص می کنیم که خطوط حمایت و مقاومتی کجا هستند. در اینجا یک مثال از منظره یک نمودار که با استفاده از اندیکاتور خطوط حمایتی و مقاومتی آن مشخص شده اند را برایتان می آوریم.
کاري که الان لازم است انجام دهید اینست که سطوحی که در نزدیکی زونهاي تقاضا با خطوط مشکی مشخص شده است را مارك نمایید، تا بعد از انکه اندیکاتور را از روي چارت برداشتید این سطوح در نمودار باقی بمانند .
بعد از تکمیل مراحل فوق ، کار دیگري که باید انجام داد اینست که زونها را مجددا ترسیم نمایید تا آنهایی که نزدیک ترین به این سطوح حمایتی و مقاومتی هستند مشخص شوند
خوب در این جا شما می توانید ببینید که من مجددا زونهاي عرضه تقاضایی که نزدیکترین ها به سطوح بوده اند را ترسیم کرده ام. فقط مطمئن شوید که زمانی که انها را ترسیم می کنید ، آنها را نزدیک یک اعداد کلی باشند.
بعنوان مثال لبه ي بالاییِ زون تقاضایی پایینی بدوا در 1/0543 و نزدیکترین عدد رند به آن 1/0500 ، بنابراین شما باید این زون را دوباره ترسیم کنید تا این محدوده را نیز ببیند.
زمانی که مارکت به هر سطحی برخورد کرد بدنبال موقعیت ورود بگردید و حد ضرر خود را مطابق با آن تنظیم کنید.
زمانی که سطوح حمایت و مقاومت را بدست آوردید و زونهاي عرضه و تقاضارا هم بدرستی مشخص کردید، نیاز خواهید داشت که براي یافتن پتانسیل ورود به پوزیشنهاي معاملاتی شروع حمایت و مقاومت در چارت قیمت به مراقبت از سطوح کنید. بهترین راه براي اینکار تغییر تایم فریم به تایم فریم پایین تر و پایش حرکات قیمتی(پرایس اکشن) است که مارکت در زمان درگیريِ با سطوح داخل زونها بوجود می آورد. تصویرذیل یک ساختار قیمتی را نشان می دهد که در تایم 5 دقیقه در زمانی که بازار با هر سطح حمایتی در داخل زون تقاضا برخورد داشته بوجود آورده است.
می توانید ببینید که زمانی که مارکت با سطح اول حمایت برخورد کرده یک کندل انگولفیک صعودي ایجاد شده و یک حرکت به بالا بوجودآمده است. این حرکت در نهایت دچار مشکل شده و موجب ریزش بازار به پایین و حمایت بعدي (پایین تر) شده است. در این سطح حمایت ساپورت2 یک کندل انگولفینگ دیگرایجاد شده تا مارکت را به بالا يِ هايِ سویینگ به بالایی که در هنگام برخورد مارکت به حمایت اول ایجاد شده بود ،بِرانَد. سپس یک سویینگ به پایین دیگر بوجود آمده وباعث شده که مارکت به زیر سویینگ لويِ سویینگ به بالایی که با برخورد بازار به سطح حمایتی دوم بوجود امده بود بریزد.
ریزش دوم قیمت نتوانسته به سمت حمایت سوم که در واقع لبه يِ زون تقاضا بوده هدایت شود و مدت کوتاهی بعد از آن بازار دوباره به بالا حرکت کرده وباعث شده که قیمت بطور کامل به بیرون زون برگردد. دو راه وجود دارد که شما می توانید با این کندل هاي انگولفینگ صعودي معامله بکنید. راه اول بعد از انکه دیدید یکی از این دو کندل بوجود آمد می توانید یک معامله خرید با قراردادن حد ضرر آن در نزدیکترین سطح حمایتی ، در بازاروارد کنید. که این حد ضرر 12 تا 17 پیپ بسته به اینکه تصمیم گرفته باشید در کدام کندل وارد شوید می توانست متغیر باشد.
راه دوم اینکه می توانستید یک معامله با حد ضرر در لبه يِ زون تقاضا وارد کنید، که در اینجا حد ضرر چیزي در حدود 17 تا 21 پیپ بسته به محل ورود بر اساس کندل انگولفینگ بوده است. معمولا قرار دادن حد ضرر در لبه يِ زون ایده يِ بهتري است به این دلیل که شما در مقابل حرکات اسپایک و خوردن استاپ بعد از قرار گرفتن معامله در بازار محافظت می کند. در مثالی که زدیم، اگر شما یک معامله هرید در بازار قرارداده باشید با حد ضرر در روي نزدیکترین سطح حمایتی مثلا اگر ورودتان بر مبناي کندل انگولفینگ اول بوده باشد حد ضررتان را روي ساپورت دوم قرار داده باشید، احتمالا در صورتیکه قیمت دوباره ریزش می کرد (که کرد) شانس بالایی براي خوردن پول و از دست دادن پول وجود داشته در حالیکه اگر استاپ لاس را در لبه يِ زون ست کرده باشید این شانس بسیار کم خواهد بود. خوب حالا بیایید نگاهی به یک مثال دیگر بیاندازیم.
در اینجا یک زون عرضه دیگر در جفت ارز یورودلار داریم. می توانید ببینید که سطوح حمایت و مقاومتی که میتوان در حول و حوش زون تقاضا یافت را مشخص کرده ام و همچنین زون را براي انطباق با سطوح حمایت و مقاومت نزدیکتر مجددا رسم کرده ام. خوب حالا بیایید با هم به تایم 5 دقیقه برویم تا ببینیم آیا میشه یک سیگنال پرایس اکشنی پیدا کرد که بشه باهاش ، زمانی که مارکت بداخل زون تقاضا وارد میشه یک ترید خرید در بازار قرارداد.
در چارت تایم 5 دقیقه می توانیم ببینیم زمانی که بازار با سطح حمایتی که در وسط زون تقاضا قراردارد برخورد می کند دو کندل صعودي انگولفینگ ایجاد می شود.اولین کندل قیمت را به بیرون زون می راند اما کاملا باعث ریورسال و بازگشت قیمت نمی شود، در حالیکه دومین کندل مارکت را کاملا به بازار می راند اما در این وسط یک حرکت اسپایک به عقب که باعث بوجود امدن یک پین بار صعودي شده هم وجود داشته ( که با علامت ضربدر مشخص کرده ام) نقطه ورود شما باید در یکی از کندلهاي باشد که بازار در زمانیکه با سطوح حمایتی برخورد کرده بوجود اورده.
کندل انگولف دوم احتمال بالاتري براي موفقیت دارد چرا چون دومین سویینگ او را در ریورسال بوجود اورده، اما کندل اول نیزاگر نخواهید بدنبال شواهد و تایید بیشتري براي ریورسال به بیرون زون تقاضا باشید موقعیت مناسبی براي معامله دارد. حد ضررتان در معامله دیگرباید در سطح حمایت که لبه يِ زون تقاضا را تشکیل داده باشدکه در این مورد در حدود 20 تا 25 پیپ بسته به اینکه در کدوم کندل تصمیم گرفته اید وارد معامله شوید متفاوت است.
حد سود در زمانی که بازار یک هایر هاي جدید یا لوور لوي جدید می سازد.
زمانی که در یک معامله خود را در سود می بینید وبازار از زون عرضه یا تقاضا برگشت کرد، آخرین کاري که باید بکنید اینست که قسمتی از معامله را در سود ببندید، بخاطراینکه مطمئن شوید که اگر احتمالا بازار خواست سرناسازگاري گذاشتهو بخاطر اتفاقاتی برخلاف جهت ورود شما حرکت کند کار شما به ضرر یا بدون نتیجه ختم نشود انجام اینکار ضروري است. به تجربه به این نتیجه رسیده ام که بهترین زمان براي برداشت سود اگر وارد یک معامله خرید شده اید بعد ازآن است که ببینیم مارکت یک هایر هاي ساخته است.و اگر وارد یک معامله فروش شده اید بعد از آن است که بازار یک لوور لو ساخته باشد. اما با وجود توضیحات بالا خروج از معامله همواره به نظر من باید منطبق بر معیارهاي شخص معامله گر باشد.
ترسیم سطوح حمایت و مقاومت
یکی از سادهترین روشها برای پیدا کردن سطوح حمایت و مقاومت، توجه به اعداد رُند [121] است. اعداد رُند معمولا از خودشان خاصیت حمایت‑مقاومتی نشان میدهند. بعنوان مثال اعدادی مانند هزار تومان، دوهزار تومان، سه هزار تومان و غیره معمولا میتوانند موانع مهمی برای قیمت به حساب بیایند. تعریف عدد رُند در هر نوع از بازار میتواند متفاوت با دیگری باشد. بعنوان مثال اعدادی مانند 100 ، 200 ، 300 وغیره اغلب نقش مهمی را برای قیمت سهام ایفا میکنند. در بازار داخلی ارز ممکن است قیمت دلار به مضارب هزار مانند 4هزار تومان، 5 هزار تومان، 6 هزار تومان و غیره واکنش نشان بدهد. قیمت سکه نیز در بازار طلا معمولا به مضارب یک میلیون تومان مانند نرخهای 3 میلیون تومان، 4 میلیون تومان، 5 میلیون تومان و غیره حساسیت نشان میدهد و الی آخر.
در بازار جهانی فارکس به اعدادی رُند میگوییم که یک الی حداکثر دو رقم اعشار بیشتر نداشته باشند. بعنوان مثال مجموعه اعداد زیر همگی میتوانند برای نمودار eurusd بعنوان یک عدد رُند محسوب شده و از خودشان خاصیت حمایت-مقاومتی نشان بدهند:حمایت و مقاومت در چارت قیمت
1.1000 – 1.1100 – 1.1200 – 1.1300 – 1.1400 – 1.1500- …
قانون جالب 20-80 که آنرا خیلی وقت پیش از یک دوست شنیدم، میگوید اگر فرضا 500 تومان برای یک سهم خاص یک سطح مقاومت مهم باشد، در اینصورت قیمت عملا بر روی یکی از سطوح 520 و یا 480 تومان متوقف خواهد شد! قانون 20-80 علیرغم اینکه یک قاعده کاملا غیررسمی است اما شخصا برای من قانون پرکاربردی بوده است و شما نیز میتوانید با جستجوی اندکی بر روی چارتهای مختلف، صحت آنرا مشاهده نمایید.
روش دیگر برای پیدا کردن سطوح حمایت و مقاومت، نگاه کردن به گذشته چارت است. اگرچه حتی یک قله یا دره نیز به تنهایی نشانگر یک سطح حمایت-مقاومت است (زیرا لااقل یکبار موجب تغییر جهت حرکت قیمت شده است) اما معمولا سطوحی را بعنوان سطوح حمایت-مقاومت معتبر میدانیم حمایت و مقاومت در چارت قیمت که حداقل از اتصال دو قله یا دره همسطح رسم بشوند. هرچه قلهها و درههایی که یک سطح حمایت-مقاومت را تشکیل میدهند نوکتیز تر باشند، و از شاخ و دمهای بلندتری ساخته شده باشند، میزان قدرت و اعتبار سطح مذکور نیز بیشتر خواهد شد.
در تصویر زیر میتوانید سطح مقاومت 1.5000 را که یک عدد رُند و مهم برای نمودار eurusd محسوب میشود و نتیجتا برای سه ماه متوالی مانع از تداوم رشد قیمت یوروی اروپا شده است مشاهده بفرمایید. این سطح نهایتا در اواخر فوریه 2008 شکسته شده و منجر به صعود قدرتمند یورو تا 1.6000 شده است. مسلما معاملهگران بسیاری در اواخر فوریه و اوایل مارس اقدام به خرید یورو کردهاند تا از این صعود قیمت منتفع بشوند
روشهای تعیین حد سود و زیان
روشهای مختلفی برای تعیین حد سود و زیان در بازار سهام وجود دارند و همانگونه که در مقاله قبلی توضیح داده شد؛ اکثر معاملهگران به منظور پیشبینی نقاط خروج احتمالی از بازار، از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند. در این مطلب به بیان مهمترین روشهای تعیین حد سود و ضرر بر مبنای قیمت، با ذکر مثالهایی از بازار سهام خواهیم پرداخت.
فواصل قیمتی مشخص نسبت به ناحیه ورود
برخی سرمایهگذاران رویکرد تحلیلی خاصی نداشته و بیشتر روی اعداد ثابت تمرکز دارند. معیار اصلی در این روش، میزان فاصله نقاط خروج نسبت به ناحیه ورود است که معمولاً این فواصل بر اساس واحد درصد بیان میشوند. این مقادیر بر مبنای شرایط کلی بازار (نظیر محدودیت نوسان مجاز روزانه)، نوسانات ذاتی سهم و سایر موارد تعیین خواهند شد. در نمودار زیر که مربوط به سهام شرکت ایران خودرو است؛ معاملهگر پس از شکست سطح مقاومتی تصمیم به ورود میگیرد و بر اساس یک استراتژی شخصی، مقدار ثابت %۱۰ حد ضرر نسبت به نقطه ورود در نظر گرفته است. با توجه به اینکه نسبت پاداش به ریسک معاملاتش روی عدد ۲ تنظیم شده است؛ حد سود از ناحیه ورود به بازار، %۲۰ فاصله خواهد داشت.
اعداد رند
استفاده از اعداد رند در تحلیل تکنیکال کلاسیک و به طور کلی تعیین نقاط بازگشت بازار سهام، بسیار مرسوم است. معاملهگران کهنهکار بازار مالی نیز به این سطوح توجه ویژهای داشته و هنوز هم نسبت به کارایی آنها دیدگاه مثبتی دارند. عموماً رسیدن قیمت به محدوده اعداد رند در نمودار، موجب ایجاد تحرکات خاصی در عرضه و تقاضای بازار میشود. برخی معاملهگران با قرار دادن نقاط خروج خود در این سطوح سعی دارند؛ حد سود و زیان مطمئنی داشته باشند. به منظور درک بهتر مطلب، موقعیت معاملاتی فرضی زیر را در سهم وبصادر در نظر بگیرید. پس از شکست نقطه تلاقی خط روند و حمایت و مقاومت در چارت قیمت سطح مقاومتی، فرد اقدام به ورود نموده است که با نسبت بازده به ریسک برابر ۱، مقادیر ۸۰۰ و ۵۰۰ ریال را به ترتیب به عنوان حد سود و زیان احتمالی این معامله در نظر گرفته است.
اندیکاتورها
بدون شک یکی از پرطرفدارترین ابزار نموداری در میان معاملهگران بازار مالی اندیکاتورها هستند که خود به چندین نوع تقسیم میشوند. این ابزارها به حدی مورد علاقه سرمایهگذاران است که به عناوین مختلفی نظیر تحلیل بازار، نقطه ورود و نواحی خروج از آنها استفاده میکنند. مهم ترین دلیل محبوبیت اندیکاتورها در میان معاملهگران مبتدی، سهولت کاربری آنها است. اندیکاتورها بر اساس ماهیت و دسته بندی موجود در پلتفرمهای تحلیلی، به چهار نوع کلی روند یاب، مبتنی بر حجم، اسیلاتورها و اندیکاتورهای تدوین شده توسط آقای بیل ویلیامز تقسیم بندی میشوند.
میانگین متحرک یکی از کاربردی ترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال است که یکی از موارد استفاده آن تعیین نقاط خروج میباشد. میانگینها معمولاً به صورت منفرد یا چندگانه استفاده میشوند. در تصویر زیر یک موقعیت معاملاتی را مشاهده میکنیم که نقاط ورود و خروج کاملاً بر اساس تقاطع دو میانگین متحرک شکل گرفته اند.
اگر قیمت بالاتر از میانگینها قرار داشته و یک تقاطع مثبت نیز اتفاق بیفتد(یعنی خط قرمز رنگ که متعلق به میانگین ۴۰ روزه است، میانگین متحرک۶۰ روزه را به سمت بالا بشکند) اقدام به خرید نموده و زمانی که میان قیمت و میانگین متحرک ۴۰ روزه، یک شکست قیمتی نزولی رخ دهد؛ باید از معامله خارج شویم. در واقع یک نقطه خروج غیرثابت انتخاب شده است که به صورت همزمان حد سود و زیان را پوشش میدهد.
فیبوناچی
افرادی که سواد ریاضی داشته باشند؛ مطمئناً سری اعداد فیبوناچی را میشناسند و داستان معروف آن را نیز شنیدهاند. مجموعه ابزار فیبوناچی در پلتفرمهای معاملاتی بازار مالی، یکی از قدرتمندترین ابزارهای تحلیلی به شمار میآیند که حتی میتوان صرفاً بر مبنای آنها یک استراتژی معاملاتی کامل تدوین نمود! فیبوناچی بازگشتی یکی از محبوب ترین ابزار تحلیل نموداری فیبوناچی است که معاملهگران بسیاری از سطوح آن به عنوان نقاط کلیدی ورود و خروج از معامله استفاده میکنند. با مشاهده نمودار قیمت شرکت مخابرات ایران متوجه میشویم که معاملهگر «الف» بر اساس تلاقی خط روند صعودی، سطح حمایتی کلاسیک و ناحیه %۳۸ فیبوناچی بازگشتی در یک نقطه، اقدام به خرید نموده است. حد سود این معامله در سطح صفر درصد فیبوناچی یا همان قله قبلی و حد ضرر آن نیز در ناحیه %۶۱.۸ که درصد طلایی فیبوناچی میباشد؛ قرار داده شده است.
سطوح حمایت و مقاومت
تعداد کثیری از معاملهگران قدیمی بازار، به این سطوح ساده اما مهم در نمودار قیمت، توجه خاصی داشته و بخش مهمی از استراتژی معاملاتی آنها را شامل میشود. تئوری اصلی در استفاده از حمایت و مقاومت کلاسیک این است که بر اساس روانشناسی جمعی اگر قیمت از یک ناحیه بازگشت داشته باشد؛ ممکن است دفعات بعدی نیز با رسیدن به این نقطه، سرمایهگذاران واکنش مشابهی داشته باشند. به همین دلیل استفاده از این سطوح به عنوان نقاط خروج از بازار، کار بسیار عاقلانهای به نظر میرسد. زیرا، در صورت شکست این نواحی، هشدار جدی مبنی بر تغییر روند صادر شده و منطقی است که از معامله خارج شویم. در مثال زیر بر اساس نماد تاپیکو، نمونهای از موقعیتهای معاملاتی را مشاهده میکنیم که نقاط حد سود و زیان بر اساس سطوح حمایت و مقاومت مشخص شدهاند.
خطوط روند
همانند سطوح حمایت و مقاومت کلاسیک، خط روند نیز یکی از مفاهیم ابتدایی و مهمی است که به تحلیلگران فنی آموزش داده میشود. این خطوط که طبق قواعد مشخصی، از اتصال نقاط بازگشت قیمت در نمودار تشکیل میشوند، یکی از قدرتمند ترین ابزارهای تحلیلی در بازار مالی به شمار میروند. خط روند به صورت انفرادی یا در نقاط تلاقی با سایر ابزار تحلیل، قابلیت استفاده دارد. این خطوط به دلیل اینکه یکی از مبانی اصلی تحلیل تکنیکال تلقی میشوند؛ ابزار دیگری نیز بر اساس آنها تدوین یافتهاند. به عنوان نمونه کانالهای قیمتی از نمونه ابزار مرسوم در تحلیل نموداری میباشند که بر مبنای خطوط روند ترسیم میشوند.
در موقعیت معاملاتی فرضی ذیل مشاهده میکنید که پس از ترسیم یک کانال قیمتی صعودی در نمودار روزانه سهم ملی صنایع مس ایران، معاملهگر «ب» پس از شکست ناحیه مقاومتی کوتاه مدت، اقدام به خرید سهم مینمایند. در چنین موقعیتهایی معاملهگران بلندمدتی میتوانند، از خطوط کف و سقف کانال به ترتیب به عنوان حد زیان و سود بهره ببرند و در صورتی که سرمایهگذار افق کوتاه مدتی را مد نظر داشته باشد؛ با رسیدن به خط روند کوتاه مدت(خط قرمز رنگ) جهت جلوگیری از تقبل ریسک تغییر روند، میتوان از معامله خارج شد.
الگوهای قیمتی
امروزه تشخیص روند آتی بازار سهام بر اساس الگوهای قیمتی، بسیار رایج است. این الگوها بر اساس حرکات قیمتی پرتکرار و مشابه که پس از وقوع آنها بازار روند مشخصی پیدا حمایت و مقاومت در چارت قیمت کرده است؛ از اطلاعات قیمتی بلند مدت بازارهای مالی، استخراج شدهاند. الگوهای نموداری انواع و اقسام مختلفی دارند که مهم ترین آنها عبارتند از: سر و شانه، پرچم، مستطیل، سقف و کفهای چند قلو، کنج.
این الگوها بر اساس شرایط وقوع میتوانند خاصیت نزولی یا صعودی داشته و یکی از نقاط قوت الگوهای قیمتی این است که یک الگو به تنهایی میتواند نواحی حد سود و زیان معاملات را به حمایت و مقاومت در چارت قیمت طور دقیق مشخص کند. به طور مثال به الگوی پرچم و نقاط خروج از معامله در نمودار سهام بانک ملت توجه فرمایید.
سطوح حمایت و مقاومت و 3 استراتژی معاملاتی
در این مقاله به سطوح حمایت و مقاومت و 3 استراتژی معاملاتی می پردازیم . به نواحی سقف قیمتی که فروشندگان از رشد بیشتر قیمت ممانعت می کنند و باعث نزول قیمت و ریزش آن ناحیه مقاومتی گفته می شود و از طرفی به نواحی کف قیمتی که خریداران با توجه به ارزندگی از افت بیشتر یک نماد جلوگیری می کنند و از آن نقطه ، نماد یا ارز یا هر کالایی به سمت مقادیر مثبت صعود می پیدا می کند ناحیه حمایتی می گویند
به طور کلی در تمامی نواحی که از افت قیمت ممانعت میشود ناحیه حمایتی گفته می شود و به تمام نواحی که از رشد و صعود بیشتر قیمت ممانعت میشود مقاومت گفته میشود
در تعریف فنی و تکنیکالی، پایین ترین قیمت در یک موج نزولی را حمایت می گوییم ، محدوده حمایتی محدوده ای است که در آن خریداران به اندازه کافی تمایل به خرید دارند و از فشار فروش جلوگیری می کند. نتیجه این اتفاق این است که قیمت به سمت بالا بر می گردد و از قدرت نزولی آن کاسته می شود.
مقاومت اما برعکس حمایت است یعنی محدوده یا ناحیهای از قیمت که در آن جمیع معاملهگران متفق القول عقیده بر عرضه یا فروش آن دارند و قیمت در آن نقطه به سختی صعود می کند یا اصلاً صعود نمی کند
سطح حمایتی را معمولاً از موج نزولی قبلی شناسایی میکنند و سطح مقاومتی را از موج صعودی قبلی.
بر روی شکل به صورت کامل برایتان نمایش داده ام
حمایت و مقاومت چیست و 2 استراتژی معاملاتی
اما در این بین ناحیه دیگری هم داریم به نام ناحیه فیلیپ یا تغییر ماهیت داده شده
ناحیه فیلیپ یا سطح فیلیپ
ناحیهای است که قبلا مقاومت بوده اما در روی آن معامله گران به این نتیجه رسیدند که این سطح مقاومتی را با خریدهای بیشتر به سمت بالا بشکنند و به سطح بالاتر از آن برسند مانند همان پرنده که تصمیم گرفت سقفش را بشکند و به آسمان برود
حال آن ناحیه مقاومتی که شکسته شده است هم اکنون به سطح حمایتی تبدیل می شود.
به این ناحیه تغییر ماهیت داده شده می گویم یک سطح فیلیپ ! سطح فیلیپ مقاومتی است که به حمایت تبدیل شده یا حمایتی است که به مقامت تبدیل شده و در هر دو صورت اسمش فیلیپ است
نکته خیلی مهم بر روی سطوح معاملاتی چه حمایتی و چه مقاومتی این است که ما معمولاً
سه دسته معامله گر داریم :
معامله گرانی که از قبل خرید کردند و با قیمت به سطح شما رسیدند
معامله گرانی که هیچ نظری ندارند تا قیمت از این سطح عبور کند و سپس تصمیم بگیرند
معامله گران که قصد فروش نماد خود را دارند
حال چه اتفاقی می افتد ؟
ماهیت و رفتار شناسی در حمایت و مقاومت
دسته اول کسانی هستند که خریدهای خود را انجام دادهاند و قیمت به سطح بالاتری رسیده است مثلاً سطح مقاومتی بالاتر ، حال خریداران قبلی افسوس خوردند که چرا ما بیشتر از این نماد نخریدیم پس مایلند همچنان تعداد بیشتری از این نمادها خریداری کنند. سطوح حمایت و مقاومت و 3 استراتژی معاملاتی
دسته دوم کسانی بودند که در همان سطح حمایتی خرید خود را انجام دادهاند حمایت و مقاومت در چارت قیمت و در این سطح مقاومتی که تازه قیمت بهش رسیده و سطح بالاتری است اما اینکه ریسک شان را کاهش دهند و قسمتی را بفروشند
تقابل بین این دو گروه خریداران اصطلاحاً طمعکار و فروشندگان ریس گریز باعث شکستن آن سطح مقاومتی میشود یا نشکستن آن سطح مقاومتی .
اگر خریداران قدرت بیشتری را در خرید داشته باشند نمادهای آن فروشندگان ریسک گریز را میخرند و سطح مقاومتی پیش رو میشکند و قیمت بالای آن تثبیت میشود سطوح حمایت و مقاومت و 3 استراتژی معاملاتی
اگر فروشندگان ریسک گریز تعداد زیادی از سهام خود را بفروشند که سهامداران نتواند همه آن را جمع کنند قیمت توانایی بالا رفتن از آن سطح مقاومتی را نخواهد داشت و به لول های پایین تری بر خواهد گشت
این ماهیت رفتار بر روی حمایت ها هم به این شکل است اگر افرادی که احساس میکنند بازار ارزندگی خیلی خوبی داره نتوانند جلوی افرادی که معتقدند بازار از ارزش خوبی برخوردار نیست و مایل به فروش سهامشون هستند غلبه کنند ناحیه حمایتی از بین نخواهد رفت ،
ولی اگر افرادی که احساس میکنند ارزندگی بازار در این نقطه حمایتی بسیار خوب است بتوانند تمام سهام افراد فروشنده را خریداری کنند و در همانجا حس ارزندگی را به بازار القا کنند بازار از همان نقطه حمایت شده و به سمت بالا برمی گردد
بر روی سطوح حمایتی و مقاومتی با بررسی سه پارامتر می توان فهمید که الان اوضاع در چه وضعی است سطوح حمایت و مقاومت و 3 استراتژی معاملاتی
سه پارامتر مهم بر روی سطوح حمایت و مقاومت
پارامتر زمان ، حجم معاملات و چگونگی انجام معاملات
پارامتر زمان که چه مدت طول کشید تا قیمت از آن سطح به سمت بالا یا پایین حرکت کند
پارامتر حجم به آن معنا که چه مقدار از سرمایه و پول در آن صد جا به جا شد
و چگونگی انجام معاملات به ما می گوید که آیا این حجم از معاملات به سمت خریداران بود یا به سمت فروشندگان
هرچه قیمت بر روی یک سطح حمایتی و مقاومتی بیشتر درجا بزند نشان از اهمیت آن سطح دارد و به ما میگوید که اگر به هر دلیل قیمت از روی این سطح حرکت کرد مدت زمان زیادی خریداران و فروشندگان با هم جنگیده اند تا به یک نقطه مشترکی رسیدند که آیا این نماد صعودی است یا نزولی!!
رسیدن به این نقطه مشترک فکری که باعث حرکت قیمت به یک سمت می شود شاید ماه ها طول بکشد هرچه این زمان بیشتر طول بکشد آن سطح معتبرتر است
اما تثبیت و نفوذ قیمت در سطوح چطور بررسی می شود ؟
در بازار ایران تثبیت به معنای نفوذ قیمت بیش از 7 درصد پایین تر یا بالاتر از سطوح است
یعنی وقتی می گوییم قیمت بالای سطح مقاومتی تثبیت شده است حداقل باید به اندازه 7 درصد قیمت پایانی نفوذ کرده باشد
مثلا اگر قیمت نماد خودرو ۴۰۰ تومان است و به سطح ۴۰۰ تومانی رسیده است باید حداقل به اندازه 28 تومن از سطح مقاومتی فاصله بگیرد تا بگوییم سطح مقاومتی شکسته است ! این عدد به صورت تقریبی و حداقل است
یکی دیگر از شرایط نفوذ میتوان پارامتر زمانی دانست یعنی آنکه مثلاً دو روز قیمت پایانی فلان سهم بالاتر از سطح موردنظر بسته یا پایین تر از سطح مورد نظر بسته شود
از تعاریف حمایت و مقاومت که بگذریم به انواع حمایت و مقاومت می رسیم
انواع حمایت و مقاومت
حمایت ها و مقاومت ها به سه دسته تقسیم می شوند حمایت ها و مقاومت های مقطعی
حمایت ها و مقاومت های اندیکاتور ای
حمایت ها و مقاومت های اعداد رند
حمایت و مقاومت های مقطعی که توضیحاتش را در بالا دادیم به دو دسته داینامیک و استاتیک تقسیم می شوند داینامیکا مانند حمایت ها و مقاومت هایی هستند که بر روی خط روند ها رسمی شوند این حمایت و مقاومت ها شناور بوده و همراه قیمت حرکت می کند
سطوح حمایت و مقاومت و 3 استراتژی معاملاتی
از طرفی حمایت ها و مقاومت های استاتیک سطوحی هستند که در گذشته در آن نقاط داد و ستد شدت گرفته و یا خریدار و فروشنده جنگ و جدال داشتند به این نواحی استاتیکی گفته میشود
سطوح حمایت و مقاومت و 3 استراتژی معاملاتی
حمایت و مقاومت های اندیکاتور ای سطوحی هستند که توسط اندیکاتور ها تشکیل می شوند مثلاً اگر مووینگ اوریج ۲۰ را بر روی چارت فعال کنیم می بینیم که هرگاه کندل ها به خط اندیکاتور میرسند رفتاری به شکل حمایت و مقاومت از خود نشان می دهد و وقتی که آن را به سمت بالا یا پایین می شکنند رفتاری فیلیپ گونه به خود میگیرد
حمایت و مقاومت اندیکاتوری
حمایت و مقاومت اندیکاتوری
حمایت و مقاومت اندیکاتوری
نوع حمایت و مقاومت در چارت قیمت سوم نیز اعداد روند بر روی چارت هستند مثلاً دلار ۲۰ هزار تومانی عدد روندی است که هرگاه چارت به آن رسید رفتاری حمایت گونه یا مقاومت گونه به خود گرفت یا مثلاً سکه ۱۰ میلیون تومانی اینگونه بود و یا مثلاً شاخص یک میلیونی رفتاری مانند آنها داشتد . سطوح حمایت و مقاومت و 3 استراتژی معاملاتی
بر روی تمامی این سطوح حمایتی و مقاومتی ما دو رفتار از بازار شاهدیم :
رفتار اول به این صورت است که کلیت بازار به یک نظر اجمالی قبل از رسیدن به آن است رسیده و آن سد را پر قدرت به یک سو میشکند و رفتار دوم جدال بر سر خریداران یا همان گاو و خرس هاست که باعث ایجاد نوساناتی در آن محدوده می شود. سطوح حمایت و مقاومت و 3 استراتژی معاملاتی
استراتژی اول معاملات بر روی حمایت و مقاومت
اما رفتار سوم طولانی شدن جدال بین گاوها و خرس های بازار است که باعث ایجاد یک روند خنثی و یا ساید در آن ناحیه می شود و بهترین و امن ترین پوزیشن معاملاتی را در اختیار شما قرار میدهد
زیرا شما صبر می کنید و هر طرف که بزرگان بازار اقدام به حرکت کردند وارد معامله می شوید، بدون اینکه احتیاج به پیش گویی و تحلیل داشته باشید زیرا مطمئنید که بزرگان بازار در آن ناحیه خنثی و ساید تصمیمشان قطعی است
استراتژی دوم معاملات بر روی حمایت و مقاومت
همانطور که گفته شد وقتی قیمت به این سطوح می رسد یا آن را می شکند و یا از آن سطوح بر می گردد،یکی بهترین استراتژی هایی که میتوان در این نقاط بهره برد این است که صبر کنید از یک طرف سطح بشکند و تغییر ماهیت دهد که قبلاً فیلیپ نامیدیم . سطوح حمایت و مقاومت و 3 استراتژی معاملاتی
پولبک چیست ؟
در ۷۰ درصد مواقع قیمت بعد از اینکه این سطوح را می شکند به آن برمی گردد و دوباره ادامه مسیر می دهد این برگشت به سطح را پولبک می گویند
از امن ترین معاملات و موفق موفقیت آمیز ترین پوزیشن ها معاملات بر روی پولبک است
فرض کنید قیمت روندی را به سمت سطح مقاومتی طی کرده است شما صبر میکنید سطح مقاومتی به طور قطعی شکسته و قیمت تثبیت شود بعد از اینکه سطح شکسته شد این سطح تبدیل به یک سطح حمایتی شده و دوباره قیمت به آن برمی گردد شما می توانید بر روی این حمایت وارد پوزیشن خرید شوید
استراتژی سوم معاملات بر روی سطوح
استراتژی سوم معاملات بر روی سطوح استبه صورت است که شما معتقدید که این سطح نمی شکند و دارای پتانسیل مقاومتی یا حمایتی بالایی است لذا اردر و سفارش خود را در جهت عکس روند بر روی آن سطح قرار میدهید
مثلاً اگر قیمت سکه در حال رسیدن از هشت میلیون به ده میلیون می باشد و شما احتمال بیشتری می دهید تا سکه بعد از رسیدن به قیمت 10 تومن سریعا به سطح ۸ میلیون برمیگردد اردر های خود را بر روی عدد ده میلیون قبل از رسیدن قیمت قرار می دهید
به این نوع معاملات و سفارش گذاری پندینگ اردر گفته می شود که در مقاله ای کامل به آن می پردازم
این حالت از حالت قبلی پر ریسک تر است زیرا در حالت اول شما صبر می کنید تا بازار تصمیمش را نسبت به سطح بگیرد و سپس وارد معامله می شوید اما در این حالت شما کمی چاشنی پیشگویی را همراه با معاملات خود کرده اید البته گاهاً میتواند سود ده نیز باشد سطوح حمایت و مقاومت و 3 استراتژی معاملاتی
خلاصهای از نقاط و نواحی حمایتی و مقاومتی
*به نواحی سقف قیمتی که فروشندگان از رشد بیشتر قیمت ممانعت می کنند و باعث نزول قیمت میشوند ناحیه مقاومتی گفته می شود
*به نواحی کف قیمتی به خریداران با توجه به ارزش زندگی از افت بیشتر یک نماد جلوگیری می کنند و از آن نقطه نماد یا ارز یا هر کالایی به سمت صعود می پیدا می کند ناحیه حمایتی می گویند
*هر کدام از این سطوح شکسته شود ماهیتش به دیگری تغییر پیدا میکند یعنی سطح مقاومتی که شکسته می شود بعد از عبور قیمت از آن و تثبیت شدن بالای آن سطح به یک سطح حمایتی تبدیل می شود
*همینطور برعکس ناحیه حمایتی که شکسته میشود و قیمت با افت حمایت و مقاومت در چارت قیمت بیشتر از آن عبور می کند وزیر آن تثبیت می شود از آن به بعد به یک سطح مقاومتی تبدیل می شود که به همین راحتی قیمت نمیتواند به بالای آن برگردد
*به این نوع سطوح می گوییم سطوح فیلیپ یا تغییر ماهیت داده شده
حمایت و مقاومت و انواع آن
حمایت و مقاومت (Support and Resistance)
در این مبحث به تعریف حمایت و مقاومت و انواع آن میپردازیم.
حمایت
وقتی سهمی به سطح حمایتی خود نزدیک میشود، از طرف خریداران حمایت میشود.
در این سطح تقاضا برای سهم به قدری زیاد است که به قیمت اجازه پایین آمدن از آن سطح را نمیدهد.
گاهی اوقات سهم به سطح حمایتی خود میرسد اما به جای برگشت از آن، خط حمایتی را میشکند و از آن عبور میکند.
این حالت نشاندهنده بازار منفی و روند نزولی است.
نقاط حمایتی
مقاومت
به سطحی گفته میشود که در آن قدرت فروشندهها بیشتر بوده و انتظار میرود که قیمت بالاتر از این سطح نرود.
هر چه روند به سطح مقاومتی نزدیک شود، عرضه بر تقاضا پیشی میگیرد و میل به فروش بیشتر میشود.
خط مقاومت نیز مانند خط حمایت ممکن است شکسته شود، که این حالت نشاندهنده بازار مثبت و جهت حرکت سهم صعودی است.
Resistance
اگر یک خط روند حمایتی یا مقاومتی شکسته شود، نقش آن برعکس میشود.
یعنی اگر یک خط حمایتی شکسته شود، نقش مقاومتی ایفا میکند و برعکس.
انواع سطوح حمایت و مقاومت
- ثابت (استاتیک) : خطوطی که یک قیمت مشخص دارند و قیمت آنها در طول زمان ثابت است.
شیب این خطوط صفر است.
- متحرک (داینامیک) : خطوط شیبداری که قیمت آنها در طول زمان متغییر است.
البته در فارکس معمولا به هر دوی این خطوط (شیب ثابت) استاتیک گفته میشود.
در فارکس برای تشخیص حمایت و مقاومت داینامیک از ابزارهایی مانند مووینگ اوریج (moving average) استفاده میشود.
چه ابزارها و رویدادهایی میتوانند نقش سطوح حمایت و مقاومت را ایفا کنند؟
خطوط روند
خط حمایت و مقاومت افقی
با متصل کردن پیوتهای ماژور در سقف، یک خط مقاومت افقی ایجاد میشود.
همچنین با متصل کردن پیوتهای ماژور در کف، یک خط حمایت افقی ایجاد میشود.
خطوط افقی
همانطور که در شکل بالا مشاهده میکنید، با هر برخورد کندل به خط افقی جهت روند نمودار تغییر کرده است.
در ابتدا این خط نقش مقاومتی داشته و مانع از ادامه روند صعودی سهم شده است.
سپس با شکست این خط نقش آن تغییر کرده و تبدیل به خط حمایتی شده است.
خط حمایت و مقاومت صعودی
در یک روند صعودی با متصل کردن حداقل دو ماژور حمایت و مقاومت در چارت قیمت سقف یک خط مقاومت صعودی تشکیل میشود.
خط حمایت صعودی با متصل کردن حداقل دو ماژور کف تشکیل میشود.
خط حمایتی در روند صعودی
در نمودار بالا یک روند صعودی را مشاهده میکنید.
با هر اصلاح موقتی و نزدیک شدن کندل به خط حمایتی، به آن واکنش نشان داده و توانسته به روند صعودی خود برگردد.
خط مقاومتی در روند صعودی
در نمودار بالا یک روند صعودی را مشاهده میکنید.
با هر بار نزدیک شدن کندل به خط مقاومتی، به آن واکنش نشان داده و یک اصلاح موقتی داشته است.
خط حمایت و مقاومت نزولی
در یک روند نزولی با متصل کردن حداقل دو ماژور سقف یک خط مقاومت نزولی تشکیل میشود.
خط حمایت نزولی با متصل کردن حداقل دو ماژور کف تشکیل میشود.
خط مقاومتی در روند نزولی
نمودار بالا روند نزولی کوتاهمدت شاخص کل را نشان میدهد.
با هر بار نزدیک شدن کندل به خط مقاومتی، به آن واکنش نشان داده و قیمت نتوانسته از آن بالاتر رود.
تغییر نقش مقاومتی به حمایتی
گاهی اوقات بازار تحت تاثیر عواملی مانند صعود یا نزول شارپی، اخبار بنیادی مهم و … قرار میگیرد.
در این شرایط وضعیت نمودار به گونه ایست که نمیتوان با وصل کردن دو پیوت ماژور سقف متوالی یا کف متوالی خط روند معتبری را ترسیم کنیم.
در واقع در این حالت خط روند، خطیست که از سقفها و کفهای مختلف عبور میکند.
تغییر نقش مقاومتی به حمایتی
برای رسم این خط حمایتی از ماژورهای قبلی که شکسته شدهاند، استفاده شده است.
در ابتدا این خط نقش مقاومتی داشته است و با هر بار برخورد سهم وارد اصلاح موقتی شده است.
در ادامه سهم توانسته این خط مقاومتی را بشکند و از آن عبور کند.
حال نقش این خط عوض شده است و تبدیل به حمایتی قوی برای سهم شده است.
کانال ها
به دو خط روند موازی، کانال میگویند.
برای ترسیم کانال باید حداقل دو پیوت سقف متوالی و کف متوالی را به هم متصل کنیم.
هر چه تعداد برخوردها به سقف و کف کانال بیشتر باشد، کانال معتبرتر است.
واکنش نمودار به کانال و خط میانی آن
در نمودار بالا کانال صعودی سهم به همراه خط میانی کانال رسم شده است.
همانطور که در نمودار سهم داوه مشاهده میکنید، گاهی اوقات خط میانی کانال میتواند نقش حمایت و مقاومت را برای آن سهم ایفا کند.
سطوح فیبوناچی
بسیاری از تحلیلگران تکنیکال معاملات خود را با استفاده از سطوح فیبوناچی انجام میدهند.
با استفاده از سطوح فیبوناچی می توان نقاط حمایت و مقاومت سهم را شناسایی کرد.
این خطوط بر اساس نسبتهای اعداد دنباله فیبوناچی بوجود می آید و بواسطه آن می توان واکنشهای احتمالی قیمت یک سهم را پیش بینی کرد.
در بخشهای بعدی به طور کامل با مبحث فیبوناچی و انواع آن آشنا خواهیم شد.
واکنش حمایتی و مقاومتی به سطوح فیبوناچی
در مثال بالا سطوح فیبوناچی اصلاحی برای سهم وتجارت رسم شده است.
سطح ۰/۶۱۸ فیبوناچی توانسته مانع از ریزش بیشتر سهم شده و در واقع نقش حمایتی ایفا کرده است.
در ادامه با حمایت و مقاومت در چارت قیمت برگشت سهم از این سطح، به سطح ۰/۳۸۲ واکنش نشان داده و این سطح نقش مقاومتی ایفا کرده است.
پیوتها
طبق اصول تحلیل تکنیکال تاریخ تکرار میشود.
بنابراین پیوتها که نقاط چرخش بازار در گذشته بودند، میتوانند در آینده نیز باعث اصلاح و برگشت بازار شوند.
نقش مقاوتی پیوت
با رسیدن دوباره قیمت به محدوده پیوت قبلی، سهم وارد اصلاح شده و نتوانسته از آن عبور کند.
در واقع این پیوت نقش مقاومتی داشته است.
مووینگ اوریج (moving average)
یکی از ابزارهایی که برای تشخیص حمایت و مقاومت داینامیک به کار میرود، مووینگ اوریجها هستند.
هرچه بازه زمانی آن بیشتر باشد، معتبرتر است.
moving average
در نمودار بالا اندیکاتور moving average با دوره زمانی ۳۴ نشان داده شده است.
واکنشهای قیمتی به خوبی نشان میدهد که این ابزار میتواند، نقش سطوح حمایتی و مقاومتی را ایفا کند.