تئوری داو در تحلیل تکنیکال

در پی تلاش غیرفوق اوج "C" برای در کردن نقطه اوج "A", منجر به افت تا زیر کف "B" می گردد, که نشانگر فروش در نقطه "S" است.
نظریه داو - تئوری داو جونز
تئوری داو (تئوری داوجونز) یک روش معاملاتی است که توسط "چارلز داو" توسعه داده شد. تئوری داو مبنای تحلیل تکنیکی بازارهای مالی است. ایدۀ پایه ای تئوری داو این است که عمل قیمت بازار بازتاب دهندۀ همۀ اطلاعات موجود است و حرکت قیمت بازار از سه روند اصلی تشکیل شده است.
به عمل تبدیل کنید
مبانی تئوری داو
- بازار همه چیز را در نظر دارد.
هر چیزی که بر عرضه و تقاضا تأثیر می گذارد در قیمت بازار منعکس می شود. - سه نوع روند
طبق تئوری آقای "داو", صعود متوالی افت و خیزها - روند صعودی نام می برد ; روند نزولی برعکس - نزول متوالی افت و خیزها.
آقای "داو" مطمئن بود که اصول "عمل و عکس العمل" که در تمام هستی مشاهده می شود, در بازار نیز کاربرد دارد, یعنی - هر حرکتی، سرانجام جهت معکوس به خود می گیرد.
آقای "داو" روند بازار را به سه قسمت تقسیم کرد:- اولیه (همانند هنگام رخ دادن مد در ساحل دریا که آب تا جایی که بتواند بالا می آید).
- ثانویه (که شبیه امواجی می ماند که در حرکت اولیه ایجاد می شوند و هر موج یک سوم از مسیری که آمده و یا دوم سوم از آن را به عقب می گردد، البته در اغلب موارد نیمی از مسیری که آمده را برمی گردد.)
- ناچیز (موج دار) - نوسانات در حرکت فرعی.
- روندهای حرکتی اصلی از سه مرحله تشکیل می شود.
آقای "داو" به حرکت های اصلی توجه کرد و آنها را به سه مرحله تفکیک کرد:- مرحله تمرکز - سرمایه گذاران تیزبین با احساس تغییر حرکت بازار به عملیات خرید/فروش می پردازند.
- مرحله حضور همگانی - اکثر تریدران که از تحلیل تکنیکال استفاده می کنند وارد بازار می شوند.
- مرحله سهیم شدن - مسیر حرکتی جدید به خوبی خود را نشان می دهد. در این مرحله با انتشار اخبار اقتصادی روند حرکتی تائید می شود، معاملاتی ریسکی کوتاه مدت شکل می گیرند و حضور همگانی گسترده تر می گردد.
- شاخص های میانگین باید یک دیگر را تأیید کرد.
آقای "داو" اذعان داشت که تا حالی که نمودار های شاخص میانگین صنعتی و شاخص راه آهن (منظور وی شاخص "داو جانس" بود) سطح اوج قبلی را رد نکنند, تأیید شروع یا ادامه روند صعودی وجود ندارد. سیگنال ها الزاماً همزمان باهم رخ نمی دهند اما به سرعت به دنبال هم می آیند و قوی ترین سیگنال در حکم تائیدیه است. - حرکت بازار باید توسط حجم معاملات تآیید شود.
, بسته به این که قیمت در چه جهتی در طی یک روند، در حال حرکت است و یا این که در حال اصلاح حرکت خود باشد، حجم معاملات افزایش یا کاهش می یابد. از نظر "داو"، حجم یک شاخص ثانوی است. سیگنال های خرید و فروش برای وی در هنگام بسته شدن قیمت ها بودند. - تا زمانی که نشانگران بازگشت بوقوع نپیوستند, روند ادامه دارد.
ایده تحلیل تکنیکی بر این اساس طراحی شد, که روند بازار تا زمانی ادامه دارد که یک قدرت خارجی حرکت بازار را تغییر ندهد. یا این ترتیب تحلیلگران دائمأ در پی یافتن سیگنال های تغییر روند قرار تئوری داو در تحلیل تکنیکال هستند.
نوسان ناموفق.
در پی تلاش غیرفوق اوج "C" برای در کردن نقطه اوج "A", منجر به افت تا زیر کف "B" می گردد, که نشانگر فروش در نقطه "S" است.
نوسان موفق.
توجه داشته باشید که قبل از اینکه "D" زیر "B" افت کند, "C" از نقطه اوج "A" تجاوز می کند. بعضی از تریدران "S1" را به عنوان علامت فروش می دانند, در حالی دیگران قبل از اینکه در "S2" اقدامات فروش انجام دهند, منتظر ریزش نرخ تا "E" هستند.
آقای "داو" فقط قیمت ها در زمان بسته شدن معاملات را در نظر می گرفت. شاخص های میانگین وقتی مورد توجه قرار می گیرند که بالای نقطه اوجی قبلی و یا پایین تر از آن بسته شوند. افت و خیز روزانه اهمیت نداشتند.
نظریه داو چیست؟ راهحلی برای تحلیل بازارهای مالی
نظریه داو همیشه بخشی جداییناپذیر از تحلیل تکنیکال بوده است. نظریه داو حتی قبل از کشف نمودارهای شمعی (کندل استیکها) توسط جهان غرب به طور گسترده مورد استفاده قرار میگرفت. در واقع امروزه نیز از مفاهیم نظریه داو استفاده میشود. میتوان گفت که تریدرها بهترین شیوهها را با کمک نظریه داو و کندل استیکها ترکیب میکنند.
نظریه داو توسط چارلز اچ داو (Charles H. Dow) که سرویس اخبار مالی داو جونز (وال استریت ژورنال) را نیز تأسیس کرد، به جهان معرفی شد. او در زمان تئوری داو در تحلیل تکنیکال حیات خود، مجموعهای از مقالات را از دهه 1900 نوشت که در سالهای بعد با عنوان «نظریه داو» شناخته میشد. در این نظریه اعتبار زیادی به ویلیام پی همیلتون (William P. Hamilton) تعلق دارد که این مقالات را با نمونههای مرتبط در یک دوره 27 ساله گردآوری کرد. از زمان چارلز داو خیلی چیزها تغییر تئوری داو در تحلیل تکنیکال کرده است و از این رو این نظریه طرفداران و منتقدان زیادی دارد.
نظریه داو چیست؟
اساساً، نظریه داو (DOW) چارچوبی برای تحلیل تکنیکال است که بر اساس نوشتههای چارلز داو در مورد تئوری بازار است. او به همراه ادوارد جونز (Edward Jones) و چارلز برگسترسر (Charles Bergstresser)، شرکت Dow Jones & Company را تأسیس کردند و میانگین صنعتی داو جونز را در سال 1896 توسعه دادند.
داو بنیانگذار و سردبیر وال استریت ژورنال و یکی از بنیانگذاران Dow Jones & Company بود. وی به عنوان بخشی از این شرکت، به ایجاد اولین شاخص سهام، معروف به شاخص حمل و نقل داوجونز (DJT) و به دنبال آن میانگین صنعتی داوجونز (DJIA) کمک کرد. داو این نظریه را در مجموعهای از سرمقالههای وال استریت ژورنال بیان کرد.
داو هرگز ایدههای خود را به عنوان یک نظریه خاص ننوشت و به آنها چنین اشارهای نکرد. با این حال، بسیاری از طریق سرمقالههایش در وال استریت ژورنال از او مطالب زیادی یاد گرفتند. پس از مرگش، ویراستاران دیگری، مانند ویلیام همیلتون، این ایدهها را اصلاح کرده و از سرمقالههای او برای گردآوری آنچه که امروزه به عنوان نظریه داو شناخته میشود، استفاده کردند.
چارلز داو در سال 1902 درگذشت و به این دلیل هرگز نظریه کامل خود را در بازار منتشر نکرد، اما چند نفر از پیروان و همکاران او کارهای وی را گسترش داده و در مقالاتی منتشر کردند. برخی از مهمترین افرادی که با مقالات خود به انتشار نظریه داو کمک کردند عبارتند از:
- «فشار سنج بازار سهام»، ویلیام پی همیلتون (1922)
- «نظریه داو»، رابرت ریا (1932)
- «چگونه به بیش از 10000 سرمایهگذار برای کسب سود در سهام کمک کردم»، جورج شفر (1960)
- «نظریه داو امروزی»، ریچارد راسل (1961)
داو معتقد بود که بازار سهام به عنوان یک کلیت، معیار قابل اعتمادی از شرایط کلی کسبوکار در اقتصاد است و با تجزیه و تحلیل کل بازار میتوان به دقت آن شرایط را ارزیابی کرده و جهت روندهای اصلی بازار و جهت احتمالی تک تک سهمها را شناسایی کرد.
این نظریه در تاریخ بیش از 100 ساله خود دستخوش تحولات زیادی شده است، از جمله مشارکتهای ویلیام همیلتون در دهه 1920، رابرت ریا (Robert Rhea) در دهه 1930 و ای. جورج شفر (E. George Shaefer) و ریچارد راسل (Richard Russell) در دهه 1960. جنبههای این تئوری جایگاه خود را از دست دادهاند، برای مثال، تأکید آن بر بخش حملونقل، یا راهآهن، در شکل اصلیاش، اما رویکرد داو همچنان هسته تحلیل تکنیکال مدرن را تشکیل میدهد.
این مقاله مقدمهای بر تئوری داو ارائه کرده و مراحل مختلف روند بازار بر اساس کار داو را مورد بحث قرار میدهد. مانند هر نظریه دیگری، اصول زیر خطاناپذیر نبوده و قابل بحث و تفسیر هستند.
6 اصل نظریه داو
1. بازار گویای همه چیز است
این اصل در راستای فرضیه بازار کارآمد (EMH) است. داو معتقد بود که بازار گویای همه چیز است، به این معنی که تمام اطلاعات موجود از قبل در قیمت منعکس شده است.
به عنوان مثال، اگر انتظار میرود شرکتی به طور گسترده سودهای بهبود یافته و مثبتی را گزارش کند، بازار قبل از وقوع آن را منعکس خواهد کرد. تقاضا برای سهام این شرکت قبل از انتشار گزارش افزایش مییابد و پس از اینکه در نهایت گزارش مثبت مورد انتظار منتشر شود، قیمت ممکن است تغییر چندانی نداشته باشد.
در برخی موارد، داو مشاهده کرد که ممکن است قیمت سهام یک شرکت پس از اخبار خوب کاهش یابد، زیرا آن اخبار آنطور که انتظار میرفت خوب نبودهاند.
هنوز بسیاری از تریدرها و سرمایهگذاران به این اصل اعتقاد دارند، به ویژه کسانی که از تحلیل تکنیکال زیاد استفاده میکنند. با این حال، کسانی که تحلیل فاندامنتال را ترجیح میدهند مخالف آن هستند و معتقدند ارزش بازار منعکسکننده ارزش ذاتی یک سهام نیست.
2. روندهای بازار
برخی افراد میگویند که کار داو همان چیزی است که مفهوم روند بازار را به وجود آورد که اکنون به عنوان یک عنصر اساسی در دنیای مالی تلقی میشود. نظریه داو میگوید که سه نوع اصلی از روند بازار وجود دارد:
تئوری داو در تحلیل تکنیکال
مشاوره رایگان
برای دریافت مشاوره در مورد چگونگی عضویت در صندوق و شرایط سبد های مختلف کافیست عدد 2 را به سامانه زیر پیامک کنید.
- 02191004770
- [email protected]
- تهران، خیابان بهشتی، پلاک 436، طبقه 4، واحد 15
خانه / سرمایه گذاری و بورس / آشنایی با نظریه داو در تحلیل تکنیکال و ۶ اصل اساسی آن
آشنایی با نظریه داو در تحلیل تکنیکال و 6 اصل اساسی آن
چالرز داو، بنیانگذار داوجونز و موسس وال استریت ژورنال می باشد. نظریه داو پس از مرگ وی با جمع آوری مقالاتش شکل گرفت نظریه داو دارای ۶ اصل اساسی می باشد که توسط همیلتون، نلسن، رها و رابرت جمع آوری شده است و ما در این مطلب به بررسی اصول مقدماتی این نظریه خواهیم پرداخت.
نظریه چارلز داو در تحلیل تکنیکال
ریشه علم تحلیل تکنیکال متعلق به صدها سال پیش می باشد و طبق بعضی از منابع تاریخی به نظر می رسد که علم تحلیل تکنیکال در قرن ۱۸ برای نخستین بار در ژاپن و توسط یک تاجر برنج به نام Homma Munehisa پدید امده است سپس در قرن ۱۹ در آمریکا “چارلز داو” در این زمینه شروع به فعالیت نمود و در حال حاضر او را پدر علم تحلیل تکنیکال نوین می دانند.
داو با ثبت متوسط بالا و پایین قیمتهای تئوری داو در تحلیل تکنیکال تئوری داو در تحلیل تکنیکال روزانه، هفتگی و ماهانه، الگوهای آنها و جریانات بازار را مرتبط ساخت و بعد از آن نوشتن مقالاتی در نشریه «وال استریت ژورنال» را آغاز کرد و سپس توضیح داد که چگونه الگوهای خاصی در بازار به وقوع پیوسته است.
چالرز داو، بنیانگذار داوجونز و موسس وال استریت ژورنال می باشد. نظریه داو پس از مرگ وی با جمع آوری مقالاتش شکل گرفت.
۶ اصل اساسی نظریه داو
نظریه داو دارای ۶ اصل اساسی می باشد که توسط همیلتون، نلسن، رها و رابرت جمع آوری شده است و اصول مقدماتی این نظریه به شرح زیر می باشد:
۱- همه چیز در میانگین ها لحاظ می شود
جمله همه چیز در میانگین ها یا همان شاخص ها لحاظ می شود به این معنی می باشد که تمامی اتفاقات در میانگین تاثیر گذارند و دیگر نیازی به بررسی تمامی فاکتورها نیست .
البته بازارها قادر به پیش بینی حوادثی مانند زلزله و سایر بلایای طبیعی نیستند اما از این وقایع متاثر می شوند و به طور تقریبی همزمان در عملکرد قیمت نشان داده خواهد شد.
۲- بازار ۳ نوع روند دارد
پیش از بحث درباره چگونگی این روندها لازم است که نظریه چارلز داو را در این مورد بیان کنیم. روند صعودی از نظر داو این طور تعریف می شود که هرگاه قیمت در یک رالی (موج) صعودی بالاتر از رالی(موج)صعودی قبل از آن قرار بگیرد و یا قیمت در یک حفره(موج) نزولی بالا تر از حفره(موج) نزولی پیش از آن قرار گیرد یک روند صعودی خواهیم داشت.
به بیان ساه تر روند صعودی الگویی از نوسان های رو به بالا و روند نزولی مجموعه ای از نوسان های رو به پایین می باشد.
به این موضوع توجه داشته باشید که در یک روند صعودی، امکان دارد قیمت بارها به سمت بالا و پایین در حال نوسان باشد اما در نهایت که به روند آن نگاه کنید مشخص میشود که برآیند آن دارای شیب مثبت است.
در واقع این تعریف داو همان اساس تحلیل روندها میباشد، داو معتقد بود که قوانین عمل و عکس العمل همانگونه که در جهان مادی موجودیت دارند برای بازارهای سرمایه هم صادق می باشد.
بر اساس نظریه داو ، یک روند شامل سه روند دیگر هم می باشد که این روندها به شرح زیر می باشد:
- روند اولیه
- روند ثانویه
- روند کوچک
بر اساس نظریه داو جریانات قادرند حتی تا سال های متوالی به حرکت خود ادامه دهند.
در واقع روند ثانویه، تصحیح در روند اولیه یا همان جریان می باشد و اکثر اوقات قیمت ها در یک سوم تا دو سوم روند قبلی خود تصحیح خواهند شد همچنین مدت زمان روند ثانویه به طور معمول بین ۳ هفته تا ۳ ماه می باشد.
روند کوچک در نظریه داو نشان دهنده نوسان هایی می باشد که در روند ثانویه به وجود می آیند که مدت زمان آن به طور معمول کمتر از ۳ هفته می باشد.
۳- روندهای بزرگ دارای ۳ مرحله هستند
بیشترین توجه داو بر روی روند اولیه بود که روند اولیه شامل ۳ مرحله می باشد که این مراحل به شرح زیر است :
- مرحله تراکم یا تجمیع: سرمایه گذاران اگاه در این مرحله وارد می شوند
- مرحله مشارکت عمومی: اکثر تحلیل گران شروع به ورود می کنند
- مرحله توزیع: مرحله ای که رسانه ها به طور گسترده شروع به انتشار اخبار و تحلیل های مثبت می کنند
مرحله تراکم یا تجمیع
در مرحله تراکم یا تجمیع سرمایه گذاران آگاه و زیرک وارد بازار می شوند.در صورتی که روند قبل از آن نزولی باشد سرمایه گذاران آگاه متوجه خواهند شد که موانع و اخبار بدی که قیمت سهم را کاهشی کرده بود رو به کاهش می باشد.
مرحله مشارکت عمومی
در مرحله مشارکت عمومی اکثر تحلیلگران تکنیکال اقدام به سرمایه گذاری می کنند. در این مرحله قیمت خیلی سریع شروع به رشد می کند و اخبار اقتصادی به صورت مثبت خواهد شد.
مرحله توزیع
در مرحله توزیع روزنامه ها بطور گسترده اخبار و تحلیل های مثبت را منتشر میکنند و در مرحله توزیع اخبار اقتصادی در بهترین حالت است و حجم معاملات در جریان مشارکت عمومی افزایش می یابد.
در این مرحله سهامدارانی که در مرحله تراکم یا تجمیع در اواخر دوران نزولی شروع به خرید کرده بودند قبل از اینکه خریداران دیگر آماده فروش شوند شروع به عرضه خواهند کرد.
۴- شاخص ها باید یکدیگر را تایید کنند
داو نظریه ی خود را با تجزیه و تحلیل ۲ شاخص بازار یکی صنعت و دیگری راه اهن آغاز نمود و سپس متوجه شد زمانی که این ۲ شاخص واگرایی داشته باشند یعنی بر خلاف هم حرکت کنند روند قبلی ادامه خواهد داشت و بلعکس.
همچنین وی متوجه شد که شرط آغاز روند افزایشی این میباشد که هر دو شاخص از موج دوم که بالاترین تئوری داو در تحلیل تکنیکال رقم موج است بالاتر قرار بگیرند.
هر چند که طبق نظریه چارلز داو لزومی ندارد که هر دو اخطار یا علامت، در یک زمان ایجاد شوند اما هر چه فاصله میان آن ها کمتر باشد تایید قوی تری بر تشخیص روند به دست می دهد.
به تصویر فوق توجه کنید. تصویر بالا نمونه ای از تایید شاخص ها از یکدیگر در نظریه چارلز داو می باشد که– در ابتدای سال ۱۹۹۷ (نقطه یک) شاخص حمل و نقل شکست مقاومت در شاخص صنعت را تایید می کند و در ماه May همان سال (نقطه دو) شاخص صنعت شکست و مقاومت در شاخص حمل و نقل را تایید می کند.
۵- حجم معاملات باید روند را تصدیق کند
طبق نظریه داو حجم معاملاتی یک عامل ثانویه اما بسیار مهم می باشد که برای تایید اخطار ها هم بسیار مهم است.
در واقع حجم معاملات باید هم جهت با جهت روند اصلی باشد.
در روندهای بزرگ صعودی، حجم معاملات باید به همراه افزایش قیمت ها بالا رود
در روندهای نزولی حجم معاملات در نوسانات مثبت کاهش و در نوسانات نزولی افزایش پیدا می کند.
بر اساس تئوری داو جونز اخطارهای خرید و فروش مبتنی بر قیمت نهایی می باشد و حجم معاملات یک عامل ثانویه به حساب می آید. بدون تردید حجم معاملات چه افزایشی باشد و چه کاهش، عامل مهمی در تصمیم گیری هاست.
۶- روندها تا زمانی که اخطارهای قطعی بازگشت را دریافت نکنند به حرکت خود ادامه می دهند
ماهیت اصل ۶ بیان کننده این موضوع است که هر چیز متحرکی تمایل دارد جهت حرکت خود را حفظ کند مگر اینکه یک نیروی خارجی باعث تغییر جهت آن شود.
کاربران نظریه چارلز داو در اکثر اوقات موافق با اخطارهای اولیه بازگشت روند نیستند که شکل ۱ و ۲، این مخالفت ها را نان می دهد.
در شکل ۱، موج صعودی در نقطه c پایین تر از نقطه اوج قبلی (نقطه A) است. سپس قیمت تا پایین تر از نقطه B کاهش می یابد.
وقوع این حالت و دو موج کاهشی اخطار فروش واضحی را در نقطه S که پایین تر از نقطه B است ارائه می دهد. اکثر اوقات این الگوی برگشتی نوسان ناموفق نامیده می شود.
شکل ۱- نوسان ناموفق: نقطه پیک c نتوانسته است بر نقطه اوج A غلبه کند و قیمت به پایین تر از نقطه B ادامه یافته و اخطار فروش در نقطه s مشاهده می شود.
در شکل ۲، موج صعودی که به نقطه C ختم شده است از موج صعودی قبل آن یعنی A بالاتر رفته است و سپس شروع به کاهش به نقطه پایین تر از B کرده است.
بعضی از تحلیل گرانی که از تئوری داو جونز استفاده می کنند، به شکسته شدن حمایت S1 اکتفا نمی کنند و آن را اخطار فروش قطعی نمی دانند. این دسته ترجیح می دهند تا موج صعودی که نقطه پیک آن از نقطه C کمتر است یعنی نقطه E را ببینند سپس منتظر می مانند تا نزول قیمت تا زیر نقطه D (یعنی شکست حمایت S2) را نیز مشاهده کنند.
برای آنها اخطار واقعی فروش در نقطه S2 است که از دو بار شکست حمایت و یک بار ناتوانی در صعود به دست آمده است.
شکل ۲- ملاحظه می کنید که نقطه c قبل از اینکه به پایین تر از نقطه B برسد از نقطه A فراتر رفته است. کاربران تئوری داو جونز ، اخطار فروش را در نقطه S1 مشاهده می کنند. ولی برخی از آنها قبل از نزول در نقطه S2 باید نقطه پیک پایین تری را در نقطه E ببینند.
الگوی نوسان ناموفق نسبت به این الگو اعتبار کمتری دارد. شکل های ۳ و ۴، همین رخدادها را در بازار نزولی نشان می دهد.
شکل ۳- نوسان ناموفق کف: اخطار خرید هنگامی که قیمت از نقطه B1 فراتر می رود مشاهده می شود.
شکل ۴- اخطار خرید در نقاط B1 و B2 ایجاد شده است.
Compatible data.
Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipis scing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore et dolore magna aliqua.
enim ad minim veniam quis nostrud exercita ullamco laboris nisi ut aliquip ex ea commodo consequat.
- Pina & Associates Insurance
- Payment at Contingency
- Amount of Payment
Two Most-Cited Reason
Consectetur adipiscing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore dolore magna aliqua. enim ad minim veniam, quis nostrud exercitation ullamco laboris nisi ut aliquip ex commodo consequat. duis aute irure dolor in reprehenderit in voluptate.
تئوری داو (Dow) در تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال
تئوری داو (Dow) حدوداً 100 سال است که تکیهگاهی برای تحلیل تکنیکال به حساب میآید و احتمالاً نخستین ابزاری است که بیشتر تریدرهای ارز دیجیتال با آن آشنا میشوند. تئوری داو نظریهای مالی است که سعی دارد مفهوم روند را توضیح دهد، اهمیت قیمت را بیان کند و تأکید کند که تاریخ همواره در حال تکرار شدن است، لذا میتوان از روند قیمتهای گذشته برای فهم و پیشبینی بازار استفاده کرد.
تئوری داو (Dow) چیست؟
تئوری داو نظریهای مالی است که بیان میکند بازار وقتی در روندی صعودی قرار دارد که یکی از شاخصهای میانگین آن فراتر از نقطه اوج مهم قبلی برود و دیگر شاخصها هم آن را تأیید کنند. این نظریه سرمایهگذاران را یاری میکند که بتوانند بازار را درک کنند و از وضعیت سلامت یک محیط مالی مطلع گردند.
تئوری داو از زمان پیدایشش در آغاز دهه 90 میلادی، نخستین تئوریای بود که تلاش کرد حرکات بازار را در قالب روند توضیح دهد. این نظریه بر این باور استوار است که بازار سهام میتواند به خودی خود معیار به غایت معتبری برای فضای کسب و کار باشد.
تئوری داو از دهه 90 تا به حال دستخوش تحولات بسیاری شده اما با این حال مفاهیم مندرج در آن همچنان بعد از گذشت یک قرن تئوری داو در تحلیل تکنیکال معتبر باقی مانده و در عمل سربلند بیرون آمده است.
اصول اساسی 6گانه تئوری داو
تئوری داو (Dow) از چند قسمت تشکیل شده که به اصول اساسیِ 6گانه تئوری داو معروفاند. در اینجا، اصول مذکور را با جزئیات شرح میدهیم و آن را در چارچوب معاملات رمزارزها بررسی خواهیم کرد.
اصل 1: همهی اطلاعات بازار در قیمت منعکس میشود.
تئوری داو (Dow) بر طبق فرضیه بازار کارا (Efficient Market Hypothesis) بیان میکند که همهی اطلاعاتِ عمومیِ موجود، در قیمت جاری سرمایه منعکس میشود. اصل مذکور به این معنی است که حتی اگر قسمتی از اطلاعات عمومی موجود (مانند احتمالات آتی که بر صرف خطر تأثیرگذارند) توسط اشخاص تحلیل نشود، قیمت تئوری داو در تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال همهی آن اطلاعات را در دل خود خواهد داشت؛ حتی آن دسته از اطلاعاتی که رسماً منتشر نشدهاند.
این اصل شاید مناقشهانگیزترین فرضیه تئوری داو باشد؛ چون از نظر بعضی به معمای مرغ و تخممرغ شباهت دارد. نمیتوان مطمئن شد که قیمتهای انعکاسی ماهیتی کُنشی دارند یا واکنشی. به طور نمونه نمیتوان فهمید که بازار از پیش از اطلاعات مطلع است یا صرفاً به اخبار واکنش میدهد.
اصل 2: در بازار سه نوع روند وجود دارد.
داو روندها را بر طبق مدت زمانشان به 3 دسته طبقهبندی میکند.
- روندهای اصلی(Primary Trends): روندهایی هستند که 1 یا چند سال طول میکشند.
- روندهای ثانوی(Secondary Trends): این روندها کوتاهترند و در درون و بیشتر خلاف جهت روندهای اصلی جریان دارند. اصولا میان 3 هفته تا 3 ماه طول میکشند.
- روندهای جزئی(Minor Trend): روندهایی هستند که کمتر از 3 هفته دوام دارند.
اصل 3: هر روند اصلی سه مرحله دارد.
هر روند اصلی از 3 مرحله تشکیل میشود:
- مرحله انباشت(Accumulation): وقتی که قیمت یک ارز دیجیتال پایین است یا دورهای نزول قیمت را تجربه کرده و اهالی بازار احساسی منفی به آن دارند، تریدرهای هوشیار و فرصتطلب اقدام به خریداری آن میکنند و منتظر میمانند تا به آرامی رشد کند.
- مرحله مشارکت عمومی(Public Participation): بعد از آنکه تعدادی تریدر باهوش فرصت را مناسب میبینند و بر یکی از ارزهای دیجیتال کم ارزش سرمایهگذاری میکنند، رفته رفته تعداد بیشتری از معامله گرها وارد میدان میشوند و به تدریج عموم مردم هم اقدام به خرید میکنند. با افزایش تقاضا قیمت هم افزایش مییابد.
- مرحله توزیع(Public Participation): تریدرها تلاش میکنند از طریق سفته بازی سود بیشتری کسب کنند اما تازه کاران متوجه میشوند که روند در حال به پایان رسیدن است و بنابراین از پوزیشن خود خارج میشوند و سرانجام روند معکوس میگردد.
اصل 4: روندها به مسیر خود ادامه میدهند مگر آنکه نشانههای واضحی از تغییر روند آشکار شود.
تئوری داو میگوید که روندهای اصلی، برخلاف بروز بعضی ریزموجها بر خلاف جریان اصلی به مسیر خود ادامه خواهند داد؛ مگر آنکه اندیکاتوری آشکارا نشان از حرکت بازگشتی داشته باشد.
با استفاده از این اصل در معاملات رمزارزها میتوان روندهای اصلی را از نوسانات و روندهای ثانوی متمایز کرد.
اصل 5: شاخصها باید یکدیگر را تأیید کنند.
به نظر داو جونز، روندی که در یک بازار مشاهده میشود باید توسط روندی مشابه در بازاری دیگر تأیید گردد. این به آن معناست که اگر روند حاکم بر شاخص یک بازار به هیچ کدام از شاخصهای دیگر بازارها شباهت نداشته باشد، روند مشاهده شده از نوع اخلال (Noise) است. سیگنالی که در یک شاخص صادر میشود باید با سیگنال دیگر شاخصها همخوانی داشته باشد.
اصل 6: حجم معاملات باید روند را تأیید کند.
اگر قیمت در جهت روند اصلی حرکت کند، حجم معاملات باید افزایش یابد و اگر برخلاف روند اصلی حرکت کند، حجم معاملات باید کاهش پیدا کند. پایین بودن حجم معاملات نشان میدهد که روند مورد تحلیل ضعیف است. این اصل مفهومی فاندامنتال است که در تحلیل تکنیکال به کار میرود. بسیاری از مفاهیم از جمله ابزار فیبوناچی (Fibonacci Retracement tool) از نظریه داو بهره میبرند.
سخن پایانی
تئوری داو نظریهای مالی است که برای نخستین بار مفهوم روند را معرفی و انواع آن را بر حسب مدت زمان تداومشان دستهبندی میکند. همهی اطلاعات بازار، حتی آن دسته اطلاعات که به صورت رسمی منتشر نمیشود در قیمت منعکس شده، لذا توجه به قیمت میتواند معامله گرها را در شناخت و پیش بینی شرایط کلی اقتصادی یاری کند. بر اساس نظریه داو 3 نوع روند وجود دارند: روند اصلی، روند ثانویه که بیشتر بر خلاف جهت روند اصلی است و همچنین روند جزئی یا همان ریزموج. روندهای اصلی هم 3 مرحله دارند: مرحلهای که تریدر یک رمزارز کم قیمت را شناسایی میکند، فازی که قیمت با ورود مردم به آن رشد میکند و فاز آخر که با اتمام روند عدهای از آن خارج میشوند. شاخصها باید وجود یک روند را تأیید کنند و در آخر هم به این اشاره شد که حجم معاملات به عنوان یک مؤلفه بنیادین در تأیید روندهای اصلی به کار میرود.
تئوری داو (Dow) در تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال
تئوری داو (Dow) حدوداً صد سال است که تکیهگاهی برای تحلیل تکنیکال به حساب میآید و احتمالاً اولین ابزاری است که اکثر تریدرهای ارز دیجیتال با آن آشنا تئوری داو در تحلیل تکنیکال میشوند. تئوری داو نظریهای مالی است که سعی دارد مفهوم روند را توضیح دهد، اهمیت قیمت را بیان کند و تأکید کند که تاریخ همواره در حال تکرار شدن است، لذا میتوان از روند قیمتهای گذشته برای فهم و پیشبینی بازار استفاده کرد.
تاریخچه و مفاهیم اولیه تئوری داو
تئوری داو (Dow) یکی از پرکاربردترین ابزارهای تحلیل تکنیکال است که در معاملات بازارهای مالی و همچنین بازار ارزهای دیجیتال به کار گرفته میشود. این تئوری اولین بار توسط چارلز داو (Charles H Dow) مطرح شد و بعدها در مجموعه مقالات ژورنال وال استریت منتشر گردید. ادوارد جونز (Edward Jones) و چارلز برگسترسر (Charles Bergstresser) در طرح این نظریه با جونز همکاری داشتند. جونز در سال 1902 فوت کرد و فرصت نکرد نظریهاش را در مورد بازارهای سهام به صورت کامل بیان کند.
همانطور که اکنون میدانیم، تئوری داو (Dow) در طول عمر 110 سالهاش با کوشش افرادی همچون ویلیام همیلتون (William Hamilton)، رابرت رئا (Robert Rhea) و ریچارد راسل (Richard Russel) تکامل یافته است. برخی جنبههای این تئوری مانند توجه به بخش حملونقل و راهآهن به مرور زمان اهمیت خود را از دست داده است. علیرغم اینکه این تئوری در تحلیل تکنیکال داراییهای مالی به کار میرود، اما همچنان از منظر فاندامنتال نیز حائز اهمیت است.
تمام مباحثی که در تئوری Dow مطرح میشود، میتواند به نحو مؤثری در معاملات ارزهای دیجیتال و ابزار مشتقه آن به کار رود.
در این مقاله به جزئیات تئوری داو میپردازیم و فرض میکنیم که مخاطبان با مفاهیم ابتدایی تحلیل تکنیکال مثل خطوط حمایت و مقاومت و خطوط روند آشنایی کافی دارند.
تئوری داو (Dow) چیست؟
تئوری داو نظریهای مالی است که بیان میکند بازار هنگامی در روندی صعودی قرار دارد که یکی از شاخصهای میانگین آن فراتر از نقطه اوج مهم قبلی برود و دیگر شاخصها هم آن را تأیید کنند. این نظریه سرمایهگذاران را یاری میکند که بتوانند بازار را درک کنند و از وضعیت سلامت یک محیط مالی مطلع گردند.
تئوری داو از از زمان پیدایشش در ابتدای دهه 90 میلادی، تئوری داو در تحلیل تکنیکال اولین تئوریای بود که تلاش کرد حرکات بازار را در قالب روند توضیح دهد. این نظریه بر این باور استوار است که بازار سهام میتواند به خودی خود معیار به غایت معتبری برای فضای کسبوکار باشد.
تئوری داو (Dow) از دهه 90 تا به حال دستخوش تحولات فراوانی شده اما با این حال مفاهیم مندرج در آن همچنان پس از گذشت یک قرن معتبر باقی مانده و در عمل سربلند بیرون آمده است.
اصول اساسی ششگانه تئوری داو
تئوری داو (Dow) از چند بخش تشکیل شده که به اصول اساسیِ ششگانه تئوری داو معروفاند. در اینجا، اصول مذکور را با جزئیات شرح میدهیم و آن را در چارچوب معاملات رمزارزها بررسی خواهیم کرد.
اصل 1: تمامی اطلاعات بازار در قیمت منعکس میشود.
تئوری داو (Dow) بر اساس فرضیه بازار کارا (Efficient Market Hypothesis) بیان میکند که تمامی اطلاعاتِ عمومیِ موجود، در قیمت جاری دارایی منعکس میشود. اصل مذکور به این معنی است که حتی اگر بخشی از اطلاعات عمومی موجود (مانند احتمالات آتی که بر صرف ریسک تأثیرگذارند) توسط افراد تحلیل نشود، قیمت ارز دیجیتال تمامی آن اطلاعات را در دل خود خواهد داشت؛ حتی آن دسته از اطلاعاتی که رسماً منتشر نشدهاند.
این اصل شاید مناقشهانگیزترین فرضیه تئوری داو باشد؛ زیرا از نظر برخی به معمای مرغ و تخممرغ شباهت دارد. نمیتوان مطمئن شد که قیمتهای انعکاسی ماهیتی کُنشی دارند یا واکنشی. به طور مثال نمیتوان فهمید که بازار از پیش از اطلاعات مطلع است یا صرفاً به اخبار واکنش میدهد.
اصل 2: در بازار سه نوع روند وجود دارد.
داو روندها را بر اساس مدتزمانشان به سه دسته طبقهبندی میکند.
- روندهای اصلی (Primary Trends): روندهایی هستند که 1 یا چند سال طول میکشند.
- روندهای ثانوی (Secondary Trends): این روندها کوتاهترند و در درون و اغلب خلاف جهت روندهای اصلی جریان دارند. معمولاً بین سه هفته تا سه ماه طول میکشند.
- روندهای جزئی (Minor Trend): روندهایی هستند که کمتر از سه هفته دوام دارند.
در تصویر بالا انواع سهگانه روندها در نمودار قیمت بیت کوین بر حسب دلار نمایش داده شده است. شناخت این سه روند به تریدر کمک میکند که با ورود و خروج به موقع خود به بازار حداکثر سود ممکن را از هر معامله به دست آورد.
اصل 3: هر روند اصلی سه مرحله دارد.
هر روند اصلی از سه مرحله تشکیل میشود:
- مرحله انباشت (Accumulation): وقتی که قیمت یک ارز دیجیتال پایین است یا دورهای نزول قیمت را تجربه کرده و اهالی بازار احساسی منفی به آن دارند، تریدرهای هوشیار و فرصتطلب اقدام به خریداری آن میکنند و منتظر میمانند تا به آرامی رشد کند.
- مرحله مشارکت عمومی (Public Participation): پس از آنکه تعدادی تریدر باهوش فرصت را مناسب میبینند و بر یکی از ارزهای دیجیتال کمارزش سرمایهگذاری میکنند، رفتهرفته تعداد بیشتری از تریدرها وارد میدان میشوند و به تدریج عموم مردم هم اقدام به خرید میکنند. با افزایش تقاضا قیمت هم افزایش مییابد.
- مرحله توزیع (Public Participation): تریدرها تلاش میکنند از طریق سفتهبازی سود بیشتری کسب کنند اما تازهواردان متوجه میشوند که روند در حال به پایان رسیدن است و در نتیجه از پوزیشن خود خارج میشوند و سرانجام روند معکوس میگردد.
اصل 4: روندها به مسیر خود ادامه میدهند مگر آنکه نشانههای واضحی از تغییر روند آشکار شود.
تئوری داو (Dow) میگوید که روندهای اصلی، علیرغم بروز برخی ریزموجها بر خلاف جریان اصلی به مسیر خود ادامه خواهند داد؛ مگر آنکه اندیکاتوری آشکارا نشان از حرکت بازگشتی داشته باشد.
با استفاده از این اصل در معاملات رمزارزها میتوان روندهای اصلی را از نوسانات و روندهای ثانوی متمایز کرد.
اصل 5: شاخصها باید یکدیگر را تأیید کنند.
به نظر داو جونز، روندی که در یک بازار مشاهده میشود باید توسط روندی مشابه در بازاری دیگر تأیید گردد. این بدان معنا است که اگر روند حاکم بر شاخص یک بازار به هیچ کدام از شاخصهای دیگر بازارها شباهت نداشته باشد، روند مشاهدهشده از نوع اخلال (Noise) است. سیگنالی که در یک شاخص صادر میشود باید با سیگنال سایر شاخصها همخوانی داشته باشد.
به عنوان مثال اگر میانگین صنعتی داو جونز (the Dow Jones Industrial Average) نشان دهد که روند اصلی صعودی جدیدی آغاز شده اما در عین حال شاخصی دیگر حکایت از روندی نزولی دارد، در این صورت تریدر نباید تصور کند که روند جدیدی آغاز شده است.
اصل 6: حجم معاملات باید روند را تأیید کند.
اگر قیمت در جهت روند اصلی حرکت کند، حجم معاملات باید افزایش یابد و اگر برخلاف روند اصلی حرکت کند، حجم معاملات باید کاهش پیدا کند. پایین بودن حجم معاملات نشان میدهد که روند مورد تحلیل ضعیف است. این اصل مفهومی فاندامنتال است که در تحلیل تکنیکال به کار میرود. بسیاری از مفاهیم از جمله ابزار فیبوناچی (Fibonacci Retracement tool) از نظریه داو بهره میبرند.
سخن پایانی
تئوری داو نظریهای مالی است که برای اولین بار مفهوم روند را معرفی و انواع آن را بر حسب مدت زمان تداومشان دستهبندی میکند. تمامی اطلاعات بازار، حتی آن دسته اطلاعات که به صورت رسمی منتشر نمیشود در قیمت منعکس شده، لذا توجه به قیمت میتواند تریدرها را در شناخت و پیشبینی شرایط کلی اقتصادی یاری کند. طبق نظریه داو سه نوع روند وجود دارند: روند اصلی، روند ثانویه که اغلب بر خلاف جهت روند اصلی است و همچنین روند جزئی یا همان ریزموج. روندهای اصلی نیز سه مرحله دارند: مرحلهای که تریدر یک رمزارز کم قیمت را شناسایی میکند، فازی که قیمت با ورود مردم به آن رشد میکند و فاز آخر که با اتمام روند عدهای از آن خارج میشوند. شاخصها باید وجود یک روند را تأیید کنند و در آخر هم به این اشاره شد که حجم معاملات به عنوان یک مؤلفه بنیادین در تأیید روندهای اصلی به کار میرود.