فارکس در افغانستان

الگوی بازگشت صعودی

الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)

الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس): موسسات زیادی وجود دارند که در بلندمدت سرمایه گذاری میکنند و شکست قوی در روند صعودی را به چشم فرصت خرید میبینند.

چون میدانند که فروشندگان سعی دارند روند را برگردانند، اما ۸۰ درصد از مواقع شکست میخورند.

حتی اگر اسپایک نزولی قوی و بزرگ باشد و از خط روند و میانگین متحرک دور شود، آنها همچنان میخرند.

و انتظار دارند که خرید الگوی بازگشت صعودی آنها، به سایر معامله گران هم سیگنال خرید بدهد.

حداقل انتظار دارند که حرکت صعودی، نقطه شکست در زیر سقف بازار را تست کند.

وقتی تست کند، آنها در مورد برگشت روند تصمیم میگیرند. اگر روند برگشته باشد، آنگاه از خریدِ خود خارج میشوند.

اما اکثر پوزیشن های آنها سودآور است چون در نقطه خیلی پایینتری خریده بودند.

اما آنها بخشی از پوزیشن خود را در آخرین پولبک خریدند، پس بخشی از آن زیان آور است.

وقتی موسسات به این نتیجه برسند که بازار در حال نزولی شدن است، آنگاه روند برمیگردد.

چون این موسسات بودند که در پولبک های قوی میخریدند.

ولی الان هیچ موسسه ای تمایل ندارد که در یک اسپایک نزولی قوی بخرد.

موسسات صبر میکنند تا مطمئن شوند که قیمتها به اندازه کافی پایین رفته اند.

یعنی منتظر میشوند تا قیمتها به سطح حمایتِ بلندمدت برسند (مثلا خط روند ماهانه).

الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)

وقتی قیمتها به این سطح رسیدند، موسسات میخرند و در تمام پولبک ها هم میخرند.

از یکجایی، سایر موسسات هم متوجه میشوند که قیمتها حمایت شده اند، پس آنها هم میخرند.

پس به زودی یک اسپایک صعودی قوی شکل خواهد گرفت.

سپس یک پولبک شکل میگیرد که کف را تست کند و سپس بازار برمیگردد به روند صعودی.

هر الگوی برگشتی، نوعی از دامنه معاملاتی میباشد.

بنابراین معاملات در دو جهت میباشد تا اینکه مشخص شود جهت مخالف کنترل را در دست گرفته است.

عبارت “برگشت روند ماژور” میتواند معانی متفاوتی برای معامله گران داشته باشد.

هیچکس نمیتواند تغییر جهت روند را با قطعیت پیش بینی کند تا اینکه این برگشت روی چارت شکل بگیرد.

اما این برگشت روند را نمیتوان ماژور نامگذاری کرد. جهت پوزیشن های معاملاتی در چارت ۵ دقیقه ای میتواند دائما تغییر کند.

در صورتی که روند اصلی بدون تغییر میماند. برگشت روند ماژور یعنی دو تا روند بر روی چارت داشته باشیم که بین الگوی بازگشت صعودی آنها برگشت ایجاد شده است.

یعنی یا روند صعودی برگشته است به روند نزولی و یا روند نزولی برگشته است به روند صعودی.

این نوع برگشت روند، با بالا و پایین شدنِ روند متفاوت است.

چون برگشت هایی که در قالب بالا و پایین شدن روند هستند، معمولا به اندازه یک معامله پیش میروند، اما در حدی نیستند که روند ماژور را تغییر بدهند.

همچنین برگشت های مینور در هر حالتی رخ میدهند(چه یم روند واضح داشته باشیم و چه نداشته باشیم).

الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)

art cobweb connection 276223 300x200 - الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)

الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)

سیگنال های اولیه برای شکل گیری برگشت روند ماژور، احتمال کمی برای موفقیت دارند.

اما بازدهی بالایی دارند که معمولا چند برابرِ ریسک است.

بازار در اغلب اوقات اصلاحی است و پولبک های زیادی شکل میگیرد، اما اگر روند در حال برگشت باشد، آنگاه روند جدید به زودی مشخص میشود.

بسیاری از معامله گران ترجیح میدهند صبر کنند تا روند واضح شود و بعد وارد معامله شوند.

این افراد ترجیح میدهند که احتمال موفقیت ۶۰ درصد باشد، ولی سود کمتری داشته باشند.

هر دو حالت مناسب است چون در هر دو حالت سود میکنیم.

برای برگشت روند ماژور به چهار چیز نیاز داریم:

۱-یک روند بر روی چارت شکل گرفته باشد.

۲-یک برگشت قوی شکل بگیرد که بتواند خط روند و میانگین متحرک را بشکند.

۳- سپس سقف یا کف روند تست میشود و بعد دومین حرکت برگشتی شکل میگیرد.

این حرکت دوم در روند صعودی میتواند در قالب سقف بالاتر، سقف دوقلو، سقف پایینتر باشد. و در روند نزولی در قالب کف پایینتر، کف دوقلو و کف بالاتر میباشد).

۴-دومین حرکت برگشتی آنقدر ادامه میابد تا اینکه همه به این نتیجه برسند که روند برگشته است.

پس در ابتدا باید یک روند بر روی صفحه داشته باشیم.

سپس یک حرکت قوی در جهت مخالف شکل بگیرد که خط روند ماژور را بشکند و در آنطرف میانگین متحرک قرار بگیرد.

سپس روند باید ادامه یابد و سقف یا کف روند را تست کنیم. سپس مجددا بازار باید برگردد.

برای مثال یک روند صعودی داریم که در جهت نزولی شکسته شده است.

سپس معامله گران منتظر هستند که حرکت صعودی بعدی شکل بگیرد.

اگر بعد از تست کردن سقف، بازار برگردد، آنگاه تست موفق بوده و معامله گران شک میکنند که شاید روند در حال برگشت است.

سپس این حرکت برگشتی باید آنقدر قوی باشد که معامله گران باور کنند که بازار در روند نزولی قرار گرفته است.

اگر حرکت برگشتی در قالب یک اسپایک نزولی قوی باشد و چند شمع نزولی بزرگ هم داشته باشد، آنگاه همه بازار را در قالب روند نزولی میبینند.

اما معمولا بازار در یک کانال نزولی عریض قرار میگیرد که به اندازه ۵۰ شمع و یا بیشتر ادامه میابد. پس شکل گیری روند نزولی واضح نمیباشد.

برخی معامله گران فکر میکنند که وارد دامنه معاملاتی شده ایم، که اکثر اوقات این حالت رخ میدهد.

پس وقتی یک اسپایک نزولی قوی شکل نمیگیرد، معمولا بنظر میرسد که روند نزولی شکل نگرفته است تا اینکه چند شمع و مجموعه ای از سقف ها و کف های پایینتر شکل بگیرد.

اما در چنین حالتی معمولا بازار خیلی پایین رفته است و از سقف بازار خیلی دور شده است. پس احتمالا چیز زیادی از روند نزولی باقی نمانده است.

برگشت روند ماژور

تقریبا تمام الگوهای برگشت روند ماژور با شکست خط روند و سپس برگشت آغاز میشوند.

و در نهایت وقتی برگشت روند را داشته باشیم، آنگاه خط روند شکسته میشود.

برای مثال روند صعودی داریم و بعد الگوی سر و شانه شکل میگیرد و روند صعودی به پایان میرسد.

در این حالت، حرکت نزولی که بعد از سر شکل میگیرد، معمولا خط روند مربوط به روند صعودی کلی را میشکند.

سپس خریداران، این حرکت نزولی را در نزدیکی پولبک به شانه چپ میخرند تا الگوی پرچم صعودی-کف دوقلو تشکیل بدهند.

وقتی قیمتها از شانه چپ شروع به افزایش کردند و تا سر افزایش داشتند، بسیاری از فروشندگان فروختند.

و حالا که بازار مجدد در حال رشد است، این فروشندگان سودگیری میکنند چون ممکن است که بازار واردِ دامنه اصلاحی شده باشد و یا الگوی پرچم صعودی-کف دوقلو شکل داده باشد.

شانه راست، همان پولبک به نقطه شکست است. پس ستاپ مناسبی برای فروش در سقف پایینتر است.

برای فروشندگان بتوانند در جهت مخالف روند معامله کنند، باید خط روند شکسته شود.

چون نشاندهنده شکست روند و شروع احتمالیِ برگشت روند ماژور میباشد.

همچنین خریدارانی که در سقف قبلی(سر) خریدند، منتظر هستند که یک گام صعودی دیگر شکل بگیرد.

و با وجود حرکت نزولی بعد ازسر، همچنان پوزیشن خود را نگه میدارند.

اما وقتی میبینند که این حرکت نزولی قوی بوده و در زیر خط روند قرار گرفته است، آنگاه از صعودِ بعدی استفاده میکنند تا با ضرر کم خارج شوند.

پس هم خریداران و هم فروشندگان در حال فروش هستند و این باعث میشود که بازار پایینتر برود و سقف پایینتر(شانه راست) تشکیل بدهد.

وقتی بازار به خط گردن میرسد، خریداران و فروشندگان به ارزیابی قدرت حرکت نزولی میپردازند.

اگر قدرت آن زیاد باشد، فروشندگان اسکلپ نمیکنند، بلکه معامله خود را نگه میدارند و حتی بیشتر میفروشند چون انتظار دارند که برگشت روند ماژور شکل گرفته باشد(مخصوصا بعد از شکست خط گردن).

خریداران هم قدرت حرکت نزولی را میبینند و تا زمانی که بازار باثبات نشودف نمیفروشند.

در شکل زیر الگوی برگشت روند ماژور را داریم:

1 1024x522 - الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)

الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)

اگر بعد از شکست خط روند صعودی، سقف بالاتر شکل بگیرد و روند برگردد، آنگاه معمولا یک سقف پایینتر هم شکل میگیرد تا معامله گران دومین شانس برای فروش را داشته باشند.

در این چارت برگشت روند ماژور با سقف بالاتر و پایینتر را داریم. معمولا بعد از شکست قوی در خط روند، برگشت ماژور شکل میگیرد.

گام نزولی که در شمع ۴ شکل گرفته است، نتوانسته خط روند را بشکند و همچنین نتوانسته پایینتر از کف قبلی قرار بگیرد.

و حتی نتوانسته در زیر میانگین متحرک قرار بگیرد و اصلاحی شده است.

این نشان میدهد که فروشندگان به اندازه کافی قوی هستند که بتوانند روند صعودی را برای مدت طولانی متوقف کنند.

بعد از شکست خط روند، یک سقف بالاتر در شمع ۶ شکل میگیرد که ستاچ فروش است.

اما چون شکست نزولی در شمع ۴ خیلی قوی نبود، پس حرکت نزولی در شمع ۹ متوقف شده است.

شمع ۹، همان کفِ الگوی پرچم صعودی است که به شکل گوه میباشد. همچنین این شمع، ستاپ خریدِ H4 نیز میباشد.

شمع ۹ و ۵، پرچم صعودی-کف دوقلو را شکل داده اند. این الگو منجر شد که تا شمع ۱۰ افزایش داشته باشیم.

حرکت صعودی تا شمع، مومنتوم ضعیفی دارد و الگوی بازگشت صعودی ستاپِ فروشِ L4 است و همچنین الگوی پرچم نزولی به شکل گوه نیز میباشد(که گام صعودی اول قبل از شمع ۹ میباشد).

همچنین شانه راست در الگوی سر و شانه نیز میباشد، اما اکثر الگوهای سر و شانه سقف به نتیجه نمیرسند و تبدیل میشوند به مثلث یا پرچم صعودی(گوه).

در این حالت یک سقف پایینتر بعد از شکست خط روند است که سقف روند را تست کرده است.

الگوی برگشت روند ماژور

گام نزولی که به سمت شمع ۹ شکل گرفته است، به اندازه کافی از خط روند بلندمدت و میانگین متحرک دور شده است.

و کمی هم از کف پایینتر در روند صعودی(شمع ۵) پایینتر رفته است.

این گام نزولی بعد از یک گام نزولی شدید برای برگشت روند(شمع۴) شکل گرفته است.

همچنین به اندازه کافی به خط روند و یا شمع ۸(اولین پولبک در گام نزولی) نزدیک نشده است که بتواند آنها را تست کند.

تمام این موارد نشاندهنده این است که شکست خط روند قوی میباشد. پس به احتمال زیاد حداقل یک گام نزولیِ دیگر داشته باشیم و یا روند برگردد.

خریدارانی که در شمع ۶ و در سقف روند صعودی خریدند، قدرت فروشندگان در شمع ۹ و ضعف خریداران در شمع ۱۰ را دیدند و از پرایس اکشن ناامید شدند.

پس از حرکت صعودی ضعیف که به سمت شمع ۱۰ شکل گرفته است استفاده کردند تا با ضرر کم خارج شوند. و تا وقتی که بازار پایینتر نیاید، نمیخرند.

الگوی کندل هارامی (Harami) در تحلیل تکنیکال چیست؟

کندل هارامی

نمودارهای شمعی که به آن‌ها کندل یا کندل استیک «Candlestick» گفته می‌شود، یکی از اساسی‌ترین ابزارهای تحلیل فنی هستند. این نمودارها می‌توانند اطلاعات مفید و کارآمدی درباره قیمت را در اختیار تریدرها قرار دهند. در میان الگوهای شمعی متنوع، کندل هارامی از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ به همین دلیل قصد داریم در ادامه به بررسی انواع الگوی هارامی صعودی و نزولی بپردازیم، اما پیش‌ازآن، تعریفی از الگوی هارامی داریم. درنهایت نیز به بررسی چند روش‌‌ مختلف معامله گری و مهمترین اصل معامله‌گری با این الگو می‌پردازیم. اگر شما نیز می‌خواهید اطلاعاتی درباره چگونگی استفاده از کندل هارامی به دست بیاورید، با ما همراه شوید.

الگوی هارامی چیست؟

کندل هارامی کراس «Harami Cross Pattern» یکی از الگوهای مشهور تحلیل تکنیکال است. این کندل شامل یک کندل بزرگ در جهت روند بازار است که یک کندل دوجی‌شکل نیز کنار آن وجود دارد. کندل دوجی کوچک به‌صورت‌کامل در محدوده کندل بزرگ‌تر قرار دارد. این الگو بیشتر نشان‌دهنده بازگشت روند در بازارهاست؛ بنابراین کندل هارامی می‌تواند نشان‌دهنده آغاز روند نزولی یا آغاز روند صعودی باشد. نکات کلیدی که در درک مفهوم این کندل مؤثرند، به‌صورت‌زیر بیان شده‌است:

  1. هارامی در زبان ژاپنی به معنای «باردار» است؛ زیرا در این الگو، کندل بزرگ‌تر به‌عنوان مادر و کندل کوچک‌تر هم به‌عنوان فرزند شناخته می‌شوند.
  2. هرگاه کندل هارامی در نمودار یک دارایی خاص شکل بگیرد، تریدرها منتظر پایان روند هستند.
  3. اجباری به آغاز معامله در هنگام شکل‌گیری این کندل نیست. معمولاً هنگام شکل‌گیری این الگو از آن به‌عنوان یک هشدار برای تغییر خط روند نیز استفاده می‌کنند.
  4. کندل صعودی معمولاً به رنگ سبز و کندل نزولی نیز به رنگ قرمز است.

تااینجا متوجه شدیم که کندل هارامی چیست. حالا درادامه با بررسی انواع الگوهای هارامی، بیشتر پی‌می‌بریم که چطور می‌توانیم از آن استفاده کنیم.

الگوی هارامی صعودی و نزولی

الگوی هارامی صعودی و نزولی

این الگو انواع گوناگونی دارد که به کمک آن‌ها می‌توان به موقعیت دارایی‌های مختلف در بازار پی‌برد. کندل هارامی به‌صورت‌کلی دارای دو نوع است که به‌صورت‌زیر می‌توان آن‌ها را بررسی کرد:

این کندل درحقیقت یک الگوی بازگشتی صعودی است که در انتهای یک روند نزولی تشکیل می‌شود. پس از تشکیل این کندل، بازار صعودی (گاوی) خواهد شد. در برخی بازارها مانند بورس، کندل‌ها به‌صورت روزانه ثبت می‌شوند. در هارامی‌های صعودی، کندل مادر به رنگ قرمز و کندل فرزند به رنگ سبز ظاهر می‌شوند. کل کندل دوم همراه با سایه و شاخ و برگ‌هایی که دارد، در کندل هارامی صعودی، در محدوده کندل مادر قرار دارد.

این کندل می‌تواند نوعی سیگنال خرید هم باشد. درواقع قبل از شروع روند صعودی می‌توان به خرید اندیشید و با صعودی‌شدن بازار از خرید خود سود گرفت. باید توجه داشت که هرچقدر کندل فرزند به اواسط کندل مادر نزدیک‌تر باشد، قدرت صعودی بازگشت کندل نیز بالاتر خواهد بود. در الگوهای هارامی صعودی که فرزند در ارتفاع پایین و نزدیک به انتهای کندل مادر شکل می‌گیرد، روند بازگشتی صعودی قدرت چندانی ندارد.

الگوی هارامی نزولی را می‌توان دقیقاً برعکس الگوی هارامی صعودی درنظر گرفت؛ به‌طوری‌که در آن، کندل مادر به رنگ سبز و کندل فرزند به رنگ قرمز خواهندبود. این الگو نشان می‌دهد بازار از روند صعودی به سمت روند نزولی (خرسی) تمایل پیداخواهدکرد. طبیعتاً این الگو در انتهای روندهای صعودی شکل می‌گیرد. الگوی هارامی نزولی می‌تواند در شرایط خاص به معنای سیگنال فروش باشد.

البته گاهی تریدرها صبر می‌کنند تا قیمت یک دارایی خاص در بازار پس از کندل به دوران نزول برسد تا بتوانند در کف قیمت به خرید بپردازند. در این الگو نیز فاصله و ارتفاع کندل فرزند می‌تواند مقدار قدرت روند نزولی پس از شکل‌گیری کندل را تا حدی زیادی مشخص کند. الگوی هارامی نزولی را می‌توان در تمام نمودارهای مالی مشاهده کرد.

الگوی هارامی کراس

الگوی هارامی صعودی و نزولی یکی از بهترین ابزارهای تکنیکال هستند که تریدرها می‌توانند از آن‌ها استفاده کنند و معاملات خرید و فروش خود را در بازار استارت بزنند. الگوی هارامی در بورس نیز بسیار مورد توجه تریدرهاست، اما این الگو در بورس نمی‌تواند برای فروش دارایی خریداری‌نشده استفاده شود؛ زیرا با مطالعه روانشناسی بازار بورس متوجه می‌شویم که بازار بورس یک بازار یک‌طرفه است و عمل فروش یک دارایی بدون خرید آن را می‌توان در بازارهای فارکس و فیوچرز انجام داد. درهرصورت، باید توجه‌داشت که غیر از الگوی هارامی صعودی و نزولی، الگوی هارامی دیگری نیز وجود دارد که از آن به‌عنوان الگوی هارامی کراس صلیبی یاد می‌شود. درادامه به بررسی این الگو نیز می‌پردازیم.

الگوی صلیب هارامی

این الگو را نمی‌توان یک الگوی هارامی کراس مستقل درنظرگرفت؛ چراکه این الگو می‌تواند روی الگوی هارامی صعودی و نزولی شکل‌بگیرد. درواقع هنگامی‌که قیمت بازشدن دارایی مالی در بازار به قیمت بسته‌شدن آن بسیار نزدیک باشد، کندل دوم یا فرزند که همان کندل قیمت است، بدنه بسیار کوتاهی خواهد داشت؛ به‌طوری‌که این کندل کلاً شبیه یک صلیب دیده می‌شود. این مورد را در بازار بورس می‌توان با شفافیت بیشتری مشاهده کرد؛ چراکه بازار بورس از ساعت ۹ تا ۳۰/۱۲ ظهر هر روز باز است و روزانه یک الگوی جدید برای آن شکل می‌گیرد. این اتفاق می‌تواند هم در الگوی هارامی کراس صعودی و هم در الگوی هارامی کراس نزولی نیز رخ دهد؛ پس دو حالت زیر را می‌توان در رابطه باآن درنظرگرفت:

  1. زمانی که کندل هارامی صلیبی در کف روند سهم در بورس اتفاق بیفتد، یک الگوی هارامی صلیبی صعودی خواهد بود.
  2. زمانی که کندل صلیبی در سقف روند سهم در بورس اتفاق بیفتد، یک الگوی هارامی صلیبی نزولی خواهد بود.

دو حالت فوق را می‌توان در سایر بازارهای مالی نیز مشاهده کرد؛ بنابراین اکنون با الگوهای harami صعودی، نزولی و صلیبی نیز آشنایی داریم، اما صرفاً زمانی می‌توانیم از آن‌ها در تحلیل‌های خود بهره بگیریم که اطلاعات بیشتری درباره آن داشته باشیم؛ بنابراین درادامه، روش‌های معامله‌گری با الگوی harami را بررسی می‌کنیم.

الگوی هارامی در بورس

روش معامله‌گری با الگوی هارامی

طبیعتاً الگوی هارامی کراس که بیشتر به الگوی هارامی صلیبی اطلاق می‌شود، می‌تواند به ‌صورت‌های مختلفی به تریدرها سیگنال بدهد. برای این‌که بدانیم به‌صورت‌کلی روش معامله‌گری با الگوی harami به‌چه‌صورت است، می‌توانیم موارد زیر را بررسی کنیم:

  1. غیر از بحث الگوهای تکنیکال، اندیکاتورها در تعیین نقاط ورود و خروج از معاملات نقش اساسی دارند؛ بنابراین یکی از بهترین روش‌های معامله‌گری با الگوهای هارامی، استفاده از آن‌ها در اندیکاتورهاست.
  2. معمولاً الگوی هارامی کراس بر پایه اندیکاتور RSI تحلیل می‌شود.
  3. اندیکاتور RSI در دو سطح ۷۰ و ۳۰ بررسی می‌شود؛ به‌طوری‌که اگر این الگو پایین‌تر از سطح ۳۰ اندیکاتور باشد، در منطقه اشباع فروش و در سطح بالاتراز۷۰ نیز در منطقه اشباع خرید قراردارد.
  4. در تحلیل الگوی هارامی بر پایه اندیکاتور نام‌برده، قرارگیری در منطقه اشباع خرید می‌تواند به معنای سیگنال فروش باشد. هم‌چنین قرارگیری در منطقه اشباع فروش می‌تواند سیگنالی برای خرید محسوب شود.
  5. با توجه به روانشناسی معامله‌گری روش دیگر معامله‌گری با الگوی هارامی، بررسی آن روی نمودار قیمت و توجه به نقاط حمایت و مقاومت است؛ یعنی در بیشتر مواقع، سطح مقاومتی در نمودار قیمت، سیگنالی برای فروش و سطح حمایتی نیز سیگنالی برای خرید را نشان می‌دهد.
  6. برای بررسی دقیق‌تر نتایج حاصل از الگوهای هارامی می‌توان از انواع فیلتر الگوی هارامی استفاده کرد. این فیلتر می‌تواند بدون نیاز به دقت زیاد در نمودارها، نقاط موردنظر ما را در تمام روندهایی که تعیین کرده‌ایم نشان‌دهد؛ بنابراین استفاده از یک فیلتر الگوی هارامی می‌تواند روش دیگری برای معامله‌گری با این الگو باشد! اگرچه موارد فوق می‌توانند راهنمای مفیدی برای تریدرهای مبتدی باشند، با حرفه‌ای‌شدن در امر ترید می‌توان از حالت‌های فوق، نتایج ارزشمندتری دریافت‌کرد که درنهایت به سودگیری بیشتری از معاملات می‌انجامد!
سخن نهایی

الگوی هارامی «Harami» یکی از الگوهای بازگشتی تحلیلی است که می‌تواند تغییر روند نمودار را به ما نشان‌دهد. با مشاهده کندل هارامی می‌توان فهمید که روند میل به صعود یا نزول دارد. صعودی یا نزولی‌بودن این مهم را می‌توان از روی کندل‌های الگوی هارامی مشخص کرد که به‌صورت یک کندل بزرگ و یک کندل کوچک درکنار‌هم شکل‌ می‌گیرند. دراین‌مطلب با بررسی انواع کندل هارامی، با شیوه معامله‌گری با این الگو نیز آشنا شدیم. احتمالاً شما نیز به این شیوه‌ها علاقه پیدا کرده‌اید. هر نظر، ایده، سؤال، ابهام یا تجربه‌ای در رابطه با کندل هارامی دارید، حتماً آن را با ما و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.

برای یادگیری “تحلیل تکنیکال” مسیر زیر را به شما پیشنهاد می‌کنیم:

اصول استفاده از الگوهای برگشتی صعودی Bullish Reversals در کندل استیک ژاپنی

الگوهای صعودی Bullish تشکیل شده از یک، دو و یا سه کندل در انتهای روند نزولی هستند و علامتی برای تغییر جهت روند از نزولی به صعودی می باشند در ادامه به ترتیب الگوهای تک و ترکیبی صعودی (بولیش) را مشاهده می کنیم.

الگوی چکش (الگوی هامر) Hammer در انتهای یک روند نزولی تشکیل می شود از خصوصیات این الگو سایه پایینی بلند، سایه بالایی کوتاه (وجود نداشتن سایه بالایی) و بدنه ای حداکثر یک دوم سایه پایینی می باشد. در این الگو رنگ بدنه تفاوتی ندارد اما بدنه صعودی (سفید) قدرت بیشتر این الگو را برای بازگشت روند نشان می دهد.

الگوی هامر معکوس (چکش معکوس) مانند الگوی چکش در انتهای یک روند نزولی تشکیل می شود. سایه بالایی بلند، سایه پایینی کوتاه و یا وجود نداشتن سایه پایینی و بدنه ای حداثر یک دوم سایه بالایی از خصوصیات این الگو می باشد. در این الگو رنگ بدنه تفاوتی ندارد اما بدنه صعودی (سفید) قدرت بیشتر این الگو را برای بازگشت روند نشان می دهد.

این الگو در بازار بسیار نادر می باشد و مدلی از Opening Marubozu می باشد. در روند نزولی قیمت آغازین این کندل با گپ (شکاف) رو به پایین باز می شود اما در ادامه شاهد هیچ سایه پایینی نمی باشیم قیمت از نقطه آغاز رو به بالا حرکت کرده و بدنه نسبتا بزرگی را شاهد هستیم. اگر سایه و بدنه این الگو فاصله گپ (شکاف) را پُر نماید می تواند نشانگر آغاز روند صعودی باشد.

این الگو (پوشاننده صعودی) شامل دو شمع با رنگ های متفاوت است که در انتهای روند نزولی تشکیل می شود. کل بدنه سفید (صعودی) شمع دوم، بدنه شمع اول مشکی (نزولی) را پوشش می دهد. اندازه سایه ها در این دو کندل اهمیتی ندارد. ایجاد شکاف (گپ) بین نقطه پایان کندل اول و نقطه آغاز کندل دوم اهمیت بیشتری به این الگو برای آغاز روند صعودی می دهد.

الگوی انبرک پایینی مانند الگوی قبلی شامل دو شمع با رنگ های متفاوت می باشد. با این تفاوت که ابتدا شمعی نزولی (مشکی) با بدنه بزرگ تشکیل می شود این شمع فاقد سایه یا با سایه های کوچک می باشد. شمع دوم در دل محدوده قیمت شمع اول به شکل ستاره (داجی) یا چکش معکوس تشکیل می شود. برای اهمیت بیشتر تغییر روند از نزولی به صعودی در این الگو، خارج نشدن سایه های شمع دوم از شمع اول مهم می باشد.

الگوی هارامی صعودی نیز در انتهای روند نزولی تشکیل می شود و اخطار تغییر روند را صادر می کند. شمع اول بدنه مشکی (نزولی) دارد که تمامی بدنه شمع دوم را پوشش می دهد سایه ها در این الگو اهمیت زیادی ندارند اما خارج نشدن سایه های شمع دوم از محدوده سایه های شمع اول قدرت بیشتر این الگو را نشان می دهد.

صلیب هارامی صعودی (هارامی کراس) شباهت بسیاری به الگوی قبلی دارد با این تفاوت که بدنه شمع دوم حتما بصورت داجی (ستاره) تشکیل شده است این الگو در انتهای روند نزولی تشکیل می شود و اخطار تغییر روند را صادر می کند.

در این الگو (پوشش شکاف صعودی) شاهد دو شمع با رنگ های متفاوت هستیم. در شمع اول بدنه مشکی (نزولی) و شمع دوم بدنه ای سفید (صعودی) با نقطه پایانی پایین تر از نقطه آغازین شمع قبلی می بینیم و نقطه آغاز شمع دوم با شکافی نزولی نسبت به پایان شمع اول شروع شده است. این الگو در انتهای روند نزولی تشکیل شده و نمایشگر آغاز روند صعودی می باشد.

این الگو (کودک رها شده صعودی) در بازار مبادلات ارز خیلی کم به وجود می آید. در انتهای روند نزولی پس از یک شمع نزولی قوی شکافی نزولی تا شمع بعدی بوجود می آید شمع بعدی بصورت ستاره (داجی) بسته می شود و فاصله بسته شدنش تا شمع بعدی نیز دارای شکاف است. با سفید (صعودی) بسته شدن بدنه شمع سوم اخطار پایان روند نزولی و آغاز روند صعودی به وجود می آید.

الگوی ستاره صبحگاهی از مجموع سه شمع در انتهای روند نزولی تشکیل می شود شمع اول نزولی و پرقدرت، شمع دوم با شکاف (گپ) نزولی آغاز شده و بدنه آن میتواند نزولی یا صعودی باشد ولی در غالب موارد بدنه و سایه های بزرگی ندارد و شمع سوم یک شمع صعودی است که آغاز آن با شکاف (گپ) صعودی نسبت به شمع دوم آغاز شده است. این سه شمع اخطار روند صعودی را در انتهای روند نزولی اعلام می نمایند.

ترکیب این الگوی سه شمعی بسیار شبیه به الگوی ستاره صبحگاهی می باشد با این تفاوت که بین شمع اول و دوم به علاوه بین شمع دوم و سوم شکافی دیده نمی شود شمع اول پرقدرت و نزولی، شمع دوم دوجی Doji و شمع سوم دارای بدنه صعودی می باشد. با بسته شدن صعودی شمع سوم اخطار انتهای روند نزولی و آغاز روند صعودی اعلام می شود.

الگوی سه ستاره صعودی از ترکیب سه شمع Doji مانند تشکیل شده اندازه سایه ها در این سه شمع حائز اهمیت نمی باشد اما وجود شکاف (گپ) نزولی بین شمع اول و دوم و شکاف صعودی بین شمع دوم و سوم بر قدرت این الگو برای تغییر روند از نزولی به صعودی می افزاید.

الگوی سه مکعب سفید از سه شمع صعودی با بدنه های توخالی و صعودی قوی تشکیل شده است.سایه ها غالبا کوتاه و ایجاد شکاف نزولی بین شمع اول، دوم و شکاف نزولی بین شمع دوم و سوم وجود دارد. با بسته شدن شمع سوم اخطار قوی تغییر روند از نزولی به صعودی ایجاد می شود.

الگوهای هارمونیک | 6 الگوی هارمونیک پر کاربرد در تحلیل تکنیکال!

analyz

ممکن است درک این الگوهای هارمونیک کمی سخت‌ باشد ولی وقتی شکل آنها را درک کنید سود بسیار خوبی به دست می‌آورید!

الگوهای هارمونیک

کل ایده‌ی این الگوهای هارمونیک این است که به تریدرها کمک کند تا نقاط احتمالی بازگشت روندها را پیدا کنند.

در واقع از ابزارهای دیگری که قبلاً یاد گرفتیم – مثل فیبوناچی – هم استفاده می‌کنیم!

با ترکیب این ابزارهای فوق العاده برای پیدا کردن این الگوهای هارمونیک، می‌توانیم حوزه‌های احتمالی برای ادامه روند را هم تشخیص دهیم.

در این درس در مورد الگوهای هارمونیک زیر بحث می‌کنیم:

  1. الگوی ABCD
  2. الگوی سه محرک
  3. الگوی گارتلی
  4. الگوی خرچنگ
  5. الگوی خفاش
  6. الگوی پروانه

کار را با الگوهای هارمونیک ABCD و سه محرک شروع می‌کنیم که ساده‌ترند و بعد به سراغ گارتلی و حیوانات دیگر می‌رویم.

بعد از این که نگاهی به آن­ها داشتیم به ابزارهای مورد نیازتان برای استفاده موفقیت آمیز از این الگوها در معاملات می‌پردازیم.

در تمام این الگوهای هارمونیک باید صبر کنید تا کل الگو کامل شود تا بتوانید از آن­ها برای معامله استفاده کنید.

الگوی ABCD

بیایید این درس را با ساده‌ترین الگو از الگوهای هارمونیک آغاز کنیم. چه چیزی ساده‌تر از ABC خودمان است؟ فقط یک حرف دیگر هم به آن اضافه می‌کنیم و الگوی نمودار ABCD را داریم!

برای پیدا کردن این الگوی نمودار تنها چیزی که نیاز دارید چشمان تیزبین عقاب مانند و ابزار فیبوناچی است. برای روندهای صعودی و نزولی الگوی نمودار ABCD ،خطوط AB و CD پایه‌ها و BC اصلاح روند و بازگشت است. اگر از ابزار بازگشتی فیبوناچی در پایه AB استفاده کنید، BC بازگشتی باید تا سطح 0.618 از ضلع AB را اصلاح کند. بعد ضلع CD ، به وسیله فیبوناچی اکسپنشن در سطح 1.272 از ضلع BC قرار می­گیرد .

تنها کاری که باید بکنید این است که صبر کنید تا کل الگو کامل شود (به نقطه ی D برسد) و بعد پوزیشن خرید یا فروش بگیرید.

الگوهای هارمونیک

الگوهای هارمونیک

اما اگر بخواهید دقت بسیار زیادی داشته باشید، چند قاعده دیگر برای الگوی ABCD معتبر وجود دارد:

  • طول خط AB باید با طول خط CD برابر باشد.
  • زمانی که طول می‌کشد تا قیمت از A به B برود، باید برابر با زمانی باشد که قیمت از C به D برسد. این موضوع را الگوی بازگشت صعودی از طریق شمارش کندل‌ها می‌توانید بدست آورید.

الگوی ۳ محرک یا تری درایو (Three-Drive)

الگوی سه محرک شباهت زیادی به الگوی ABCD دارد. در واقع این الگوهای هارمونیک سه پایه دارد (که حال به آنها محرک می گوییم). این الگو هم به صورت بازگشتی است و هم اصلاحی. در واقع الگوی سه محرک بر اساس الگوی امواج الیوت است.

طبق معمول به چشمان عقاب، ابزار فیبوناچی و کمی صبر و حوصله نیاز دارید.

الگوهای هارمونیک

در این الگو نقطه A باید به اندازه 61.8٪ از ضلع ۱ باشد. به همین شکل نقطه B باید باز گشت 0.618 از ضلع ۲ باشد. بنابراین ضلع ۲ باید اکسپنشن 1.272 از ضلع A و ضلع ۳ باید اکسپنشن 1.272 از ضلع B باشد.(در صورت نیاز به درسنامه­ های فیبوناچی مراجعه نمایید)

وقتی که کل الگوی سه محرک کامل شود، می‌توانید معامله خود را آغاز کنید. معمولاً وقتی قیمت به نقطه B می‌رسد، می‌توانید بر اساس روند صعودی و یا نزولی الگو، پیش­بینی انجام داده و وارد پوزیشن شوید. برای مثال در 3 محرک صعودی زمانی که ضلع B به اندازه مشخص شده( %1.272اکسپنشن از ضلع2 ) گسترش یافت می­توانید وارد معامله خرید شوید و بالعکس.

اما اول بهتر است چک کنید و ببینید آیا این قواعد برقرار هستند:

  • زمانی که طول می‌کشد تا قیمت ضلع ۲ را کامل کند باید برابر با زمانی باشد که ضلع ۳ را کامل می­شود.
  • همچنین زمانی که برای کامل شدن بازگشت­های A و B طول می‌کشد باید یکسان باشد.

الگوی گارتلی و حیوانات

در گذشته تریدر بیش از حد باهوشی به نام هارولد مکینلی گارتلی بود.

او در اواسط دهه ۱۹۳۰ خدمات مشاوره بازار بورس ارائه می‌داد و محبوبیت زیادی داشت.

این فرد یکی از اولین تحلیل­گرانی بود که از روش‌های علمی و آماری برای تحلیل رفتار بازار بورس استفاده می‌کرد.

به گفته گارتلی، او بالأخره موفق شد دو مورد از بزرگ‌ترین مسائل تریدرها را حل کند: چه سهمی را، در چه زمانی بخرند.

خیلی زود معامله‌گران متوجه شدند که این الگوها را می‌توان در بازارهای دیگر نیز به کار برد.

از آن زمان، کتاب‌ها، نرم افزارهای ترید و الگوهای مختلف دیگری (که در ذیل در موردشان توضیح می‌دهیم) بر اساس گارتلی‌ها تهیه شده‌اند.

الگوی گارتلی یا ۲۲۲

الگوی ۲۲۲ نامش را از صفحه‌ای که در کتاب گارتلی به نام “سود در بازار بورس یافت می‌شود” گرفته است. گارتلی­‌ها الگوهایی هستند که شامل الگوی پایه ABCD که قبلاً مطرح کردیم می‌شوند اما قبل از آنها یک بالا یا پایین بزرگ وجود دارد.

حال این الگوها معمولاً وقتی شکل می‌گیرند که اصلاحی از روند کلی اتفاق افتاده و به شکل M است (برای الگوهای نزولی به شکل W است.) این الگوها برای کمک به معامله­کنندگان در یافتن نقاط ورود خوب و پیوستن به روند کلی به کار می‌روند.

الگوهای هارمونیک

گارتلی وقتی شکل می‌گیرد که قیمت روند رو به بالا (یا رو به پایین) را طی کرده اما شروع به دادن نشانه‌های اصلاح کرده است.

آنچه باعث می‌شود گارتلی در زمان تشکیل شدن آرایش خوبی داشته باشد؛ این است که نقاط وارونگی در سطوح بازگشتی و گسترشی فیبوناچی هستند.

این الگو را به سختی می‌توان پیدا کرد و وقتی آن را پیدا کردید ممکن است استفاده از آن همه ابزار فیبوناچی برایتان گیج کننده باشد. کلید اجتناب از این همه سردرگمی این است که قدم به قدم پیش بروید.

در هر حال الگو شامل یک الگوی ABCD صعودی یا نزولی است؛ اما قبل از آن نقطه X وجود دارد که فراتر از نقطه D است. الگوی گارتلی «کامل» ویژگی‌های زیر را دارد:

  1. ضلع AB باید در سطح باز گشت 0.618 از ضلع XA باشد.
  2. ضلع BC باید باز گشت 0.382 یا 0.886 از ضلع AB باشد.
  3. اگر بازگشت ضلع BCبه اندازه 0.382 از ضلع AB باشد، آنگاه CD باید 1.272 از ضلع BC باشد. در نتیجه اگر ضلع BCبه اندازه0.886 از ضلع AB باشد، آنگاه CD باید 0.618 از ضلع BC گسترده شود.
  4. ضلع CD باید بازگشت 0.786 از ضلع XA باشد.

الگوی خرچنگ

الگوهای هارمونیک

در سال ۲۰۰۰ یکی از پیروان الگوهای هارمونیک،الگوی «خرچنگ» را کشف کرد.

به گفته او این الگو از دقیق‌ترین الگوهای هارمونیک هماهنگ است .

این الگو نسبت سود به ریسک بالایی دارد چون می‌توانید استاپ لاس بسیار کوچکی داشته باشید. الگوی خرچنگ «بهینه» باید ویژگی‌های زیر را داشته باشد:

  1. ضلع AB باید بازگشت 0.382 یا 0.618 از ضلع XA باشد.
  2. ضلع BC باید یا بازگشت 0.382 یا 0.886 از ضلع AB باشد.
  3. اگر اندازه بازگشت ضلع BC، 0.382 از ضلع AB باشد، آنگاه CD باید 2.24 از ضلع BC باشد. در نتیجه اگر ضلع BC 0.886 از ضلع AB باشد، آن گاه CD باید گسترش 3.618 از ضلع BC باشد.
  4. CD باید گسترش 1.618 از ضلع XA نیز باشد.

الگوی خفاش

الگوهای هارمونیک

در سال ۲۰۰۱ اسکات کارنی یک الگوی دیگ از الگوهای هارمونیک به نام «خفاش» را ارائه داد. خفاش عبارت است از بازگشت 0.886 ضلع XA به عنوان منطقه وارونگی بالقوه. الگوی خفاش خصوصیات زیر را دارد:

  1. ضلع AB باید بازگشت 0.382 یا 0.500 از ضلع XA باشد.
  2. ضلع BC می‌تواند بازگشت.0.382 یا 0.886 از ضلع AB باشد.
  3. اگر ضلع BCبازگشت 0.382 از ضلع AB باشد، آن گاه CD باید گسترش 1.618 از ضلع BC باشد. و اگر ضلع BC.0.886 از ضلع AB باشد، آن­گاه CD باید گسترش 2.618 از ضلع BC باشد.
  4. CD باید باز گشت.0.886 از ضلع XA باشد.

الگوی پروانه

الگوهای هارمونیک

الگوی کامل پروانه که برایس گیلمور آن را خلق کرده عبارت است از بازگشت 0.786 ضلع AB با توجه به ضلع XA.

الگوی پروانه ویژگی‌های خاص زیر را دارد:

  1. ضلع AB باید باز گشت.0.786 ضلع XA باشد.
  2. ضلع BC می‌تواند باز گشت.0.382 یا 0.886 از ضلع AB باشد.
  3. اگر ضلع BC بازگشت 0.382 از ضلع AB باشد، آن گاه CD باید گسترش 1.618 از ضلع BC باشد. در نتیجه اگر ضلع BC بازگشت 0.886 از ضلع AB باشد، آن گاه CD بایدگسترش 2.18 از ضلع BC باشد.
  4. CD باید گسترش1.27 یا 0.618. از ضلع XA باشد.

سه مرحله در معامله با الگوهای هارمونیک

همان­طور که احتمالاً حدس زده‌اید، استفاده از الگوهای هارمونیک یعنی این که بتوانیم این الگوهای کامل را پیدا کنیم و با کامل شدن آنها خرید و فروش کنیم.

سه مرحله اساسی در پیدا کردن الگوهای هارمونیک وجود دارد:

  • مرحله ۱: پیدا کردن الگوی هارمونیک
  • مرحله ۲: اندازه گیری نسبت های اضلاع الگوی هارمونیک
  • مرحله ۳: معامله خرید یا فروش با کامل شدن الگوی قیمت هارمونیک

با پیروی از این سه مرحله اساسی احتمالا می­توانید سود­های خوبی به دست آورید.

مرحلهٔ 1: پیدا کردن الگوی قیمت هارمونیک بالقوه

الگوهای هارمونیک

این شبیه یک الگو از الگوهای هارمونیک است! در این مرحله هنوز کاملاً مطمئن نیستیم که چه الگویی است. اما شبیه به سه محرک است. با این حال می‌تواند خفاش یا خرچنگ هم باشد…

در هر حال بیایید این نقاط وارونگی را نام گذاری کنیم.

مرحلهٔ ۲: اندازه گیری الگوی قیمت هارمونیک بالقوه

با استفاده از ابزار فیبوناچی، قلم و کاغذ، مشاهداتمان را یادداشت می‌کنیم.

الگوهای هارمونیک

  1. حرکت BC باز گشت.0.618 از حرکت AB است.
  2. حرکت CD افزونهٔ 272 از حرکت BC است.
  3. طول AB تقریباً برابر با طول CD است.

این الگو یک الگوی ABCD مترقی است و نشانهٔ قوی خرید می‌دهد.

مرحلهٔ ۳: خرید یا فروش با کامل شدن الگوی قیمت هارمونیک

الگوهای هارمونیک

وقتی الگو کامل شد، تنها کاری که باید انجام دهید این است که اقدام به خرید یا فروش کنید.

در این مورد باید در نقطه D خرید کنید که گسترش 1.272 فیبوناچی از ضلع CB است و حد ضررتان را چند واحد پایین‌تر از قیمت ورودتان قرار دهید.

آیا واقعاً اینقدر آسان است؟

مشکل الگوهای قیمت هارمونیک این است که به قدری کامل هستند که پیدا کردنشان سخت است، مثل پیدا کردن الماس در یک صخره.

بیشتر از اطلاع از مراحل باید چشمان تیزبینی داشته باشید تا بتوانید الگوهای هارمونیک را پیدا کنید و باید بسیار صبور باشید تا زود شروع نکنید و قبل از کامل شدن الگو وارد نشوید.

۵ الگوی قیمتی قدرتمند در تحلیل تکنیکال

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

شناخت الگوهای قیمتی یکی از اولین مفاهیمی است، که معامله گران فنی از همان ابتدای شروع به کار در بازار سهام با آن مأنوس می‌شوند.الگوهای نموداری، بخش مهمی از تحلیل تکنیکال کلاسیک هستند و معامله‌گرانی که با استفاده از نمودار به خرید و فروش سهام می‌پردازند، باید با این الگوها آشنایی داشته باشند.یکی از بارزترین ویژگی‌های ابزار تحلیل تکنیکال، قابلیت تکرارپذیری آن‌هاست، به گونه‌ای که به راحتی می‌توان در هر نمودار و هر تایم فریم، آن‌ها را مشاهده نمود. الگوهای قیمتی می‌توانند به عنوان سیگنالی برای ورود، ابزار تایید و یا به منظور پیش‌بینی جهت و میزان تحرکات قیمتی بازار، مورد استفاده قرار گیرند. در این مقاله بر اساس محبوبیت و میزان کارایی، ۵ مورد از قدرتمندترین الگوهای نموداری را با ذکر جزئیات مهم توضیح خواهیم داد.این الگوها به ترتیب عبارت‌اند از:

سر و شانه، مستطیل، کف و سقف دوقلو، کف و سقف سه‌قلو و پرچم.تشخیص این الگوها در نمودار، کمک می‌کند تا بازار را بهتر درک کرده و نسبت به حرکات قیمت در آینده، ذهنیت داشته باشیم. به ‌طور کلی الگوهای قیمتی به دودسته ادامه‌دهنده و بازگشتی تقسیم می‌شوند که الگوهای سر و شانه، سقف و کف دوقلو و سه‌قلو جزء بازگشتی‌ها و پرچم و مستطیل در دسته الگوهای ادامه‌دهنده قرار می‌گیرند. طبق بررسی‌های انجام‌شده از بین موارد مذکور، الگوی سر و شانه از منظر بسیاری از معامله گران، پرکاربردترین الگوی نموداری است. شناخت صحیح و درک عمیق این الگوها، منجر به این می‌شود که در معامله‌گری به دید وسیع‌تری دست‌یابید، که همین توانایی می‌تواند مسبب رشد سرمایه و موفقیت در بلندمدت باشد.

نکات عمومی مربوط به الگوهای قیمتی

  • حین تشکیل یک الگوی نموداری، تغییر حجم معاملات یک ابزار کمکی برای تایید صحت و قدرت الگو است.
  • هرکدام از الگوهای قیمتی بر اساس ماهیتشان، یک هدف نموداری از پیش‌تعیین ‌شده دارند. میزان‌تحقق این انتظارات، کاملاً به روند بازار بستگی دارد.
  • هر چه شکل‌گیری یک الگو مدت‌زمان بیشتری طول بکشد، انتظار می‌رود که حرکات قیمتی بزرگتری در پیش باشد.
  • بسیاری از الگوهای نموداری ازلحاظ جزئیات شباهت زیادی به یکدیگر دارند. از این‌رو به منظور تمیز دادن آن‌ها از یکدیگر، باید به عواملی نظیر شکست‌های قیمتی، تغییر حجم معاملات و…، دقت کنیم.
  • الگوی بازگشت صعودی
  • یکی از بهترین روش‌های تشخیص شکست، افزایش حجم معاملات حین خروج قیمت از نواحی حمایت یا مقاومت است. هنگام استفاده از الگوهای قیمتی، همواره این نکته را در نظر داشته باشید.
  • برخی صاحب‌نظران معتقدند به منظور اینکه الگوهای نموداری از قدرت بیشتری برخوردار باشند، باید در طول تشکیل الگو، حجم معاملات در نقاط کف و سقف به ترتیب از سمت چپ به راست نمودار کاهش‌یافته و در نقطه شکست، شاهد افزایش حجم معاملات باشیم.

۱- الگوی سر و شانه

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

تقریباً می‌توان گفت محبوب‌ترین و معتبرترین الگوی نموداری بازگشتی در تحلیل تکنیکال است، که کارایی آن به مرور زمان و در شرایط مختلفی اثبات‌شده است. تشکیل این الگو می‌تواند موجب وقوع یک نقطه عطف خیلی مهم یا یک اصلاح قیمت کوتاه‌مدت و معمولی باشد. بر اساس نمودار، الگوی سر و شانه کلاسیک یک سیگنال نزولی و سر و شانه معکوس نشانه‌ای از احتمال وقوع روند صعودی است. به لحاظ هندسی، الگوی سر و شانه کلاسیک از شکل‌گیری سه قله به ‌صورت متوالی تشکیل می‌شود که، دومین قله (سر) نسبت به سایرین (شانه‌ها) بلندتر بوده و درنهایت طرحی شبیه به سر و شانه‌های انسان در نمودار به وجود می‌آید. درصورتی که چنین آرایشی به وسیله دره‌ها شکل بگیرد، الگوی سر و شانه معکوس خواهیم داشت. این الگو معمولاً پس از یک‌روند قوی رخ می‌دهد و برحسب شرایط بازار، می‌تواند نشانه‌ای از تغییر تمایلات جمعی و پتانسیل یک بازگشت قیمتی قریب‌الوقوع باشد.

تحلیل دقیق جریان عرضه و تقاضای حاکم بر روند شکل‌گیری الگوی سر و شانه در حالت کلاسیک نشان‌دهنده این است که در ابتدا خریداران بر بازار تسلط داشته و قیمت را تا سطح مشخصی افزایش داده‌اند، سپس تعدادی از فروشندگان باعرضه سهام خود موجب کاهش قیمت‌ها شده و اولین قله در نمودار تشکیل می‌شود. در ادامه با توجه به اینکه هنوز خریداران امید به صعود قیمت دارند، با افزایش حجم سفارشات خرید و عقب‌نشینی فروشندگان، بازار دوباره شروع به رشد خواهد نمود. این بار به دلیل تقویت انتظارات مثبت در میان معامله گران و با استناد به اتمام اصلاح قیمتی و آغاز موج جدید صعودی، جریان ورودی پول تقویت‌شده و سطح مقاومتی پیش رو (قله قبلی) نیز درهم شکسته و قیمت نقطه بالای جدیدی در نمودار ثبت می‌کند. سپس با توجه به صعود قیمت‌ها، برخی خریداران قبلی به منظور محافظت از سود، اقدام به فروش نموده و در همین حین با اضافه شدن سایر فروشندگان، قیمت کاهش‌یافته و به سطح حمایتی (قله یا مقاومت قبلی که بر اساس قانون تبدیل سطوح تبدیل به حمایت‌شده) پیش روی خود می‌رسد که با افزایش فشار فروش این سطح نیز شکسته شده و درنهایت با شکل‌گیری یک موج سنگین نزولی قیمت تا حوالی دره اول سقوط می‌کند. در این مرحله دوباره تعدادی از خریداران سمج با سفارشات خرید خود موجب صعود قیمت‌ها می‌شوند، با این تفاوت که این‌روند صعودی دوامی نداشته و پس از صعود تا حدود قله اول، فروشندگان برای سومین باربر بازار مسلط شده و با فروش‌های خود موجب شکل‌گیری یک‌روند نزولی قوی می‌شوند. کاهش قیمت حتی با رسیدن به خط روند حمایتی ناشی از اتصال دودره قبلی که خط گردن نامیده می‌شود نیز متوقف نشده و پس از شکست این سطح با حجم معاملات سنگین، روند نزولی قوی آغاز می‌شود. ازلحاظ روانشناسی این الگو بیانگر سه بار تلاش نافرجام خریداران در راستای ادامه روند صعودی است که، درنهایت با شکست رو به پایین خط گردن الگو، سیگنال قوی نزولی نمایان می‌شود. هدف قیمتی این الگو، حداقل به اندازه فاصله قله دوم تا خط گردن است. الگوی سر و شانه معکوس، دقیقاً یک تصویر آیینه‌ای از حالت کلاسیک است، که بر اساس نحوه شکل‌گیری دره‌ها قابل‌تشخیص می‌باشد. تفاوت در این است که برخلاف حالت کلاسیک، تشکیل این الگو تداعی‌کننده یک سیگنال صعودی است.

۲- الگوی سقف و کف دوقلو

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

یکی از پرتکرارترین الگوهای بازگشتی نموداری است. به همین جهت باید در مواقع خاص یا به همراه سایر ابزارهای تحلیلی استفاده شود، تا خطاهای احتمالی آن تا حد زیادی کاهش یابد. بهترین عملکرد این الگو، پس از حرکات شدید و طولانی‌مدت قیمت است. سقف دوقلو یک سیگنال نزولی و الگوی کف دوقلو نشانه‌ای از احتمال صعود بازار است. ازلحاظ نموداری این الگو نشان‌دهنده دو بار تلاش نافرجام قیمت برای ادامه حرکت اصلی است، که درنهایت با تشکیل آن انتظار می‌رود روند غالب تغییریافته و بازار در جهت دیگری به مسیر خود ادامه دهد. الگوی کف دوقلو ازلحاظ تئوریک نشان‌دهنده این است که، پس از یک‌روند قوی نزولی سرانجام خریداران با غلبه بر فروشندگان توانسته‌اند، روند بازار را به صعودی تغییر دهند. اولین فاز افزایشی پس از یک‌روند نزولی قوی رخ می‌دهد، که درنهایت با تسلط دوباره فروشندگان، بازار افت می‌کند. نتیجه این فعل و انفعالات تشکیل اولین دره و قله است. با نزدیک شدن به سطح حمایتی ناشی از تشکیل دره اول، دوباره خریداران دست به کار شده و قیمت تا محدوده سقف قبلی افزایش می‌یابد. در این مرحله با توجه به تشکیل دودره پیاپی و درنتیجه آن، وجود یک سطح حمایتی قوی، حجم معاملات به طرز قابل‌توجهی افزایش‌یافته و با شکست ناحیه مقاومتی قله اول، تغییر روند و سیگنال صعودی تایید می‌شود. در سقف دوقلو، دقیقاً شرایط تشکیل الگو بالعکس حالت مذکور بوده و خاصیت آن کاهش قیمت‌هاست. حداقل هدف تکنیکالی این الگوی نموداری در هر دو نوع سقف و کف، به اندازه فاصله بین قله و دره‌ها از نقطه شکست است.

۳- الگوی سقف و کف سه‌قلو

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

درصورتی که الگوی دوقلو در شکست سطوح قیمتی ناتوان باشد و فعل و انفعلات میان خریداران و فروشندگان دوباره به همان صورت تکرار شوند، الگوی نموداری مشاهده‌شده را کف و سقف سه‌قلو می‌نامند. معمولاً تشکیل این الگو در نمودار، نشانه بالقوه‌ای از احتمال تغییر روند بازار است. ازآنجا که این الگو در ابتدا کف و سقف دوقلو بوده است، پس ازلحاظ روانشناسی و خواص تکنیکالی شباهت بسیاری به آن داشته و الگوی بازگشتی محسوب می‌شود. فلسفه روانی این الگو، گویای سه بار تلاش ناموفق گروهی از معامله گران در راستای ادامه روند غالب بازار است. ازآنجا که تشکیل الگوی سه‌قلو زمان بیشتری طول می‌کشد، به همین دلیل می‌توان استنباط نمود که، سیگنال قدرتمندتری صادر کرده و درنتیجه قیمت در جهت شکست الگو، حرکت بیشتری داشته باشد. به‌طور مثال در الگوی کف سه‌قلو، پس از اینکه فروشندگان ناتوانی قیمت در شکست قله اول را مشاهده کنند، به این نتیجه می‌رسند که توان صعودی بازار کاملاً تخلیه‌شده و باید منتظر ادامه روند نزولی باشند. اما در ادامه و با رسیدن به سطح حمایتی، دوباره خریداران با ورود پول هوشمند به بازار موجب افزایش قیمت‌ها می‌شوند و اما این بار در آستانه مقاومت سخت ناشی از قله‌ها، با ورود خریداران جدید و افزایش قابل‌ملاحظه حجم معاملات در نقطه شکست، الگو تایید و روند جدیدی در نمودار شکل می‌گیرد. بارزترین نکته هنگام شکست نواحی نموداری این است که، بسیاری از فروشندگان با مشاهده حجم معاملات هنگام عبور از سطوح و زمان طولانی شکل‌گیری الگو، در صف خریداران قرار می‌گیرند. همانند الگوی قبل، پس از شکست انتظار می‌رود که، حداقل به اندازه فاصله کف و سقف الگو در نمودار، نوسان قیمتی داشته باشیم.

۴- الگوی پرچم

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

اولین نوع از الگوهای ادامه‌دهنده که به معرفی آن‌ها می‌پردازیم، الگوی پرچم است. این الگو اغلب در مواقع اصلاحی پس از شکل‌گیری یک‌روند قوی در بازار به وقوع می‌پیوندد. تشکیل الگوی پرچم پس از یک‌روند پرقدرت، اصطلاحاً موجب استراحت و تجدیدقوای بازار به منظور ادامه روند اصلی می‌شود. با توجه به ماهیت نموداری الگوی پرچم باید توجه داشت، فقط در مواقعی که روند مشخص و قابل‌اطمینانی داشته باشیم، می‌توان به آن استناد کرد و استفاده از این الگو در بازارهای خنثی و بدون روند به هیچ‌وجه توصیه نمی‌شود. بر اساس شکل نموداری، الگوی پرچم یک حرکت شارپ الگوی بازگشت صعودی صعودی یا نزولی است که توسط یک سری حرکات اصلاحی کوچک به‌صورت کانال‌های افقی، مورب و یا کنج، متوقف‌شده و پس از مدت کوتاهی، بازار دوباره به روند اصلی خود ادامه می‌دهد. هر چه فاز اصلاحی مدت‌زمان بیشتری طول کشیده و به سمت کنج سوق پیدا کند، انتظار می‌رود پس از شکست، حرکات قیمتی بزرگتری داشته باشیم. برعکس الگوهای بازگشتی، تشکیل پرچم صعودی، یک نشانه از افزایش دوباره قیمت و تشکیل پرچم نزولی از ادامه روند نزولی خبر می‌دهد. پس از شکست و تایید آن به وسیله حجم سنگین معاملات، انتظار داریم بازار حداقل به اندازه پایه پرچم، یعنی ابتدای شروع حرکت تا اولین قله یا دره تشکیل‌شده، تحرک قیمتی داشته باشد.

۵- الگوی مستطیل

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

الگوی مستطیل را می‌توان نوعی پرچم دانست. اما باید میان آن‌ها تمایز قائل شویم، زیرا ازلحاظ کارایی تفاوت بسیاری دارند. به‌طور کلی این الگو نیز از نوع ادامه‌دهنده روند بوده و حرکتی خنثی مابین تحرکات اصلی یک‌روند پرقدرت محسوب می‌شود. زمانی که روند مشخصی قابل‌ملاحظه باشد، در صورت مشاهده الگوی مستطیل در نمودار، می‌توان بر مبنای آن تصمیم‌گیری نمود. ولی همانند الگوی پرچم در سایر مواقع که جهت بازار واضح نیست، کاربردی ندارد. از طرفی مستطیل به الگوهای سقف و کف چند قلو شباهت بسیاری دارد. زیرا در تمامی این اشکال نموداری، قیمت پس از حرکت در جهتی مشخص، برای مدتی در محدوده کوچکی بین حمایت و مقاومت‌های افقی نوسان می‌کند. تشخیص دقیق این الگوها به وسیله جهت الگوی بازگشت صعودی و شرایط شکست قیمت امکان‌پذیر است. محدوده نوسانی، محل تقابل خریداران و فروشندگان است که نتیجه آن، مسیر آتی بازار را مشخص می‌کند. همانند الگوی پرچم، شکست سقف مستطیل پس از یک‌روند صعودی یک سیگنال افزایشی بوده و شکست کف الگو نشانه ادامه روند نزولی است.حداقل هدف قیمتی این الگو، ارتفاع مستطیل یعنی فاصله بین سقف و کف‌های محدوده نوسانات است.

چطور با تخفیف کارمزد در صرافی های ارز دیجیتال ثبت نام کنیم؟

الگوی بازگشت صعودی
نام صرافی تخفیف کارمزد IP خارج از ایران لینک ثبت نام
کوکوین دارد نیاز دارد ثبت نام با تخفیف کارمزد
کوینکس
دارد نیاز دارد ثبت نام با تخفیف کارمزد
بیت پین
دارد نیاز ندارد ثبت نام با تخفیف کارمزد
کیوسک دارد نیاز ندارد ثبت نام با تخفیف کارمزد
بیت ۲۴
دارد نیاز ندارد ثبت نام با تخفیف کارمزد
آبان تتر
دارد نیاز ندارد ثبت نام با تخفیف کارمزد

توجه: با وجود اینکه دو صرافی کوینکس و کوکوین هر دو فعلا بدون نیاز به تغییر IP فعالیت می‌کنند اما بهتر است برای امنیت بیشتر از IP ثابت خارج از ایران استفاده کنید.

برای ورود به صرافی کوینکس حتما باید با IP خارج از ایران وارد شوید.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا