سیگنال بازگشتی

اگر به دنبال دوره پرایس اکشنی هستید که پیچیدگی دوره های دیگر را نداشته باشد، دوره پرایس اکشن ال بروکس علیرضا محرابی، یکی از بهترین و کامل ترین دوره های پرایس اکشن است.
واگرایی مخفی (Hidden Divergence)
کماکان بر پاشنه همان روند قبلی میکوبد پس انتظار داریم که بازار مجددا به همان روند سابق بازگشت نماید. بنابراین برخلاف واگرایی معمولی که یک سیگنال بازگشتی بود و در انتهای روند ظاهر میگشت، واگرایی مخفی یک سیگنال ادامه دهنده است که در انتهای حرکت اصلاحی پدیدار گشته و ضامن استحکام و تداوم روند قبلی است. تصویر زیر نمونهای شماتیک از انواع واگراییهای مخفی مثبت و منفی را در میانه روندهای صعودی و نزولی به نمایش میگذارد.
واگرایی مخفی نیز میتواند مثبت ویا منفی باشد و آنها را به اختصار به صورت HD+ و HD- بیان میکنیم. با توجه به این که واگرایی مخفی اصولا یک سیگنال ادامه دهنده روند است بنابراین واگرایی مخفی در روند صعودی به صورت HD+ و در روند نزولی به صورت HD- ظاهر میگردد.
بهترین راه برای بخاطرسپاری نکات و ویژگیهای واگرایی مخفی مقایسه آن با واگرای معمولی است:
- واگرایی معمولی یک سیگنال بازگشتی سیگنال بازگشتی است، در حالی که واگرایی مخفی یک سیگنال ادامهدهنده است.
- واگرایی معمولی در انتهای روند ایجاد میشود در حالی که واگرایی مخفی در انتهای حرکت اصلاحی بوجود میآید.
- در واگرایی معمولی، قیمت موفق به شکستن سقف یا کف قبلی خودش میشود، در حالی که در واگرایی مخفی، این اندیکاتور است که سقف (یا کف) قبلیاش را میشکند و سقف بالاتر (یا کف پایینتر) میسازد.
- در روندهای صعودی، واگرایی معمولی برروی قلهها تشکیل میشود در حالی که واگرایی مخفی بر روی درهها تشکیل میگردد.
- در روندهای نزولی، واگرایی معمولی برروی درهها تشکیل میشود، در حالی که واگرایی مخفی بر روی قلهها تشکیل میشود.
و نهایتا به عنوان یک قاعده کلی داریم:
- اگر واگرایی برروی درهها رخ بدهد، چه معمولی باشد و چه مخفی، واگرایی مثبت خواهد بود. (RD+ یا HD+)
- اگر واگرایی برروی سیگنال بازگشتی قلهها رخ بدهد، چه معمولی باشد و چه مخفی، واگرایی منفی خواهد بود. (RD- یا HD-)
تصاویر زیر، مقایسهای سمبولیک بین واگرایی معمولی(RD) و واگرایی مخفی(HD) را به خوبی نمایش میدهند:
همان طور که در تصاویر فوق ملاحظه کردید، واگرایی مخفی بر روی درههای روند صعودی، یک سیگنال مثبت است و موجب صعودی شدن بازار میشود. بازار پس از خاتمه حرکت اصلاحی، مجددا به روند صعودی بلندمدت باز میگردد و حتی اغلب آخرین سقف قبلی خود را نیز به سمت بالا میشکند. در این حالت سیگنال ورود به بازار پس از تلاقی مکدی با خط صفر، و تغییر فاز آن از منفی به مثبت، صادر خواهد شد.
به همین ترتیب در یک روند نزولی، واگرایی مخفی میتواند بر روی قلهها تشکیل بشود و یک سیگنال منفی خواهد بود که موجب نزولی شدن بازار میگردد. بازار پس از اتمام حرکت اصلاحی، مجددا به روند نزولی بلندمدت باز میگردد و حتی اغلب آخرین کف قبلیاش را نیز به سمت پایین خواهد شکست. در اینجا نیز جهت اطمینان از وقوع واگرایی مخفی باید منتظر رسیدن مکدی به خط صفر، و تغییر فاز آن از مثبت به منفی، بمانید.
در نمودار زیر، میتوانید نمونهای از واگرایی مخفی را بر روی نمودار زوج ارز دلار آمریکا به ین ژاپن، که موجب صدور سیگنال خرید در میانه روند صعودی شده است، ملاحظه نمایید.
استراتژی های برگشتی پرایس اکشن
یکی از بهترین و قدرتمندترین روش ها برای استفاده از پرایس اکشن، استفاده از سیگنال های برگشتی است که در بازار ایجاد می شود. سیگنال های پرایس اکشن می توانند نشانه های بازگشت قیمت را به تریدر نشان بدهند. استراتژی های بازگشتی پرایس اکشن معمولا سیگنال های ورود دقیقی را در بازارهای رونددار، رنج و اصلاحی صادر سیگنال بازگشتی می کنند که نسبت سود به زیان مناسبی را نیز دارا می باشند.
در مثال بالا واضح است که شما می توانید از سیگنال های پرایس اکشن به منظور ورود در خلاف جهت روند بازار استفاده کنید. در سمت چپ مثالی از ورود بر خلاف جهت بازار را میبینید و در سمت راست مثالی که سیگنال برگشتی پرایس اکشن در جهت روند بوده است.
خیلی از تریدرهای مفهوم این سیگنال ها را اشتباه متوجه شده اند. بنابراین تصور می کنند که این سیگنال ها خلاف جهت بازار هستند. در حالی که همیشه اینطور نیست. روندها سیگنال بازگشتی حالت جزر و مد دارند. اصلاح هایی در روند صورت می گیرد و قیمت به سطوح حمایتی یا مقاومتی باز می گردد. در اینجا ما می توانیم به دنبال سیگنال های برگشتی پرایس اکشن باشیم. بنابراین با دیدن و استفاده از این سیگنال ها، در جهت روند اصلی و غالب بازار معامله کرده ایم نه خلاف آن.
هنگامی که روند واضحی در بازار وجود دارد، باید به دنبال سیگنال های برگشتی به هنگام اصلاح قیمت و رسیدن آن روی سطوح باشیم. سپس در جهت روند ترید کنیم.
اغلب تریدرها این اشتباه را مرتکب میشوند و اصلاح هایی که در حین روند انجام می شوند را به عنوان یک روند جدید و بازگشتی شناسایی می کنند. بهتر است یادآوری کنیم که روندها قبل از اینکه به اتمام برسند، می توانند برای مدت زمانی به حرکت خود ادامه دهند و در این بین اصلاحات قیمتی زیادی نیز ممکن است رخ دهد. این اصلاح ها معمولا به سطوح حمایتی و مقاومتی ختم می شوند.
قانون اصلی این است که با روند چارت روزانه ترید کنید تا زمانی که سیگنال های پرایس اکشن به وضوح به شما بگویند که روند به اتمام رسیده است. سعی نکنید که سقف ها و کف های بازار را بگیرید. چون چیزی جز شکست نصیبتان نخواهد شد، مخصوصا اگر تازه کار هستید.
در عوض سعی کنید هنگامی که بازار رونددار است و شروع به اصلاح میکند، سطوح کلیدی بازار را پیدا کرده و به دنبال سیگنال های برگشتی پرایس اکشن باشید تا بتوانید مجددا در جهت روند اصلی اقدام به معامله کنید.
در مثال زیر ملاحظه می کنید که بازار روند صعودی واضحی دارد و سپس یک اصلاح به سمت سطح حمایتی خود انجام داده است. روی سطح حمایتی یک pinbar را مشاهده می کنید که یک موقعیت بسیار عالی به منظور ورود در جهت روند صعودی را می دهد.
در چارت بعدی میبینیم که یک سیگنال pinbar insidebar combo روی سطح حمایتی شکل گرفته است که در جهت روند اصلی نیز می باشد. توجه سیگنال بازگشتی داشته باشید که روند کاملا واضح و صعودی است. سپس قیمت یک اصلاح به سمت سطح حمایتی خود انجام داده است. سپس یک pinbar به همراه دو insidebar روی سطح شکل گرفته است. بنابراین همه نشانه ها حاکی از اتمام اصلاح و احتمال بسیار قوی برای بازگشت به روند صعودی است.
چارت پایین نحوه استفاده از یک الگوی insidebar را به عنوان الگوی برگشتی و در جهت روند اصلی به ما نشان می دهد. واضح است که روند صعودی بوده و قیمت یک اصلاح به سمت سطح حمایتی کوتاه مدت خود انجام داده است. با شکل گیری الگوی insidebar و تایید آن (شکسته شدن High کندل مادر) می توانیم وارد پوزیشن خرید شویم. چرا که اکنون تمام شواهد در جهت ما می باشد.
سیگنال های برگشتی پرایس اکشن در خلافه جهت روند نیز می توانند به کار گرفته شوند. اما باید قدری در استفاده از آنها ماهر شوید. در واقع باید به دنبال نشانه هایی باشید که نظر شما در مورد برگشت قیمت را تقویت کنند.
اولین چیزی که باید به هنگام معامله در خلاف جهت روند بازار به دنبال آن باشید، شکل گیری سیگنال برگشتی روی سطوح کلیدی حمایتی یا مقاومتی بازار است. اگر قیمت به سطوح کلیدی بازار رسید و سپس یک سیگنال واضح برگشتی که پس زده شدن قیمتی یا به بیان بهتر، شکست نامعتبر را نشان داد شکل گرفت، به احتمال زیاد یک سیگنال برگشتی مناسب را دیده اید.
چارت پایین به خوبی مثالی از یک سیگنال برگشتی پرایس اکشن در خلاف جهت بازار را نشان می دهد. این یک سیگنال pinbar نزولی می باشد که روی یک سطح مقاومت کلیدی شکل گرفته است. چنین سیگنال هایی که در تایم فریم های بزرگی مثل روزانه و روی یک سطح مهم شکل می گیرند، گاهی اوقات باعث حرکت معکوس پرقدرت خواهند شد.
چارت بعدی نیز یک سیگنال برگشتی دیگر با نام Fakey reversal را به ما نشان میدهد که روی یک سطح مقاومت کلیدی شکل گرفته است. به شباهت این سیگنال و pinbar مثال قبلی دقت کنید. هر دو این سیگنال ها در واقع یک شکست نامعتبر را ایجاد کرده اند و با قدرت فروشندگان مجددا به زیر سطح مقاومتی برگشته اند.
* سیگنال های برگشتی پرایس اکشن به نوعی همه کاره هستند. می توانید آنها را در جهت روند، خلاف جهت روند و یا حتی در بازارهای رنج نیز به کار ببرید.
* هنگامی که از سیگنال های برگشتی پرایس اکشن در جهت روند استفاده می کنید، باید منتظر پایان اصلاح قیمتی روی یکی از سطوح حمایت یا مقاومتی کلیدی بازار باشید.
الگوی هامر یا چکشی در تحلیل تکنیکال
الگوی چکشی (hammer) یک الگوی شمعی است که در آن قیمت سهام در طول روز نسبت به قیمت آغازینش بسیار پایین تر رفته اما مجددا با روند افزایشی روبرو می شود و در انتهای روز نیز با قیمتی نزدیک به قیمت آغازین معامله خواهد شد.
این الگوی شمعی شکلی همانند یک چکش دارد که در آن شادو بلند پایینی که نشانگر قیمت های پایین روز است همانند دسته ی چکش و بدنه شمع که اختلاف قیمت های آغازین و پایانی را مشخص می کند، همانند سر چکش تلقی می شود.
اندازه ی شادو پایینی معمولا دو برابر اندازه بدنه شمع است اما می تواند بیشتر هم باشد.
چند نکته کوتاه در خصوص الگوهای شمعی چکشی:
- یک شمع چکشی اولین مرحله سیگنال واژگونی (reversal) در طول یک روند نزولی (downtrend) به حساب می آید. های چکشی از یک بدنه ی کوچک به نشانه ی اختلاف قیمت های آغازین و پایانی و یک شادو بزرگ به نشانه واژگونی قیمت در طول معاملات روز تشکیل شده اند.
- یک چکش نشانگر این است که تعداد فروشندگان سهام با قیمتهای پایین کاهش پیدا کرده و قیمت دوباره توسط پیشنهاد خریداران به قیمت آغازین نزدیک شده است.
- روند واژگونی با بالاتر قرار گرفتن شمع بعدی در الگو تایید می شود.
- اکثر معامله گران هنگامی در روز بعد اقدام به فروش سهام می کنند که شمع آنها یک شمع تایید کننده ی روند واژگونی باشد، نه در روزی که شمع صرفا شکل چکشی دارد.
- قیمت پایانی می تواند کمی کمتر و یا کمی بیشتر از قیمت آغازین باشد.
- اندازه شادو پایینی معمولا دو برابر یا بیشتر از اندازه ی اختلاف بین قیمت های آغازین و پایانی خواهد بود.
چند مثال از الگوهای شمعی چکشی:
درباره فرهاد یزدی
علاقه زیادی به مدیریت پروژه داشتم اما از روی حس کنجکاوی، فعالیت توی همه صنفی رو تجربه کردم و در آخر فهمیدم علاوه بر علاقه انگیزه ای خاصی از فعالیت در بازارهای مالی دارم که از همان زمان (سال 2013) رفتم واسه آموزش و کسب تجربه در این بازار.
آشنایی جامع با الگوی بازگشتی در تحلیل تکنیکال
الگوهای نموداری عصای دست تحلیلگران فنی است؛ چرا که شاخص خوبی برای پیش بینی رفتار بازار در آینده هستند و اگر تغییری در کمین روند بازار باشد، الگوهای نموداری بلافاصله سیگنال میدهند. مهمترین الگوهای نموداری قیمت، الگوهای بازگشتی و ادامه دهنده نام دارند که پیش نیاز آنها وجود یک روند قبلی در بازار است. در این مقاله قصد داریم به طور کامل با انواع رایج الگوی بازگشتی در تحلیل تکنیکال آشنا شویم. اگر قصد دارید از این الگوها در معاملات هوشمندانه خود استفاده کنید، با ما همراه باشید.
فهرست عناوین مقاله :
الگوی بازگشتی به چه معناست؟
در تجزیه و تحلیل فنی، تغییر بین روندهای صعودی و نزولی با الگوهای قیمت نشان داده میشود. الگوی بازگشتی نوعی الگوی قیمت است که از تغییر در روند خبر میدهد. دورههایی که قدرت و انرژی گاوها یا خرسها (در روندهای صعودی یا نزولی) ته کشیده و روند متوقف میشود. سپس نیروی حریف، جان تازه گرفته و روند در جهت جدیدی (گاوی یا خرسی) حرکت میکند. به عنوان مثال یک روند صعودی که با قدرت و انرژی گاوها پشتیبانی میشود، میتواند متوقف شده و در نهایت جای خود را به خرسها بدهد که منجر به تغییر مسیر حرکت روند به سمت مخالف میشود.
سادهتر بگوییم، هر زمان که قیمت پس از وقفه، یک روند معکوس را پیش رو میگیرد، الگوی قیمت به عنوان الگوی بازگشتی شناخته میشود. شکل گیری این الگو نسبت به الگوهای ادامه دهنده به زمان بیشتری نیاز دارد. در ادامه نمونههایی از رایجترین الگوی بازگشتی در تحلیل تکنیکال را معرفی خواهیم کرد.
انواع الگوی بازگشتی در تحلیل تکنیکال
الگوی سر و شانه
الگوی سر و شانه یک الگوی بازگشتی در تحلیل تکنیکال است که میتواند معمولی یا معکوس باشد. معامله گران در روندهای صعودی بازار به دنبال الگوی سر و شانه کلاسیک و در روندهای نزولی به دنبال الگوی سر و شانه معکوس میگردد که البته چندان رایج نیست.
در الگوی سر و شانه کلاسیک:
- بازار ابتدا به اوج میرسد و سپس سقوط میکند، بدین ترتیب اولین شانه تشکیل میشود.
- در مرحله بعد قیمت ارز بار دیگر صعود میکند و به بالاترین سطح خود میرسد، سپس مجدداً سقوط میکند و سر را تشکیل میدهد.
- شانه دیگر زمانی تشکیل میشود که قیمتها مجدداً بالا رفته و تقریباً هم سطح قیمت ارز در مرحله اول (شانه اول) میشود.
پس شکل هندسی نمودار الگوی سر و شانه کلاسیک (معمولی)، از سه قله تشکیل میشود که قله مرکزی (سر) از دو قله دیگر (شانهها) بلندتر است، به همین ترتیب الگوی سر و شانه معکوس از سه دره رو به پایین تشکیل میشود که دره مرکزی از باقی درهها عمیقتر است.
- در الگوی سر و شانه کلاسیک، خط گردن، پایینترین نقاط دو طرف سر را به هم وصل میکند. در این الگو هرجا که خط قیمت، خط گردن را قطع کند، آن نقطه یک «فرصت فروش» مناسب خواهد بود.
- در الگوی سر و شانه معکوس، خط گردن، بالاترین نقاط دو طرف سر را به هم وصل میکند. در این الگو هر جا که خط قیمت، خط گردن را قطع کند، آن نقطه یک «فرصت خرید» مناسب خواهد بود.
الگوی دره یا کنج در روند صعودی
الگوی دره یا کنج یک الگوی بازگشتی در تحلیل تکنیکال است که به دلیل شکل ظاهری آن بر روی نمودار، به عنوان «گوه صعودی» نیز شناخته میشود. این الگو زمانی اتفاق میافتد که سهام در بازار صعودی یا نزولی باشد، یعنی خطوط صعودی حمایت و مقاومت بالا و پایین، در یک نقطه به هم برسند و یک کنج تشکیل دهند. این الگو یکی از الگوهای بازگشتی است که در انتهای روند پدیدار میشود. شیب هر دو خط در این الگو به سمت بالا (صعودی) و شیب خط پایینی (خط حمایت) بیشتر از خط بالایی (خط مقاومت) است.
این شاخص بسیار قابل اعتماد و یکی از بهترین الگوهای بازگشتی موجود است، البته میتوان آن را در رده شاخصهای ادامه دهنده نیز قرار داد. به هرحال مهم نیست که این سیگنال بازگشتی یا ادامه دهنده است، در هر دو مورد، کنج صعودی خبر از احتمال خرسی شدن بازار میدهد.
الگوی دره یا کنج در روند نزولی
هنگامی که در یک روند نزولی کلی، یک الگوی دره یا کنج نزولی رخ میدهد، نشانه کند شدن حرکت نزولی و یکی از انواع الگوی بازگشتی در تحلیل تکنیکال است. در این صورت اگر قیمتها بالا رفته و از الگو خارج شود، میتوان یک افزایش شدید قیمت را پیش بینی کرد. اما زمانی که الگوی دره در روند صعودی رخ میدهد، نشان میدهد که قیمت و حرکات قیمت رو به کاهش است. اگر قیمتها افزایش یافته و از محدوده الگو خارج شود، احتمالاً روند صعودی ادامه خواهد یافت.
این شکل زمانی اتفاق میافتد که خطوط حمایت و مقاومت در نقطهای به هم میپیوندند و یک گره نزولی ایجاد میکنند. در این حالت شیب هر دو خط به سمت پایین و شیب خط پایینی (خط حمایت) کمتر از خط بالایی (خط مقاومت) است.
الگوی سقف و کف دوقلو
الگوی سقف و کف دوقلو یکی از شناخته شدهترین و قدرتمندترین تکنیکهای پولسازی است که معامله گران فارکس تاکنون شناختهاند. به این شکل که بازار دو صعود یا نزول متوالی در تقریباً در یک سطح قیمت ایجاد میکند. الگوی سقف و کف سه قلو نیز مشابه همین الگو است، با این تفاوت که سه قله و سه دره دارد، در ادامه با آن بیشتر آشنا میشویم.
الگوی سقف دوقلو
این الگو سیگنال بازگشتی زمانی رخ میدهد که قیمت سعی دارد از بیشترین حد اخیر عبور کند، اما شکست میخورد. سقف دوقلو از دو قسمت با ارتفاع تقریباً مساوی تشکیل میشود و در طول یک روند صعودی شکل میگیرد.
دو قسمت بالا و پایین نشان دهنده دو تلاش ناموفق بازار برای شکستن سطح حمایت یا مقاومت است. در مورد دو سقف که در کنارهم شبیه حرف M به نظر میرسند، یک فشار اولیه تا سطح مقاومت با تلاش ناموفق دوم دنبال میشود، در نتیجه روند معکوس خواهد شد.
الگوی کف دوقلو
عکس الگوی سقف دوقلو، الگوی کف دوقلو است که یک نمودار رو به بالا و مشابه شبیه حرف W است. این الگو همیشه به دنبال یک روند نزولی عمده یا جزئی اتفاق میافتد و نشان دهنده یک سیگنال صعودی قوی است. الگوی کف دوقلو کلاسیک معمولاً نشان دهنده یک تغییر متوسط یا بلند مدت در روند است و زمانی رخ میدهد که قیمت سعی میکند سطح حمایتی را پشت سر بگذارد و دومین تلاش ناموفق را برای شکستن سطح حمایت انجام میدهد. به طور کلی اگر فاصله نقاط مساوی از یکدیگر زیاد باشد، الگوی سقف دوقلو (به شکل M) و الگوی کف دوقلو (به شکل W) قدرتمندتر خواهند بود.
الگوی سقف سه قلو
الگوی سقف سه قلو نوعی الگوی بازگشتی در تحلیل تکنیکال است که در زمینه تحلیل فنی و پیش بینی حرکت بازگشتی قیمتها با استفاده از نمودارها مورد استفاده قرار میگیرد. این الگو از سه قله سیگنال بازگشتی تشکیل میشود و حاکی از آن است که احتمالاً قیمت آن ارز دیگر افزایش نخواهد یافت و کاهش قیمت در راه است.
الگوی سقف سه قلو پس از یک روند صعودی رخ میدهد و نقطه مقابل آن الگوی کف سه قلو است که نشان میدهد قیمت دارایی دیگر کاهش نمییابد و ممکن است بالاتر برود.
عملکرد الگوی سقف سه قلو
الگوی سقف سه قلو یا (Triple Top Pattern) زمانی رخ میدهد که قیمت یک دارایی (ارز یا سهام) سه قله تقریباً هم سطح ایجاد کند. مساحت این قلهها مقدار مقاومت آنها است. پس از اوج سوم، اگر قیمت سقوط کرده و به پایینترین حد خود برسد، الگو کامل تلقی شده و معامله گران منتظر حرکت نزولی قیمتها خواهند بود.
این الگو به ما میگوید که پس از چند بار تلاش پیاپی، دارایی در این رنج قیمت، خریدار زیادی ندارد. با پایین آمدن قیمتها، همه آن معاملهگرانی که در طول این الگو دارایی مورد نظر را خریداری کرده بودند، آن را به فروش میگذارند. زمانی که قیمتها از پایینترین سطح ممکن عبور میکنند، میزان فروش دارایی افزایش یافته و خریداران موقعیت خود را رها میکنند.
البته هیچ الگویی همیشه کاربردی نیست و ممکن است در این میان شاهد استثناهایی باشیم. گاهی اوقات الگوی سقف سه قلو تشکیل و تکمیل میشود و معامله گران باور میکنند که دارایی درحال سقوط است و به این روند ادامه خواهد داد؛ اما پس از مدتی قیمت بهبود یافته و به بالای ناحیه مقاومت حرکت میکند.
الگوی کف سه قلو
الگوی کف سه قلو نیز یکی از الگوی بازگشتی در تحلیل تکنیکال و نوعی نمودار صعودی است که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرد و با سه سطح پایین و سپس یک شکست بالاتر از سطح مقاومت شناخته میشود. این الگو معمولاً پس از یک روند نزولی طولانی مدت در بازار خرسی ظهور میکند.
اولین کف میتواند نشان دهنده حرکت عادی قیمت باشد، دومین کف نشان دهنده افزایش سرعت گاوها و آمادگی آنها برای بازگشت احتمالی است، کف سوم نیز نشان میدهد که پشتیبانی (Support) قوی در راه است و احتمالاً خرسها زمانی که قیمت از سطوح مقاومت بگذرد، تسلیم خواهند شد. به طور کلی برای شناسایی الگوی کف سه قلو، چند قاعده اصلی وجود دارد:
- قبل از وقوع الگو، باید یک روند نزولی وجود داشته باشد.
- قیمت در سه سطح پایین باید تقریباً مشابه باشد و فاصله نقاط کف از یکدیگر زیاد باشند. دقت کنید که لازم نیست قیمتها دقیقاً برابر باشند، کافی است به حدی نزدیک باشند که یک خط روند افقی را تشکیل دهند.
- مقدار حجم (Volume) باید در سراسر الگو کاهش یابد، به این معنی که خرسها درحال از دست دادن قدرت خود هستند.
الگوی کازیمودو (Quasimodo)
کازیمودو قطعاً معتبرترین و قدرتمندترین نوع الگوی بازگشتی در تحلیل تکنیکال برای شناسایی موقعیتهای بازگشتی است که اگر بعد از یک روند صعودی یا نزولی چشمگیر رخ دهد، قابلاطمینانتر و قویتر است. ساختار این الگو بسیار ساده است.
روند صعودی: قیمت در روند صعودی، نقاط پیک (بیشینه) و نقاط کف (کمینه) بالاتری ایجاد میکند. سپس قیمت از آخرین نقطه بیشینه سقوط کرده و یک نقطه کمینه جدید تشکیل میدهد که مقدار آن از نقطه کف قبلی کمتر است. نقطه کمینه جدید نشان میدهد که بازار از گاوی به خرسی تغییر کرده است.
روند نزولی: قیمت در روند نزولی، نقاط پیک (بیشینه) و نقاط کف (کمینه) پایینتری ایجاد میکند. سپس قیمت از آخرین نقطه کمینه صعود کرده و یک نقطه بیشینه جدید تشکیل میدهد که مقدار آن از نقطه بیشینه قبلی بیشتر است. نقطه بیشینه جدید نشان میدهد که بازار از خرسی به گاوی تغییر کرده است.
الگوی بازگشتی اسپایک (V)
بیشتر الگوهای بازگشتی اسپایک (که V-Reversal نیز نامیده میشوند) پس از یک روند شدید و تندوتیز شکل میگیرند و در آنها جهت قیمتها بدون هیچگونه علامتی معکوس میشوند. چنین شرایطی اصلاً زمان مناسبی برای معامله نیست و توصیه میشود در طول آن تا حد امکان از بازار دور بمانید. گاهی اوقات زمانی که یک اسپایک رخ میدهد، تنها کاری که از دستمان برمیآید بررسی عوامل نوسانسازهای بازار است.
الگوی بازگشتی نعلبکی
الگوی ته گرد (نعلبکی) نوع دیگری از الگوهای بازگشتی است که برخلاف الگوی اسپایک، شکلگیری آن بیشتر طول میکشد و قیمتها به تدریج تغییرجهت میدهند. این الگو معمولاً در نمودارهای هفتگی یا ماهانه چندین سال را بررسی میکنند، قابل مشاهده است.
کلام آخر
الگوهای بازگشتی نسبت به سایر الگوهای قیمت نادرتر هستند. از طرف دیگر قابلیت اطمینان و نسبت پاداش به ریسک در آنها بسیار زیاد است، زیرا این الگوها میتوانند مقدمه یک روند جدید باشند و چه موقعیتی بهتر از شناسایی یک روند از نقطه شروع؟
البته معامله گران باید به خاطر داشته باشند که الگوی بازگشتی در تحلیل تکنیکال صرفاً نشانههایی برای تحلیل فنی بازار و پیش بینی روند قیمتها بوده و نمیتوان به آنها به چشم قوانین مطلق اقدامات بعدی خود نگاه کرد؛ همچنین درست مثل سایر ابزارهای تجزیه و تحلیل فنی، از الگوهای بازگشتی میتوان به صورت مجزا یا در کنار سایر ابزارهای موجود برای تحلیل و تقویت فرضیات معاملاتی خود استفاده کرد.
شما برای پیشبینی بازار کدامیک از الگوهای معرفی شده را ترجیح میدهید؟ علت آن چیست؟ اگر تجربهای در این زمینه دارید، نظرات و پیشنهادات خود را با ما در میان بگذارید.
منظور از ناحیه پتانسیل بازگشتی چیست؟
منظور از Potential Reversal Zone یا ناحیه پتانسیل بازگشتی، آن قسمت از نمودار قیمتی است که قیمت در آنجا احتمال بازگشت و تغییر روند قیمت را دارد. در این نقاط ویژگیهایی از تشکیل الگوها، اندیکاتورها، کندلها، تشکیل الگوها و نشانههایی از بازگشت قیمت ظاهر میشوند که برای شناسایی این نقاط از ابزارهای مختلفی مانند پرایس اکشن، سطوح فیبوناچی، امواج الیوت و. استفاده می شود.
ناحیه پتانسیل بازگشتی
"تاریخ ثابت کرده است که همگرایی اعداد فیبوناچی و الگوهای قیمت، منطقه بسیار محتملی را برای روند معکوس فراهم می کند."
این ناحیه همگرایی، منطقه یا ناحیه پتانسیل بازگشتی نامیده می شود. وقتی سه، چهار یا حتی پنج عدد در یک منطقه خاص با هم جمع میشوند، باید به احتمال بالای برخی از انواع روندهای معکوس احترام بگذارید.
ساختارهای قیمت خاصی که دارای سه یا چند عدد در یک منطقه تعریف شده هستند، مبنای تعریف این مناطق هارمونیک هستند و ناحیه "پتانسیل" نامیده می شود. زیرا منطقه تعریف شده باید در زمانی که پرایس اکشن، "منطقه معکوس" پیش بینی شده را آزمایش می کند، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. درک این نکته ضروری است که الگوها توسط ساختارهای قیمتی خاصی که حاوی ترکیبی از اصلاحات و پیش بینی های فیبوناچی متمایز و متوالی هستند، تعریف می شوند.
با محاسبه جنبه های مختلف فیبوناچی یک ساختار قیمتی خاص، الگوهای هارمونیک می توانند ناحیه خاصی را برای بررسی نقاط عطف بالقوه در پرایس اکشن نشان دهند. مجدداً این منطقه را منطقه معکوس بالقوه (PRZ) می نامند. در اصل، یک PRZ نشان دهنده مناطق مهمی است که در آن جریان خرید و فروش به طور بالقوه در حال تغییر است. این مناطق هارمونیک تلاش میکنند سطوح قیمتی را شناسایی کنند که در آن موقعیتهای خرید بیش از حد و فروش نامتعادل (حداقل) به سطح تعادل مربوطه خود معکوس میشوند.
هر سیستم معاملاتی سعی می کند در "سمت درست" بازار باشد، خرید در قیمت پایین و فروش در محدوده قیمتی بالا. تکنیکهای معاملاتی هارمونیک این مناطق را مشخص میکنند و سیگنالهای خرید و فروش را براساس عملکرد قیمت در این نقاط عطف تولید میکنند. علاوه بر این، این تکنیکها ذاتاً رفتار معاملاتی را بهعنوان وسیلهای برای پیشبینی این تغییرات بالقوه در پرایس اکشن تعریف و هدایت میکنند.
از منظری گسترده تر، شناسایی الگوهای قیمت هارمونیک می تواند بینش فنی فوق العاده ای از وضعیت عملکرد قیمت ارائه دهد. الگوهای گذشته و سطوح فیبوناچی از لحاظ تاریخی ابزار موثری برای شناسایی مناطق مهم حمایت و مقاومت هستند. علاوه بر این، هر الگو اطلاعات بیشتری را در مورد میزان شرایط خرید یا فروش بیش از حد در بازارها ارائه می دهد که هیچ روش فنی دیگری ارائه نمی کند.
PRZ به عنوان یک "پنجره هماهنگ" عمل می کند که یک منطقه قیمتی خاص را با توجه به کل ساختار قیمت بررسی می کند. این مفهوم تاکید زیادی بر عملکرد قیمت در این پنجره های فرصت دارد. علاوه بر این، پرایس اکشن ایجاد شده در این مناطق بازگشت، یکی دیگر از عناصر تعیین کننده معاملات هارمونیک است.
از دیدگاه کلی، الگوهای قیمتی هارمونیک مستلزم این باور است که بازارها سیگنال های لازم برای درک پرایس سیگنال بازگشتی اکشن و عملکرد قیمت را ارائه می دهند. از آنجایی که همه الگوهای هارمونیک مجموع خرید و فروش را نسبت به اقدام قبلی قیمت مربوطه نشان می دهند، هر سیگنال از حرکات خود بازار تولید می شود. به این ترتیب، تجزیه و تحلیل نسبی عملکرد قیمت گذشته، همانطور که توسط اصل هماهنگی توضیح داده شده است، برای تعریف PRZها، تولید سیگنال های تجاری و تعیین کمیت ساختارهای خاص ضروری است.
تاکید بر این نکته مهم است که معاملات هارمونیک از اندازه گیری های بی سابقه و بسیاری برای تعریف مناطق حیاتی حمایت و مقاومت استفاده می کند. ترازهای دقیق نسبت های فیبوناچی، روش های اولیه ای هستند که ساختارهای قیمت را به عنوان الگوهای هارمونیک تأیید می کنند. در واقع، PRZ واقعا یک ابزار فنی قابل توجه است که هیچ روش دیگری از آن استفاده نمی کند. اگرچه درک این سیگنال بازگشتی مفاهیم و ادغام در استراتژی های معاملاتی شما به زمان نیاز دارد، تکنیکهای معاملاتی هارمونیک همیشه اطلاعات مهمی را در مورد وضعیت قیمت آتی ارائه میدهند.
اگر به دنبال دوره پرایس اکشنی هستید که پیچیدگی دوره های دیگر را نداشته باشد، دوره پرایس اکشن ال بروکس علیرضا محرابی، یکی از بهترین و کامل ترین دوره های پرایس اکشن است.
مفهوم ناحیه پتانسیل بازگشتی
ناحیه پتانسیل بازگشتی یا (PRZ) ناحیه ای است که در آن تعداد 3 یا بیشتر اعداد فیبوناچی همگرا می شوند. هنگامی که چندین لایه از سطح فیبوناچی در نزدیکی یکدیگر قرار می گیرند، با این ناحیه باید بسیار با دقت رفتار شود. با استفاده از تعریف کلاسیک حمایت و مقاومت، این ناحیه متراکم می تواند با احتمال زیاد هم به عنوان ناحیه برگشت روند قیمت و هم به عنوان منطقه شکست بسیار محتمل عمل کند. در تصویر زیر ناحیه A به عنوان ناحیه معکوس روند و ناحیه B به عنوان ناحیه شکست (ادامه روند) عمل می کنند. با درک این قوانین اساسی، شما می توانید از PRZ برای اهداف مختلف در الگوی هارمونیک خود استفاده کنید. همچنین از این PRZ می توان برای قرار دادن استاپ ضرر یا دنبال کردن استاپ های خود یا گرفتن اهداف سود استفاده کرد.
جمع بندی
همانطور که گفتیم ناحیه پتانسیل بازگشتی، آن قسمت از نمودار قیمتی است که قیمت در آنجا احتمال بازگشت و تغییر روند را دارد. برای شناسایی و پیدا کردن ناحیه پتانسیل بازگشتی یا PRZ راه های مختلفی وجود دارد و انتخاب روش و چگونگی تشخیص این ناحیه به تحلیل گر بستگی دارد. سطوح فیبوناچی، تحلیل کلاسیک، امواج الیوت و پرایس اکشن از جمله روش هایی است که تحلیلگر برای رسیدن به ناحیه پتانسیل بازگشتی مورد استفاده قرار می دهد.