سخنانی از بزرگان معامله گر

اگر نتوانید به وضوح خود را در تصور به عنوان یک معامله گر موفق ببینید هیچ گاه در واقعیت نیز معامله گری موفق نخواهید بود. بهترین و موفق ترین معامله گران برای سال های طولانی خود را به وضوح یک فرد موفق تصویر کرده اند ؛ مدت ها قبل از این که به واقع معامله گری موفق باشند.
مارک داگلاس
فیلم 4 ساعته سخنرانی مارک داگلاس نویسنده کتاب معامله گر منضبط که معتقد است که موفقیت در تجارت شامل ۸۰ درصد عوامل روانی و تنها ۲۰ درصد به روش های معامله گری اعم از تکنیکال و فاندامنتال بستگی دارد.
در ادامه این فیلم خلاصه ای از این کتاب موجود است که میتوانید آن را مورد برسی قرار دهید.
سخنرانی دوبله شده مارک داگلاس قسمت اول
سخنرانی دوبله شده مارک داگلاس قسمت دوم
سخنرانی دوبله شده مارک داگلاس قسمت سوم
سخنرانی دوبله شده مارک داگلاس قسمت چهارم
همه معامله گران (چه برنده و چه بازنده)، تجربیات مشابهی دارند. قصد سخنانی از بزرگان معامله گر داریم به خلاصهای از کتاب معامله گر منضبط، اثر مارک داگلاس بپردازیم.
اکثر معامله گران حرفهای کتابهای مارک داگلاس را به عنوان راهنمای ورود به بازار نمیدانند، بلکه کتابهایی میدانند که مطالعه آنها برای هر معاملهگری که خواهان موفقیت و کسب سود در بازارهای مالی است ضروری است. داگلاس معتقد است که موفقیت در تجارت ۸۰ درصد روانی و تنها ۲۰ درصد به روش های معامله گری اعم از تکنیکال و فاندامنتال بستگی دارد.
در این مقاله که توسط تیم محتوای کالج تی بورس تهیه گردیده، ۲۱ پاراگراف برتر از این کتاب را برگزیدهایم. به طور خلاصه مراحل لازم برای بدست آوردن موفقیت در محیط بازارهای مالی را بیان کردهایم. با ما همراه باشید…
حتما بخوانید: ۳ گام اساسی در بازار بورس
تجربه مشترک همه معامله گران
هر دو گروه بههرحال در نقطهای از حرفه معاملهگری خود، تشویش، اضطراب، ناکامی و درد روانی ناشی از شکست را تجربه کردهاند. آن عدهی کوچک از معاملهگرانی که موفق به عبور از این مرحله و گردآوری ثروت شدهاند، کسانی بودهاند که عاقبت خود را برای شناخت موانع پیچیدهی روانشناختی در حیطهی معاملهگری و غلبه بر این موانع بهزحمت انداختهاند. البته این کار حتی برای بهترین و باهوشترین آنها، چندین سال به طول انجامیده است.
اندیشیدن و کسب آمادگی، لازمه دوام در بازار بورس
معاملهگرانی که وقت صرف میکنند تا بیندیشند و آمادگی کسب کنند در بازار دوام خواهند آورد و احتمالاً کامیاب خواهند شد. تنها عدهی معدودی از معامله گران به این درک رسیدهاند که تنها خودشان مسئولیت کامل نتایج اعمال خود را بر عهده دارند. حتی تعداد کمتری از آنها، الزامات روانشناختی اینچنین درکی را پذیرفتهاند و میدانند باید در قبال آنها چهکار کنند.
حتما بخوانید: ۱۰ نکته که هر سهام داری باید بداند
تعداد اندکی از معاملهگران صاحب سود میشوند!
علی رقم رشد عظیم خدمات در حوزه معاملهگری، یک واقعیت اجتنابناپذیر هنوز باقی است. کماکان تعداد اندکی از معامله گران کارآزموده، درصد بزرگی از سود را از بازار میگیرند و هرساله معامله گرانی که علم پایینی دارند بازنده های بازار هستند.
سود یک معامله گر در مقابل ضرر صدها معامله گر دیگر در بورس
در معاملات آتی به ازای هر یک دلار که یک معاملهگر بهعنوان سود شناسایی میکند، یک معاملهگر دیگر باید متضرر شود. بهعبارتدیگر، آن سودی که آن عدهی اندک بهصورت مستمر از بازار کسب میکنند، مستقیماً از جیب صدها معاملهگر دیگری میآید که با فداکاری، آن عده قلیل را در موفقیتهای روزانهشان یاری میدهند!
حتما بخوانید: در معاملات بورسی خود از پوکر بازها یاد بگیرید!
موفقیت در گرو پیروی از فرصت ها
ازآنجا که سیستمهای معاملهگری تعریفی از فرصتها در خود دارند و طبق آنها پیشنهادهایی را ارائه میکنند، پیروی از پیشنهادهای آنها میتواند به پرورش یک سری از مهارتها منجر شود. اما باید دانست که این پیشنهادها، بیشتر جنبه راهنمایی برای یافتن یک مسیر مناسب را دارند. اما یک مهارت واقعی نهتنها مسیر را نشان میدهد، بلکه بهطور خودکار شروع به رهبری فرد در این مسیر هم میکند. یک الگوی فکری، سازمان دهندهی همهی مهارتهاست و تعیین میکند که کدام مهارت و در چه زمانی باید مورد استفاده قرار گیرد.
معامله گری کار آسانی نیست!
اعتقاد به اینکه معامله گری کار آسانی است یکی از دلایل اصلی بروز این توقعات نابهجا و احتمالاً بزرگترین دلیلی است که چرا اغلب معامله گران قبل از فنا کردن سرمایه خود نمیتوانند حتی از مراحل اولیه رشد عبور کنند.
حتما بخوانید: ۱۱ خطای رایج یک سرمایهگذار مبتدی
شروع به معامله گری با این فرض که معامله گری کار آسانی است، یک تله روانشناختی است که تقریباً همه معامله گران را به دام میاندازد. اما فهمیدن دلیل آن کار سختی نیست و در واقع به معیارهایی که شخص برای ارزیابی عملکرد خود و اندازهگیری میزان پاداش خود در نظر میگیرد برمیگردد. چهار فاکتور: زمان، کار، خبرگی و دستمزد در این معیارها نقش اساسی دارند.
شما قواعد بازی را تعیین کنید
برداشتی که از هر تغییر معین در قیمت دارید نتیجه باورهای شماست. بهعبارتدیگر، بهعنوان یک معامله گر مدام در حال ارزیابی گرانی ها، ارزانی قیمت ها بر مبنای عقاید خود در مقایسه با آینده هستید. چرا که این تنها راهی است که میتوانید با خرید در قیمت پایین و فروش در قیمت بالا (بازار نقدی سهام و آتی) و یا با فروش در قیمت بالاتر و سپس خرید در قیمت پایینتر (در بازار آتی) سود کسب کنید. تا مادامیکه قیمتها در نوسان هستند، میتوانید این بازی خرید و فروش را انجام دهید و سود کسب کنید. این موقعیت برای همه معامله گران دیگر بهطور یکسانی وجود دارد و هر کس، نحوهی بازی خود را بر اساس اهداف، باورها، ادراک و قواعد خود خلق میکند و شما هم همین کار را میکنید.
حتما بخوانید: ساده بودن جرم است!
کسب سود بدون مهارت در بورس!
بدون شک این امکان وجود دارد شخص بدون داشتن مهارتهای مناسب بتواند در بازار پول دربیاورد. ولی بدون شک در ادامه دوباره همه آن را به بازار پس خواهد داد و مقداری هم از جیب، روی آن خواهد گذاشت که ماحصل آن چیزی جز همان زنجیرهی ناامیدی، درد، صدمات روانی و درنهایت ترس دائمی نخواهد بود.
عکسالعمل مناسب معامله گر در شرایط خاص
اگر نشان دادن عکسالعمل مناسب به شرایط خاص یک محیط (بدون آسیب زدن به خودتان)، فراتر از مهارتهای شماست. پس حتماً نیاز است تا قواعد و محدودیتهایی را ایجاد کنید تا وقتیکه کاملاً یاد نگرفتهاید که چگونه به بهترین نحو حافظ منافع خود باشید، راهنمای شما باشند.
حتما بخوانید: بنیادی ترین اصل سرمایه گذاری در بورس سهام
باورهای ذهنی معامله گر هنگام ورود با خروج کاملا متفاوت است!
در حین ورود به معامله، تمام باورهای ذهنی شما در مورد مسائلی چون فرصت در برابر تهدید، احساس جا ماندن از بقیه، نیاز به یکچیز مطمئن، اشتباه نکردن و از همه مهمتر امکان بردن سودهای کلان، دستبهکار میشوند. در حین خروج نیز تعاریف ذهنی شما از طمع، زیان، شکست و … نقشآفرین هستند و ذهن شما درگیر این مسائل است. با توجه به این موارد و همچنین در نظر گرفتن پتانسیل سودهای کلان، بهراحتی میتوان درک کرد که چرا برای اغلب معامله گران، ورود به معامله خیلی آسانتر از خروج از معامله است.
معامله گرانی که فرصت کسب سود را فراهم میکنند
در بازار برخلاف محیط اجتماعی، مدارک دانشگاهی، شأن اجتماعی، میزان شهرت و حتی ضریب هوشی بالا، برای شما هیچ حقی ایجاد نمیکند. در اینجا فقط نیروی معاملهگرانی که اقدام به خرید یا فروش باعث حرکت قیمت ها میشود و حرکت قیمت ها موجب خلق فرصت ها میشوند و فرصتها میتوانند سود ایجاد کنند و کسب سود، همه آن چیزی است که معامله گران به دنبال آن هستند.
حتما بخوانید: میلیاردرهای بورس ایران کدام اند؟
معامله گری بدون حرص و طمع
یکی از فاکتور های موفقیت مستمر این است که هدفتان این باشد که یاد بگیرید که همیشه به بازار اجازه دهید تا به شما بگوید که احتمالا چه خواهد کرد. نه این که شما برای بازار وظیفه تعیین کنید و همچنین اجازه دهید بازار تعیین کند که چه مقدار «کافی» است. اما مسلما وقتی سیستم اعتقادات شما در مورد مفاهیمی مانند ضرر، اشتباه، حرص (ترس ناشی از این باور که هیچ مبلغی کافی نیست) و انتقام، کاملا مستقل از بازار عمل می کنند، این کار بسیار سخت است.
بازار به شما خواهد گفت در قدم بعدی چه خواهد کرد
هر چقدر بتوانید خود را از آثار منفی باورهایتان در مورد زیان، اشتباه کردن و انتقام گرفتن از بازار برهانید، به همان اندازه قادر خواهید بود تا به بازار اجازه دهید تا خودش به شما بگویید در قدم بعدی چه خواهد کرد. یک همبستگی مستقیم بین این دو موضوع وجود دارد. اما بیشتر افراد از این همبستگی آگاهی ندارند و بازار را از یک منظر مخدوش نظاره میکنند.
حتما بخوانید: ۱۰ سخن حیرت انگیز از جیم ران اسطوره رشد شخصی
قوانین کمتری برای خود ایجاد کنید
در یک محیط نامحدود، هر چقدر قوانین کمتری برای خود ایجاد کنید، کمتر جوابگوی خود خواهید بود و راحتتر با نیروی جمعیت به اینسو و آنسو خواهید رفت و کنترل کمتری بر خود خواهید داشت.
اگر ندانید در معاملات قبلی چه شد که سود کردید، واضح است که حالا نمیدانید چه کار کنید تا این بار بجای سود، زیان نصیبتان نشود.
حتما بخوانید: شاخص بازار بورس را بیشتر بشناسیم
معامله گری که کاملا به خود اعتماد دارد
به خاطر داشته باشید که بازار نمیتواند به معامله گری که کاملا به خود اعتماد دارد و میداند که در هر لحظه و تحت هر شرایطی، بهترین عکسالعمل را برای حفظ منافع خود نشان خواهد داد، کوچک ترین آسیبی برساند. اما قبل از آنکه افراد بتوانند چنین اعتمادی به خود بکنند باید بتوانند موانع روانی موجود بر سر راه خود را شناسایی و برطرف کنند.
یاد بگیرید با بازار حرکت کنید
در محیط معامله گری، تمام نتایج وابسته به تصمیمات شماست و قدرت تغییر هیچ چیزی به جز ذهن خود را ندارید. تنها چیزی که برای خلق نتایج خوشایندتر در اختیار دارید داشتن ذهنی انعطاف پذیر است. باید یاد بگیرید که چگونه با بازار حرکت کنید و با آن هماهنگ باشید.
حتما بخوانید: راز به ثروت رسیدن وارن بافت چیست؟
شاخص مهارت معامله گر
هر چقدر خوشبینپذیری را در ذهن خود تقویت کنید، متوجه سخنانی از بزرگان معامله گر خواهید شد که بازار سطح پیشرفت مهارت های شما را به خودتان انعکاس میدهد. اطلاعاتی را در اختیارتان می گذارد که نشان میدهند روی چه چیزهایی بیشتر باید کار کنید تا موفقیت بیشتری کسب کنید. در این صورت هر لحظه، به یک شاخص برای اندازهگیری مهارت های شما و نیز اندازهی حس ارزشمندی خودتان تبدیل میشود، که پایه محکمی برای یادگیری و بهبود است.
بدون ترس بهتر میتوان برنده شد
برای موفقیت در بازار، باید باور کنیم که بدون ترس بهتر میتوان برنده شد. چرا که در این حالت بهتر میتوان شرایط را ارزیابی کرد و انتخابهای بیشتری را درک نمود. کاری که باید انجام دهیم این است که ذهن خود را از هر چیزی که ممکن است تمرکز ما را محدود نماید یا از ورودی دستهی خاصی از اطلاعات به ذهن ما جلوگیری کند، رها کنیم.
حتما بخوانید: تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست؟
معامله گری کار آسانی نیست!
معامله گری که فعلا بر این باور است که «معامله گری کار آسانی است» ،کی متوجه می شود که معامله گری آسان نیست؟ چه چیزی این باور نادرست وی را به چالش خواهد کشید؟ مسلما دردورانی ناشی از ناامیدی، وقتی که ببیند توانایی رسیدن به اهدافش را ندارد.
پایان اعتبار یک باور نادرست
وقتی اعتبار یک باور نادرست به چالش کشیده شود چه اتفاقی میافتد؟ دنیایی از اطلاعات جدید در برار چشمان ما ظاهر میشوند که به ما یاد میدهند چگونه با افزایش سطح ارتباط و درک خود از محیط معامله گری، تعامل بهتری با آن برقرار کنیم.
حتما بخوانید: اعداد اعجاب انگیز فیبوناچی در تحلیل تکنیکال
هدف نویسنده از کتاب معامله گر منضبط این است که به معامله گران بازارهای مالی بفهماند که چه مواردی برای موفق شدن در این بازار لازم دارند. خودشناسی، انضباط و بازنگری شخصیتی از موارد مهمی است که معامله گران باید از آن آگاه باشند.
اگر شما هم کتاب معامله گر منضبط را مطالعه کردهاید، نظرات خود را راجع به این کتاب با ما در میان بگذارید.
قلق های طلایی از بزرگان برای موفقیت در بورس
در اینجا، نکات مهم و متنوعی درباره معامله سهام برخی از سرمایه گذاران بسیار موفق ارائه شده است. با عمل کردن به هر یک از درسهای زیر می توانید یک معامله گر بهتر باشید. موفقیت به زمان نیاز دارد و این قوانین شما را در مسیر درست سوق می دهد.
ویلیام اونیلWilliam O’Neil
قلق های طلایی از بزرگان برای موفقیت سخنانی از بزرگان معامله گر در بورس
نویسنده کتاب های سرمایه گذاری، معامله گر روزانه
- به عنوان یک سرمایه گذار جدید ، خود را برای ضرر های ناچیز آماده کنید.
- تداوم در آموزش و یادگیری نحوه سرمایه گذاری مهم است. دلسرد نشوید.
- یادگیری و آموزش سرمایه گذاری یک شبه اتفاق نمی افتد. برای موفقیت، زمان بگذارید و تلاش کنید.
- به عنوان یک مبتدی ، یک حساب نقدی باز کنید ، نه یک حساب ثانوی.
- روی چند سهام با کیفیت بالا سخنانی از بزرگان معامله گر تمرکز کنید. نیازی به خرید بیست سهم یا بیشتر نیست.
- از لحاظ عاطفی با سهام خود درگیر نشوید.(اصطلاحا با سهم ازدواج نکنید!!) مجموعه ای از قوانین خرید و فروش را دنبال کنید و اجازه ندهید احساسات، نظر شما را تغییر دهد.
- سهام زیر 15 دلار را خریداری نکنید. قیمت سهم بهترین شرکت هایی که پیشرو هستند ، زیر 5 یا 10 دلار نمی آیند.
- یادگیری از بهترین برندگان بازار سهام می تواند شما سخنانی از بزرگان معامله گر را به سمت رهبران فردا هدایت کند.
- همیشه تجزیه و تحلیل معاملات سهام خود را انجام دهید تا بتوانید از موفقیت ها و اشتباهات خود درس بگیرید.
- قیمت سهام هرگز به طور تصادفی بالا نمی رود. باید اتفاق مهمی بیافتد، خریدهای بزرگی باید انجام شود ، معمولاً از طریق سرمایه گذاران بزرگ مانند صندوق های متقابل و صندوق های بازنشستگی.
- این ضرب المثل قدیمی را فراموش نکنید: “در قیمت پایین بخرید و در قیمت سخنانی از بزرگان معامله گر بالا بفروشید” بجای “در قیمت بالا بخرید و در قیمت بالاتر بفروشید “
- تاریخ همیشه در بازار سهام تکرار می شود.
- نظرات شخصی خود را در مورد بازار نادیده بگیرید.
- سه چهارم از سهام ، فارغ از اینکه چقدر “خوب” هستند ، در نهایت روند کلی بازار را دنبال می کنند.
- هنگام شروع سرمایه گذاری ، آن را ساده نگه دارید.
- در بازار خرسی(نزولی) سهام را فقط کوتاه مدت نگه دارید. از ضررهای شدید جلوگیری کنید و اغلب سود کسب کنید.
جسی لیورمورJesse Livermore
قلق های طلایی از بزرگان برای موفقیت در بورس
جسی لیورمور به عنوان یکی از بزرگترین سرمایه گذاران بازار سرمایه محسوب می شود ، و کتب زیادی در مورد سرمایه گذاری دارد. 7 نکته عالی از او:
- ضررهای خود را به سرعت کاهش دهید.
- قبل از ورود بررسی کنید.
- سهام های پیشرو و رو به رشد را انتخاب کنید.
- تا زمانی که قیمت در حال افزایش است صبر کنید، مگر خلاف آن در حال رخ دادن باشد.
- روند شروع اوج و رشدهای جدید را بخرید.
- برای تعیین روندها از نقاط محوری (pivot points) استفاده کنید. احساسات خود را کنترل کنید.
جان پالسونJohn Paulson
قلق های طلایی از بزرگان برای موفقیت در بورس
جان پالسون ، مدیر صندوق های سرمایه گذاری در نیویورک ، شرکت خود را به سود 20 میلیارد دلار سود بین 2007 و اوایل 2009 رساند. موفقیت پالسون باعث درآمدی بالغ بر 4 میلیارد دلار شد. او در این مدت بازدهی چند صد درصدی داشته است. این هشت درس سرمایه گذاری وی است:
روانشناسی معامله گری در بورس
به عقیدهی تمامی بزرگان عرصه ترید و معاملهگری، داشتن یک ذهن قوی برای این کار از داشتن تمامی دانشهای تحلیلی اهمیت بیشتری دارد. چه بسا هستند بسیاری از افراد مختلف که با کوله باری از آموختههای گوناگون و تکنیکهای مختلف به این وادی گام نهاده اما به علت عدم تسط بر روان خود و آشنا نبودن با روانشناسی معاملهگری خیلی زود مجبور به قبول شکست شده و این کار را رها کردهاند. در این مقاله به روانشناسی معامله گری در بورس خواهیم پرداخت و به نکاتی اشاره خواهیم کرد که میتواند در این زمینه بسیار مفید باشد.
روانشناسی معاملهگری یک مهارت روانی اکتسابی
برای رسیدن به موفقیت در بازارهای مالی سه موضوع اکتسابی وجود دارد که باید انها را آموزش دید و فرا گرفت:
- مدیریت ریسک و سرمایه
- استراتژی معاملاتی
- روانشناسی معامله یا معامله گری
تکنیکها و دانش روانشناسی معاملهگری و به عبارتی داشتن یک ذهن قوی و حرفه ای، تفاوت یک تحلیلگر و یک معاملهگر را مشخص میکند.
یک تحلیلگر با روشهای تحلیلی سعی می کند که روند آتی یک سهم را پیش بینی کند و خوب اگر تحلیلش با خطا مواجه شود هیچ اتفاق بدی نخواهد افتاد، اما یک معاملهگر میتواند با یک تصمیم اشتباه (که میتواند نه از روی تحلیل بلکه از روی هیجانات و احساسات باشد) ضررهای سنگینی را به بار آورد. اینجاست که روانشناسی معاملهگری مطرح میشود و در واقع تفاوت معامله گری و تحلیلگری در همین روانشناسی معامله و مسائل روانی است.
در واقع ما برای تحلیل گری نیازی به دانش روانشناسی معاملهگری نداریم اما برای معاملهگری این روان، اعصاب و احساسات معامله گر هست که می تواند در معاملات او اختلال ایجاد کند و مانع اجرای درست آموختههای او شود.
در ادامه شما را با مهمترین احساسات انسانی آشنا خواهیم کرد که در معاملات ما اختلال ایجاد کرده و باعث ضرر و زیان ما میشوند. در هر بخش راهکاری برای مدیریت و حذف این احساسات از معاملات ارائه شده است.
احساس زیان گریزی در روانشناسی معامله
زیان گریزی در روانشناسی معامله گری در بورس چیست؟ یکی از موارد مهم در روانشناسی معاملهگری در بورس و دیگر بازارهای مالی احساسی به نام زیان گریزی است. احتمالاً شما با مفهوم حد ضرر آشنا هستید و میدانید که حد ضرر در یک استراتژی معاملاتی یکی از ارکان اساسی محسوب میشود. همگی میدانیم به محض اینکه قیمت سهم به حد ضرر رسید باید سهم را فروخت، در حالی که معمولا حس زیان گریزی این اجازه را به تریدر یا معاملهگر نخواهد داد.
او سهم خود را به امید اینکه شاید قیمت برگردد (بر خلاف این که حد ضرر را از ابتدا مشخص کرده بود) نمیفروشد و بعد از این داستان احتمالاً قیمتهای بسیار پایینتر خواهد رفت و همین تعلل برای فروش و دادن اجازهی رشد به ضرر باعث خواهد شد که بسیاری از معاملهگران در بازارهای مالی دچار ضررهای سنگینی شوند که تماماً برمیگردد به احساس زیان گریزی انسان.
آدمی به صورت طبیعی از ضرر و زیان فراری است و به خیال اینکه تا وقتی که سهم را به فروش نرسانده است ضرر نکرده است، از این کار اجتناب میکند و به حد ضرر خودش پایبند نخواهد بود. در واقع شما با فروش سخنانی از بزرگان معامله گر سهم در حد ضرر، ضرر را قبول میکنید، پس حس زیان گریزی انسان جلوی این کار را میگیرد. علیرغم اینکه اکثر اساتید بزرگ در زمینه معاملهگری، بر داشتن حد ضرر و رعایت آن تاکید دارند، باز هم شاهد هستیم افراد زیادی به علت آشنا نبودن با احساس زیان گریزی، به دام این احساس میافتند و به حد ضرر خود پایبند نیستند.
راه کار:
برای غلبه بر این احساس فقط باید آن را بشناسید! همین شناخت کافی است که به دام آن گرفتار نشوید. اگر متن بالا را مطالعه کردهاید، از این به بعد میتوانید این احساس را در معاملات خود کنترل کنید.
احساس ترس در معاملات
در قسمت قبل در مورد زیان گریزی صحبت کردیم و دیدیم که این احساس میتواند باعث عدم رعایت حد ضرر در معاملات یک تریدر شود. یکی دیگر از احساسات غالب در فطرت انسانی که باعث میشود یک معاملهگر نتواند از دانش خود به درستی بهره گیرد احساس ترس است. ترس به صورتها و شکلهای مختلف میتواند در معاملات یک معاملهگر ظاهر شود و باعث اختلال در روند صحیح معاملات شود.
یکی از انواع ترس در واقع ترس وارد نشدن به معامله برای جلوگیری از ضرر احتمالی است.
در واقع در این حالت معامله گر از ترس اینکه ضرر نکند، به یک معامله وارد نمی شود و فرصتهای خوبی را از دست میدهد. یا برای مثال با دیدن دو کندل منفی، شخص شروع به خیال پردازی میکند و سهم را در قیمتهای بسیار پایین تصور میکند و همین تخیلات و ترسها، او را از وارد شدن به معامله باز می دارد.
در واقع این ترس نیز به نوعی از همان حس زیان گریزی انسان نشات میگیرد. انسان به صورت ذاتی از ضرر گریزان است و در هنگامی که هیچ معاملهی بازی ندارد (هیچ سهمی ندارد) این ترس و زیان گریزی باعث میشود که موقعیتهای مناسبی را از دست بدهد.
راه کار:
آموزش گام به گام تحلیل بنیادی برای انتخاب سهم مناسب
برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تحلیل بنیادی روی لینک زیر کلیک کنید.
آیا میخواهید در بورس به موفقیت برسید؟ آیا نمیدانید چگونه یک سهم را از منظر بنیادی تحلیل کنید؟ نبود منبع آموزشی مناسب در زمینه تحلیل بنیادی انگیزه ای شد تا در یک کتاب آموزشی به زبانی کاملا ساده و کاربردی، به کمک تصاویر گویا و آموزش گام به گام، روش انتخاب یک سهم را بر اساس نکات بنیادی آموزش داده ایم. قطعا این روش آموزشی را در هیچ کجا پیدا نخواهید کرد! این کتاب الکترونیکی را به تمام کسانی که می خواهند در بازار بورس به موفقیت مستمر برسند توصیه میکنیم .
به علت تعللهای زیاد و وسواس زیاد در انجام معامله، معمولا این افراد نمیتوانند معاملات خوبی داشته باشند. برای رهایی از این مشکل، یک معاملهگر اولا باید به صورت ذاتی ریسک پذیر باشد. این یک چیز اکتسابی نیست. اگر شما هیچ ریسک پذیری در وجود خود ندارید این حرفه بدرد شما نمیخورد. در وهله بعدی باید سعی کنید اعتماد به نفس خود را بالا برده و بر اساس یک استراتژی مشخص از قبل تعیین شده (مانند یک ربات) معاملات خود را انجام دهید.
احساس انتقام در روانشناسی معامله گری در بورس (پدیدهی زنجیرهی ضرر)
در میان افرادی که معاملهی خودشان را با ضرر میبندند (حد ضرر را رعایت میکنند) هستند افرادی که بلافاصله میخواهند ضرر خود را جبران کنند و به نوعی از بازار انتقام بگیرند!
یک پدیدهای وجود دارد به نام زنجیره ضرر که باعث میشود معاملهگر ضررهای متوالی را به علت عجله در انجام معاملات متحمل شود.
توصیه خیلی ساده تریدرهای بزرگ به این دسته از معامله گرها این است که بعد از انجام یک معامله زیان ده به هیچ عنوان تا مدتی حق ندارند معامله انجام دهند. علت این امر آن است که معمولاً وقتی که یک معامله گر یک معامله زیانده را پشت سر گذاشته است، از نظر ذهنی توانایی درست تحلیل بازار را ندارد و در ذهن خود به دنبال یک نوع انتقام گیری از بازار است و همین احساس باعث میشود که تصمیمات هیجانی و تحلیلهای نادرست داشته باشد و در نهایت معامله بعدی او نیز با ضرر همراه باشد.
نتیجهگیری
بنابراین عجله در انجام معاملات برای جبران ضررهای قبلی سمی مهلک برای یک معاملهگر هست که می تواند باعث زنجیرهی ضرر برای یک معاملهگر شود. در روانشناسی معامله گری در بورس تا حدی که ممکن است دیگر نتواند زیانهای پشت سرهم خود را جبران کند. بنابراین به یاد داشته باشید بعد از هر معامله زیانده به جای اینکه به معامله جدید دست بزنید به دنبال چرایی ضرر معامله قبلی خود باشید، کمی از بازار فاصله بگیرید و با ذهنی پاک به انجام معاملهی بعدی بپردازید.
غرور معاملهگری در روانشناسی معامله در بورس
یکی دیگر از احساسات منفی در یک معامله گر غرور معامله گری است. غرور معامله گری یک نوع غرور کاذب است که در طی انجام معاملات سودآور در یک فرد به وجود می آید. همه ما احتمالا این حس را تجربه کرده ایم، زمانی که چندین معامله موفق انجام دادهایم و خوشحال از سودهای عالی، قند در دلمان آب میشد! در آن زمانها احتمالا با خودمان گفتیم که دیگر کار تمام است و دست بازار رو خواندهام و دیگر ضرر نمیکنم. اما بعد از چند مدت ورق برگشته و سودها را به بازار پس دادهایم و روی دور ضرر کردن افتادیم!
فرد ممکن است به علت این غرور کاذب دست به کارهایی بزند که ریسک بالایی دارد و همین موضوع باعث فراموش شدن اصل اول سرمایه گذاری یعنی حفظ سرمایه شود و در نهایت منجر به ضرر سنگینی برای یک معاملهگر شود.
هر جا که گمان کردید معاملات شما سودهای خوبی را به شما هدیه داده است، به جای اینکه دچار غرور معاملهگری شوید، بروید و ببینید چه چیزی باعث سخنانی از بزرگان معامله گر سود شما بوده است و آیا این سود بر اساس تحلیل شما بوده است یا بر اساس یک تصادف! اگر هم بر اساس تحلیل شما بوده است همچنان قانون احتمالات در بازار سرمایه را از یاد نبرید.
هیچ تحلیلگر با تجربهای با قطعیت سخن نمیگوید و همواره احتمالات را در نظر میگیرد. بورس بازی احتمالات است، بنابراین میتواند همواره تحلیل شما درست نباشد. شاید باید عمیقتر به این مسئله نگاه کنیم اما در همین قدر کفایت میکند که بدانیم نه معاملات پرسود همیشه پا بر جا خواهد ماند و نه معاملات زیان ده، تنها چیزی که در واقع برای ما میماند برآیند این سود و زیانها است که باید در بلند مدت بررسی شود و بازدهی معاملات ما در بازار مورد موشکافی قرار بگیرد.
در معامله گری بسیار مهمه که دچار غرور کاذب نشیم. چون دقیقا همان موقعی که فکر میکنید دست بازار برای شما رو شده است، بازار چنان درسی به شما میدهد که تا همیشه در یادتان باقی خواهد ماند. نه سودها و نه ضررها نباید تعادل روانی شما را بر هم بزند.
بورس بازی احتمالات
در قسمت قبل در مورد غرور معامله گری صحبت کردیم. دیدیم که غرور کاذب در معامله گری میتواند باعث به خطر افتادن سرمایهی یک سرمایهگذار شود و ریشه ایجاد این غرور در یک معاملهگر این موضوع است که او فراموش میکند که در بورس احتمالات حاکم است و هیچ تحلیلی با قطعیت نمیتواند اعلام روند آتی یک سهم چگونه است.
بنابراین احتمالات بر بازار همیشه حاکم است و درک این احتمالات یکی از سختترین مباحث موجود در روانشناسی معامله گری در بورس است.
در اینجا بازی احتمالا در بورس را بیان خواهیم کرد:
📝 فرض کنید من چشم بسته و کاملا تصادفی یک سهمی را خریداری میکنم، واضح است که با احتمال 50 درصد سود خواهم کرد و با احتمال 50 درصد ضرر، چون قیمت به هر حال یا افزایش میابد یا کاهش. در تحلیل سهام ما به کمک اطلاعات، الگوها و تکنیکهای اثبات شده، این تعادل احتمالات را به نفع سود بر هم میزنیم.
مثلا اگر به جای اینکه چشم بسته یک سهم را انتخاب کنیم، سهمی را انتخاب کنیم که از نظر تکنیکالی روی خط حمایت قرار دارد، در این صورت دیگر آن احتمال 50/50 به هم خورده است و تبدیل میشود به مثلا 60/40، یعنی با احتمال 60 درصد سود میکنیم با احتمال 40 درصد ضرر (زیرا در گذشته سهمی که روی حمایت بوده است با احتمال 60 درصد رشد کرده است)، یعنی اگر من 10 معامله با این استراتژی انجام دهم، در 6 معامله سود خواهم کرد و در 4 معامله ضرر، پس برایند معاملات من سودآور خواهد شد. این کل داستان بازی احتمالات در تحلیل بورس است.✅
همچنین احتمالا مقاله روانشناسی بازار بورس برای شما جالب خواهد بود.
آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته در بورس
برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته روی لینک زیر کلیک کنید.
تابلوخوانی در کنار تحلیل بنیادی و تکنیکال، بعد سوم بورس است. همه چیز در تابلوی معاملات سهم وجود دارد، اطلاعاتی که شاید در نگاه اول کسی متوجه آنها نشود اما با یادگیری تکنیک های تابلو خوانی و بازار خوانی می توانید به اطلاعات زیادی دست پیدا کنید و بر این اساس معاملات پر سودتری داشته باشید. در کتاب آموزش تابلو خوانی پیشرفته به مطالبی خواهیم پرداخت که در هیچ کلاس یا کتابی به شما آموزش نمی دهند. تکنیک هایی که حاصل سالها تجربه در بازار سرمایه است.
این تمرین ذهنی را تکرار کنید : من از راه بورس ثروتمند شدم!
اگر نتوانید به وضوح خود را در تصور به عنوان یک معامله گر موفق ببینید هیچ گاه در واقعیت نیز معامله گری موفق نخواهید بود. بهترین و موفق ترین معامله گران برای سال های طولانی خود را به وضوح یک فرد موفق تصویر کرده اند ؛ مدت ها قبل از این که به واقع معامله گری موفق باشند.
از ابتدای تاریخ مردان و زنان موفق برای دستیابی به موفقیت از تصاویر ذهنی و تمرین های مرور ذهنی بهره برده اند.برای مثال ناپلئون برای سال های متمادی ، سرباز بودن را در تخیل خود تمرین می کرد ، قبل از آن که به طور واقعی در میدان جنگ حضور یابد.
او به روشنی خود را به عنوان یک فرمانده تصور می کرد و نقشه هایی را ترسیم می کرد که نشان می داد مواضع دفاعی مختلف خود را در کجا قرار داده است. او تمام محاسبات خود را با دقتی ریاضی در مغز خود انجام می داد.
کنراد هیلتون،صاحب معروف هتل های زنجیره ای هیلتون سال ها قبل از این که اولین هتل خود را بخرد ، در تصور خود را مدیر هتل می دید. به گفته آقای هیلتون او مدت ها خود را یک مدیر هتل موفق تصور می کرد، قبل از این که واقعا چنین باشد.
یکبار یک مربی معروف بسکتبال گفت" اگر شما ابتدا در تصور خود به وضوح نبینید که توپ وارد حلقه می شود ، هیچ فشاری موجب این نخواهد شد که به راستی توپ چنین کند."
می خواهم بگویم که چنین چیزی در معاملات بازار سهام نیز صادق است اگر نتوانید به وضوح خود را در تصور به عنوان یک معامله گر موفق ببینید هیچ گاه در واقعیت نیز معامله گری موفق نخواهید بود. بهترین و موفق ترین معامله گران برای سال های طولانی خود را به وضوح یک فرد موفق تصویر کرده اند ؛ مدت ها قبل از این که به واقع معامله گری موفق باشند.
مکانیزمی خودکار در درون همه ما وجود دارد. دکتر مالتز آن را "مکانیزم خودکار" نامید که ماشینی که به طور خودکار در جستجوی هدف بوده و راه خود را به سمت این هدف دنبال می کند. همه ما چنین چیزی را در درون خود داریم و می توانیم از آن برای رسیدن به اهدافمان سود ببریم .این مکانیزم خودکار بسیار شبیه یک موشک هدایت شونده عمل می کند. ولی مشابه همان موشک برای رسیدن به هدف احتیاج به برنامه ریزی مناسب دارد. این برنامه ریزی از تصور ذهنی که ما به این مکانیزم خودکار می دهیم، نشآت می گیرد.
اگر ما به طور پیوسته تصویری روشن و واضح از اهدافمان به این مکانیزم خودکار بدهیم، ضمیر ناخودآگاه ما به شکلی کاملا خودکار تمام لوازم رسیدن به هدف را برای ما فراهم می کند. از سوی دیگر اگر مکررا تصور کنیم که نمی خواهیم چیز خاصی اتفاق بیفتد مکانیزم خودکار ما این تصاویر را به عنوان هدف در نظر گرفته و تلاش خواهد کرد که این تصاویر نامطلوب را عینیت بخشد. همانگونه که می بینید این مکانیزم خودکار در واقع به شکلی خودکار عمل می کند .این مکانیزم به سادگی تصاویر ذهنی ما را گرفته و سعی بر عملی کردن آن ها دارد و برای این مکانیزم هیچ اهمیتی ندارد این تصاویر ذهنی به صلاح ما هستند یا نه ، بلکه فقط در مقابل تصاویر ذهنی دریافتی واکنش نشان می دهد. پس هیچ گاه قدرت ضمیر ناخودآگاه را دست کم نگیرید.
برای مثال اگر در مورد سخنرانی کردن در مقابل اشخاص زیادی نگران هستیم ، اگر به روشنی تصور کنیم که سخنرانی خوبی داشته ایم و شنوندگان نیز ما را به خوبی درک کرده اند این مسئله کمک بسیار بزرگی خواهد بود که نتیجه را مطابق آنچه که تصور کرده ایم، به دست آوریم .ولی از طرف دیگر اگر پیوسته نگران این باشیم که در هنگام سخنرانی شنوندگان به ما خواهند خندید ، مطمئنا سخنانی غلط بر زبان خواهیم آورد و سخنرانی ضعیفی خواهیم داشت. پس این چیزی است که برای ما اتفاق خواهد افتاد: بدین ترتیب که مکانیزم خودکار ما زمینه اجرای سخنرانی را فراهم خواهد کرد که ما به وضوح در تصویر ذهنی خود تصور کرده ایم. این نکته دقیقا بیانگر مکانیزم های موفقیت و شکست موجود در ماست.
ولی هدف یا تصویر ذهنی شما باید در محدوده توانایی های شما باشد.برای مثال اگر در بازار سهام تصور کنید که در حال کسب چند صددلار در روز و یا در هفته هستید.آنگاه احتمالا تا هنگامی که چنین تصوری را به روشنی در ذهن دارید به چنین درآمدی خواهید رسید .از طرف دیگر اگر تصور کنید روزانه درآمدی معادل 5000دلار دارید ، بدون توجه به این که این تصویر چقدر واضح در ذهن شما حک شده است، انجام آن تقریبا غیر ممکن خواهد بود، زیرا خارج از توان شماست.
می توانید آینده خود را همراه با موفقیت و یا شکست در ذهن داشته باشید و این مسئله کاملا به خود شما مربوط است. ولی اکثریت قریب به اتفاق تمایل ندارند که به تمرین چنین کنترلی بپردازند .آن ها اجازه می دهند قوه تخیلشان پتانسیل آن ها را با تصور موقعیت های بدی که در گذشته داشته اند ، نابود کند .همه ما آلبوم عکسی در ذهن خود داریم ، ولی بعضی از افراد به جای ذخیره کردن خاطرات مثبت و خوب از گذشته ، تنها یاد ایام شکست را در خاطر دارند .ولی اعمال کنترل بر روی نیروی تخیل بسیار آسان است. تمام آنچه شما باید انجام دهید این است که به خاطر داشته باشید اگر تصورات به شکلی واضح حک شده باشند، مغز شما زمان زیادی را صرف تمایز بین واقعیت و تصور خواهد نمود.
اگر تصور کنیم که در موقعیت های خاص به خوبی در حال انجام امور هستیم، در واقعیت نیز چنین خواهیم کرد. تمرکز ذهن در این مورد می تواند منجر به عملکردی بهتر در زندگی واقعی شود . تمرین های ذهنی خاصی را یاد بگیرید.این تمرین های ذهنی اگر به اندازه کافی ، واضح تصور شوند ، در موقعیت های واقعی نیز چنین عمل خواهد شد .این تمرین ها به شما کمک خواهند کرد برای مقابله با موقعیت های مختلفی که در معاملات با آن ها مواجه می شوید ، آماده باشید.
یک روانشناس ، قدرت این تصاویر ذهنی را آشکار ساخت .او دریافت که تمرین های ذهنی می تواند به افراد کمک کند که در پرتاب تیر به سوی هدف دقت بیشتری داشته باشند.(اشتباه نکنید منظور من این نیست که پرتاب تیر را با معامله سهام مقایسه کنم .فقط می خواهم مثالی برای روشن شدن موضوع تصویر ذهنی بیاوریم.)او سوژه های خود را در مقابل هدف نشاند و از آن ها خواست که تصور کنند که در حال پرتاب تیر به سمت هدف می باشند. او این کار را برای چندین روز تکرار کرد و عملکرد واقعی آن ها را نیز آزمایش نمود و دریافت که این تمرین ذهنی هدف گیری آن ها را تا حد بسیار زیادی در عمل بهبود بخشیده است.
بازیکنان گلف نیزاز این تکنیک سود می برند. دفعه بعدی که بازی گلف تماشا می کنید ، دقت کنید که بازیکن چگونه قبل از این که به طور فیزیکی به توپ ضربه بزند در حال تصور نتیجه ضربه می باشد. بهترین بازیکن گلف تمام دوران ،بن هوگانف یک بار برای مجله تایم شرح داد که چگونه به صورت ذهنی هر ضربه را قبل از آن که واقعا به توپ ضربه بزند تصور می کند.بدین ترتیب که در خیال خود نظاره گر یک ضربه کامل و وارد شدن توپ به گودال می شود.
مثالی دیگر در این رابطه تمرین بوکس با سایه می باشد .بوکسورها اغلب از این تکنیک برای بهبود عملکرد خود در در رینگ استفاده می کنند. شما هم می توانید از این تکنیک برای بهبود انجام معاملات خود بهره ببرید. شما هم می توانید با تمرین بوکس با سایه خود، ولی در محدوده بازار بورس به نتایج مثبت برسید.
ممکن است از خود سوال کنید که آیا واقعا می توانید با استفاده از نیروی تخیل خود بر روی رفتارهایتان کنترل کامل داشته باشید. خب نمی توان به سادگی گفت که: من تصور می کنم که در راه موفقیت هستم و در پایان همه چیز ختم به خیر شود. بلکه در این روش گام های مختلفی وجود دارند که باید فرا گرفته شده و تمرین شوند.
تصویری که شما از خود دارید تعیین کننده این مطلب است که می توانید در معاملات سخنانی از بزرگان معامله گر بازار سهام موفق باشید یا خیر؟به عبارتی دیگر اگر تصویری روشن از خود به عنوان یک معامله گر موفق دارید، این مسئله بسیار فراتر از تصور شما در رسیدن به این هدف شما را یاری خواهد کرد. لازم است که فراگیرید که چگونه این تصویر ذهنی را واضح و روشن ببینید چرا که این تنها راه دستیابی به موفقیت است.
از زبان نایل فولر: چرا از معامله گری روزانه متنفرم
قبل از مطالعه این مطلب بایستی متذکر شویم که مطالب زیر صرفا نظرات شخصی آقای نایل فولر یکی از تحلیلگران مشهور میباشند. همچنین منظور از معاملهگری روزانه، معامله در تایم فریم روزانه نیست بلکه معامله به صورت بین روزی (IntraDay) میباشد که از برای انجام آن از تایم فریمهای کوچکتر استفاده میشود.
چرا از معامله گری روزانه متنفرم
مدتی است که می خواهم در مورد چرایی تنفرم از معامله گری روزانه (Day-Trading) مطلبی بنویسم. چون حقیقتا از آن متنفرم! معامله گری روزانه چیزی است که همه با آن آشنا هستند؛ شما می توانید از یک غریبه بپرسید: “نظر شما در مورد معامله گری روزانه چیست؟”، و او احتمالا اینگونه به شما پاسخ خواهد داد: ” در عین پرریسک بودن، می تواند شما را به سرعت پولدار کند”. معامله گری روزانه یکی از عوامل اصلی کشیده شدن مردم به سمت دنیای معاملهگری میباشد؛ زیرا آنها فکر می کنند که می توانند خیلی سریع به پول برسند و با فراگیری آن به زندگی رویایی خود دست یابند. با این وجود، پس از انجام آن، متوجه می شوند که کاری زمان بر و پر استرس میباشد و به سختی می توان همواره به پول رسید.
اگر درگیر معامله گری روزانه شوید، وارد بازی “برتری کمیت بر کیفیت” معاملات خواهید شد و این چیزی نیست که ما به آن باور داشته باشیم. هدف ما کمک به معاملهگران برای نگهداری سرمایه و انتظار صبورانه برای معاملات با احتمال موفقیت بالاست. خوشبختانه در این مطلب خواهید دید که معمولا برای بیشتر معاملهگران، پایان راه معامله گری روزانه چندان جالب نیست.
از ظاهر کلیشه ای “معامله گر روزانه” متنفرم
شما، هر نوع معاملهگر بازار مالی که باشید، از دید مردم یک “معامله گر روزانه” هستید که تمام روز در خانه، جلوی چند مانیتور می نشینید، به سرعت کلیدها را می فشارید و تلفن می زنید. در حقیقت، اگر در گفتگوی هنگام نهار یا شام، به دوستان و آشنایان خود بگوییم که معامله گر روزانه هستیم، اعتبار بیشتری برای خود می خریم… زیرا، هنگامیکه به کسی می گویید که معامله گر روزانه هستید، فورا یک تصویر خاص در سر آنها ایجاد می شود.
اگر بگویید که ” من یک معامله گر سوئینگ (swing-trader) بر پایه نمودار تایم فریم روزانه هستم و ۴ تا ۱۰ بار در ماه معامله انجام می دهم”، آیا کمتر هیجان برانگیز نخواهد بود؟
اصطلاح “معامله گر روزانه”، خیالی واهی است که درک عمومی از آن، جوان و پولدار بودن و داشتن ماشین فراری میباشد. از این رو، بسیاری از مردم جذب آن می شوند و می خواهند خود را “معامله گر روزانه” نشان دهند؛ هرچند که در واقعیت اینچنین نیست.
در حقیقت، از آنجا که یک معامله گر روزانه، می خواهد در بازار شبانه (overnight session) معامله کند، و در ساعت ۶ صبح نیز در بازار بعدی معامله انجام دهد، ۲ ساعت خواب شبانه دارد. بسیاری از معامله گران گرفتار تلاش برای پولدار شدن می شوند؛ زیرا آن را مورد قبول جامعه تلقی میکنند. از این رو در هر فرصتی که وجود دارد به نمودارها میچسبند و احتمالا پول زیادی نیز بدست نمی آورند. قطعا این راه درست معامله گری و یادگیری انجام معاملات نیست.
رویکرد بالا به پایین
بعنوان کسی که معاملهگری را آموزش می دهد، وقتی به سایتهای معامله گری که آن را تبلیغ می کنند و اینکه چگونه بسیاری از آنان از طریق تازه واردان به وجوه زیادی دست یافته اند می اندیشم، تنفر بیشتری در خود احساس می کنم؛ نیازی به یادآوری نیست که در اینترنت، درمورد معامله گری روزانه و کسب سودهای سریع و کوچک (Scalping)، بسیار صحبت شده است. معامله گری روزانه را باید تنها یک معامله گر باتجربه انجام دهد؛ شاید هم هرگز نباید آن را انجام داد.
معامله گری را باید مانند ساختن یک خانه بدانید؛ در آغاز به یک پی نیاز دارید تا خانه را بر روی آن بسازید. سپس همچنان که خانه را می سازید، به جزئیات ریزتر و ریزتری می رسید تا اینکه در پایان از دکوراسیون داخلی و نوع تلویزیون سخن می گویید. بعنوان یک معامله گر، باید پیش از تلاش برای معامله در دوره های زمانی پایین تر، چگونگی کارکرد نمودارها و داینامیک قیمت در دوره زمانی بالاتر را بدانید. به این ترتیب معامله گری را باید همیشه به روش تکنیکال بالا به پایین، آموزش داد و آموخت. این روش آموزش من و همانی روشی است که بیش از یک دهه با آن به معامله می پردازم.
بیشتر کارگزاریها (نه همگی)، پول خود را از معامله گران روزانه بدست می آورند
دلیل دیگر تنفر من از معاملات روزانه این است که در واقع یک انگیزه مالی برای کارگزاریها وجود دارد که مردم را به سمت افزایش تعداد معاملات سوق می دهند. بسیار ساده است. معاملات بیشتر، پول بیشتری را از اختلاف بین قیمت خرید و فروش (اسپرد) و کمیسیون ها به همراه دارد که خود به معنای پول بیشتر برای کارگزاران می باشد. بنابراین، بسیاری از آنها و صنعت بزرگتر فارکس، تمایل دارند معامله گران را به دام “بارها و بارها معامله کردن” بیاندازند. کارگزارانی که اسپرد بیشتری دارند، با هر معامله شما، پول بیشتری بدست می آورند، و از این رو، خواسته آنان این است که شما معامله کنید. از آنجا که معامله گران روزانه پول بسیار زیادی را برای بسیاری از آنان به ارمغان می آورند، در سایت بیشتر آنها اطلاعاتی درباره خطرات معامله گری روزانه نمیبینید.
باید بگویم که همه کارگزاریها، این کار را انجام نمی دهند؛ برخی اسپرد بسیار اندکی دارند و بر معامله روزانه تکیه نمی کنند؛ آنچه که برای معاملهگر منصفانهتر است و بیشتر کارگزاریها آن را اعمال نمیکنند. یک کارگزار فارکس از دید یک معامله گر خرد تازه وارد، بی گمان مرجعی است که همواره به نفع مشتریان خود کار میکند. نکته این است که باید به درستی کارگزار خود را انتخاب کنید.
من بیشتر از ده سال است که معامله انجام میدهم و هنوز بصورت روزانه معامله نمی کنم؛ و این باید پیامی برای شما باشد. همه چیز به نگهداری سرمایه شما بر میگردد. بارها و بارها معامله کردن شما باعث می شود پول بیشتری به شکل اسپرد و کمیسیون به دست کارگزار شما برسد و پول کمتری برای شما باقی بماند که بتوانید در هنگام دریافت سیگنالهایی با احتمال موفقیت بالا با آن معامله کنید.
شکارچیان حدضرر (Stop Hunters) عاشق معامله گران روزانهاند!
از آنجا که معامله گران روزانه، بر پایه نمودارهای بین روزی (Intra-Day) معامله می کنند و برای بدست آوردن سودهای سریع اقدام به معامله با حدضررهای کوچک میکنند. بنابراین حد ضررشان به قیمت فعلی بازار نزدیک است. بزرگان بازار (Big Boys) و معامله گران سازمانی این معامله گران روزانه خرد را که حدضررهای بسیار زیادی را جهت شکار برای آنها فراهم می آورند، بسیار دوست دارند. با معامله روزانه و انجام معاملات فراوان در طول هفته، حدضرر معاملهگران کوچک بارها فعال شده واز بازار به بیرون رانده میشوند و باعث میشود که به سختی بتوانید نرخ برد (Winrate) بالایی داشته باشید. معامله گران سازمانی، از مکان قرارگیری سفارشات خرید و فروش و حدضررها آگاهند؛ نه تنها کارگزاران، بلکه معامله گران سازمانی بزرگتر نیز با تلاش برای پیدا کردن حدضررهای معامله گران روزانه کوچکتر به دنبال شکار حدضررها میباشند. آیا هیچ وقت به این موضوع اندیشیده اید که چطور هنگامیکه می خواهید یک معامله intra-day انجام دهید، بازار، پس از برخورد به نقطه stop، در جهت موقعیت آغازین شما حرکت می کند؟ هر چه بیشتر وارد معاملات روزانه شوید، ریسک بیشتری از سوی بزرگان بازار برای شکار حدضررتان را به جان می خرید.
مثال عملی Stop Hunting
نمودار دلار آمریکا/ین (USDJPY) در دوره زمانی ۱۵ دقیقه را در زیر می بینید. اگر در تلاش بودید که روی این نمودار معامله کنید، به هر سه مورد سنجاق شده، می اندیشیدید.
چگونه از Stop Hunting دوری جوییم
اکنون به نمودار USDJPY روزانه زیر نگاه کنید. هیچ یک از ستون های سنجاق شده ناموفق، دیده نمی شوند. با تمرکز بر نمودار روزانه، شکارهای کمتری را برای شکارچیان حدضرر فراهم میآورید و پول، زمان و تلاش خود را بیهوده هزینه نمی کنید.
نویزهای بازار: فرکانس بالا و معامله بر پایه الگوریتم کمیتی به معامله گران روزانه خرد آسیب وارد می کند
با سخنانی از بزرگان معامله گر پیدایش معاملات فرکانس بالا ( High-Frequency ) و معامله بر پایه “الگوریتم کمیتی” سیگنالهای اشتباه، نمودارهای بین روزی را فرا گرفتهاند؛ آنچه که آن را “نویزهای بازار” می نامم. در بازارهای امروزی، یک معاملهگر روزانه خرد، برای بدست آوردن سود با سختی بیشتری نسبت به ده سال پیش، هنگامیکه معاملات فرکانس بالای کامپیوتری وجود نداشتند، روبرو میباشد. این معامله گران فرکانس بالا از یک برتری غیرمنصفانه برخوردار می باشند، زیرا داده ها را بسیار زودتر از ما میبینند. ( می توانید اینجا مقاله ای در مورد معامله گری high-frequency، بخوانید ). این نوع معاملات نمودارهای بین روزی را دگرگون کرده و با از بین بردن امکان پیش بینی، خواندن آنها را برای یک معاملهگران روزانه سخت کردهاند.
اگر به نویزهای این نمودار که مربوط به تایم فریم ۵ دقیقهای میباشد خوب نگاه کنید می بینید که دامنه حرکتی آن تنها ۱۵ پیپ میباشد و بسیار شلوغ و به سختی قابل خواندن است. به همه لرزش ها (shake out) و سیگنال های ناموفق بنگرید؛ این نوع معاملات حساب شما را به سرعت خالی خواهند کرد.
دلیل دیگر برای تنفر من از معامله گری روزانه این است که هنگامیکه می توان با استفاده از دوره زمانی بالاتر، به نمودار هموارتری دسترسی داشت، چرا باید برای فیلتر سیگنال های نادرست و نویزهای بازار تلاش کرد؟ همانطور که برخی از شما آگاه هستید، من تنها در تایم فریمهای بالاتر از ۱ ساعته، آموزش و معامله انجام می دهم و معمولا در خود تایم فریم ۱ ساعته نیز معامله نمی کنم. تایم فریمهای محبوب من ۴ ساعته و روزانه می باشند و هر چیزی پایین تر از ۱ ساعته را نوعی “خودکشی” حساب میکنم.
حرفهای بی ربط را دور بریزید
معاملهگری روزانه باعث می شود که به جای رویکرد “هر چه کمتر، بیشتر” معامله swing در تایم فریمهای بالاتر، اندیشیدن به شیوه “هر چه بیشتر، بهتر”، قمار به صورت یک عادت درآید و تقویت شود. همانطور که دیدیم، امروزه، معاملهگران روزانه خرد، رقابتی دشوار با کامپیوترها و الگوریتم های طراحی شده توسط “جادوگران” ریاضیات را پیش روی خود می بیند.
چرا باید زمان خود را از دست داد و در رقابت با چنین بازیگرانی، که برتری غیر منصفانه ای نیز دارند، اعتماد به نفس خود را از بین برد؛ در حالیکه راهی بس ساده تر و سودآورتر وجود دارد؟
بدین رو، من در نمودارهای دوره های ۴ ساعته و روزانه معامله می کنم و همه آنچه را که در دوره های کوچکتر به دلیل الگوریتم های جادویی ریاضی و کامپیوترهای بزرگ روی می دهد فیلتر می کنم. به گمان من تفاوت بین معامله روزانه و معامله سوئینگ تایم فریمهای بالاتر، هوشمندانهتر کار کردن است و نه سختتر. رویکرد هوشمندانهتر شما نیز معامله در تایم فریمهای بالاتر و چشم پوشی از همه رویدادهای کوچک و بی اهمیت که معامله گران روزانه با آنها دست و پنجه نرم می کنند میباشد.