اصطلاحات رایج اقتصادی

اصطلاحات و کلمات کلیدی در علم اقتصاد
به چیزی اطلاق می شود که مصرف کننده با مصرف آن احساس رضایت نماید. کالا به دو شکل مادی و غیر مادی تفکیک می شود. به کالای غیر مادی اصطلاحاً « خدمت » اطلاق می شود.
کالای مجانی :
کالایی است که به فراوانی در دسترس باشد و مصرف کننده با قیمت صفر هر آنچه را که بخواهد بتواند داشته باشد و مصرف کند.
کالای اقتصادی :
به کالایی اطلاق می شود که مصرف کننده نمی تواند در قیمت صفر هر اندازه که بخواهد داشته باشد.
کالای مصرفی :
مانند کره، بنزین، مداد و … ، کالاهایی هستند که برای ارضا احتیاجات و خواسته های افراد مورد استفاده قرار می گیرند.
کالای سرمایه ای:
مانند تراکتور، ماشینهای چاپ، ماشینهای نساجی و … ، کالاهایی هستند که در تولید کالاهای دیگر مورد استفاده قرار می گیرند.
کالای خصوصی : مانند لباس، کیف، کفش و خودکار از جمله کالاهای خصوصی می باشند.
کالای عمومی : مانند جاده، پل و خدمات نیروی انتظامی از جمله کالاهای عمومی هستند.
کمیابی :
یک کالا یا یک عامل تولید هنگامی کمیاب است که در قیمت صفر ، میزان تقاضا از عرضه آن تجاوز نماید.
انتخاب :
انسانها دارای خواسته های نامحدود، متعدد و متنوع هستند. اما چون در تأمین خواسته ها با کمیابی یعنی با محدودیت منابع و امکانات رو به رو می باشند، باید از بین خواسته های خود انتخاب کنند.
هزینه فرصت : فرصت یا فایده ( یا درآمد ) از دست رفته بهترین انتخابی که می توانست به جای انتخاب مزبور با صرف همان مقدار منابع و زمان به کار رفته صورت گیرد.
تولید : فرایندی است که در آن ، یک یا چند نهاده ( عوامل تولید ) جهت ایجاد یک یا چند ستاده ( کالا و خدمت ) به کار گرفته می شود.
عوامل تولید:
کار، سرمایه، مدیریت و منابع طبیعی که در جریان تولید به کار گرفته می شوند به عوامل تولید موسوم می باشند.
کار : تلاش و کوششی که انسان در جریان تولید اعمال می کند.
سرمایه : ماشین آلات، ساختمان و سایر تجهیزات مورد نیاز در جریان تولید.
خانوار : متشکل از گروهی افراد است که درآمد خود را به روی هم می ریزند و مالکیتشان بر اموال و داراییها به صورت مشترک می باشد و تصمیم های اقتصادی را به طور مشترک اتخاذ می کنند.
بنگاه : نهادی است که عوامل تولید را از خانوارها خریداری می کند و با به کارگیری آنها در فرایند تولید، کالا و خدمات نهایی را ایجاد می کنند.
قیمت : مبلغی است که برای یک میزان معین، از کالا و خدمات پرداخت می شود. قیمت ها در واقع علائمی هستند برای تصمیم گیری اقتصادی.
متن کامل مقاله اصطلاحات و کلمات کلیدی در علم اقتصاد را ازاینجا دانلود نمائید.
تعریف واژگان اقتصادی به زبان ساده
در تعریف واژگان اقتصادی به اصطلاحات رایج اقتصادی زبان ساده در نظر داریم به برخی از مهمترین اصطلاحات رایج در علم اقتصاد اقتصاد بپردازیم، آشنایی با این اصطلاحات می تواند ارزیابی های بعدی را آسان کند.
اقتصاد یکی از جنبه های مهم زندگی انسان است که با تاثیراتی که دارد توانسته نقش مهمی داشته باشد. امروزه اهمیت، مسائل اقتصادی بر کسی پوشیده نیست.
هر چه بیشتر با امور اقتصادی آشنا باشید به مراتب با شرایط و بحران های مختلف می توانید سازگاری بیشتری داشته باشید. عوامل اقتصادی در حال حاضر در بسیاری از جنبه های اجتماعی و سیاسی تاثیر گذاشته است. در ادامه با ما همراه باشید تا با 25 واژه ی پرکاربرد و رایج در اقتصاد آشنا شوید.
رشد و توسعه
در تعریف واژگان اقتصادی به زبان ساده معمولا دو عبارت رشد و توسعه با هم اشتباه می شود. اگر تولیدات یک کشور از لحاظ عددی بالا رود این به معنای آن است که کشوری رشد یافته ولی لزوما نمی تواند به معنای آن باشد که توسعه نیز دخیل بوده است. معمولا برای ارزیابی رشد اقتصادی از شاخص درآمد سرانه استفاده می شود.
اگر عدد درآمد سرانه افزایش یابد در این صورت گفته می شود کشوری تجربه ی رشد داشته است. در مقابل آن توسعه از دیگر شاخص های رایج در اقتصاد است که علاوه بر رشد به پارامترهای دیگر نیز مربوط می شود.
به عنوان مثال اگر امید به زندگی افزایش یابد، نرخ مرگ و اصطلاحات رایج اقتصادی میر کودکان کاهش یابد، نرخ بیسوادان کمتر شود به همراه یک رشد در درآمد سرانه می توانیم بگوییم کشور توسعه یافته است.
سازمان های بین المللی تجارت
در تعریف واژگان اقتصادی به زبان ساده سازمان بین المللی تجارت در سه سازمان جدا دسته بندی می شود که هر کدام امروز خاصی را مد نظر دارند.
الف . سازمان بین المللی پول :
در سال 1944 عنوان یکی از سازمان های وابسته به سازمان ملل متحد به منظور ایجاد همکاری کشورها در مسائل مالی و پولی بین المللی تاسیس شده است.
تاسیس این سازمان همزمان با سازمان بین المللی پول در سال 1944 بوده است . هدف اصلی آن در واقع افزایش میزان رفاه کشورها از طریق اعطای وام با در نظر گرفتن شرایط خاص می باشد. معمولا کشورهای در حال توسعه در اولویت هستند. تحقیقات کلی نشان می دهند که کشورهای جهان سوم، از مزایای این مرکز چندان بهره مند نیستند.
ج. سازمان تجارت جهانی :
سازمان تجارت جهانی که با توافق 23 کشور در جهان در سال 1947 با عنوان اختصاری گات راه اندازی شده است توانسته روز به روز توجه بسیاری از کشورها را به سوی خود جلب کند.
هدف اصلی این سازمان ان است که که دخالت کشورهای مختلف در امور تجاری را کاهش دهد تا شرایط رقابتی یکسان را به وجود آورد. برای رسیدن به این هدف راهکارهایی در نظر گرفته شده است که از مهمترین آنها می توان موارد زیر را نام برد:
- آزادی تجارت
- کاهش عوارض گمرکی
- الزام سایر کشورها برای ایجاد شرایط مطلوب در عوارض گمرکی
کالا و خدمات
در تعریف واژگان اقتصادی به زبان ساده اشیایی است که از مواد اولیه برای تولید آن استفاده شده است. اما خدمات اشیای قابل لمس نیست. به عنوان مثال یک موسسه ی آموزشی که در آموزش درس ریاضی فعالیت دارد به این فعالیت نوعی خدمت گفته می شود که با دریافت هزینه ارائه می شود.
کالای مصرفی و واسطه
اگر کشوری کالای مصرفی را وارد کند در این صورت به مرور زمان وابستگی ایجاد خواهد کرد. کالای مصرفی به کالایی اطلاق می شود که بدون ایجاد هیچ گونه تغییر مورد استفاده قرار نمیگیرد.
در مقابل کالای مصرفی می توان کالای واسطه را نام برد که از آن برای تولید محصولات مختلف در کارخانه ها استفاده می شود. به عنوان مثال فولاد خریداری شده از یک کشوری می تواند برای شرکت اتومبیل سازی مورد استفاده قرار گیرد.
تولید ناخالص ملی
برای ارزیابی قدرت اقتصادی یک کشور معمولا معیارهای مختلفی در نظر گرفته می شود. یکی از شاخص های بسیار مهم در این حالت، قدرت تولید ناخالص ملی است. به عنوان مثال در سال 1983 ارزش تولید ناخالص ملی کشور آمریکا معادل 3037 میلیارد بوده است.
به ارزش پولی کلیه کالاها و خدماتی که اعضای یک جامعه در یک سال تولید کرده اند در تعریف واژگان اقتصادی به زبان ساده در واقع تولید ناخالص ملی گویند. منظور از کلمه ی ناخالص در این عبارت آن است که که در حین تولید یک کالا حتما مقداری فرسودگی و استهلاک خواهد بود که باید جایگزین شود.
از آنجاییکه به تولید در یک کشور اشاره داریم، کلمه ی کلی در این اصطلاح در نظر گرفته شده است.
تولید ناخالص داخلی
در تعریف واژگان اقتصادی به زبان ساده ، تولید ناخالص داخلی با عبارت قبلی به یک معنا است . منظور از کلمه ی داخلی در این اصطلاح همان کالاهایی می باشد که در داخل کشور تولید می شود. تولید کننده می تواند ایرانی یا خارجی باشد.
به عنوان مثال اگر یک شرکت فرانسوی در ایران محصولی را تولید کند، جزو تولیدات ناخالص داخلی در نظر گرفته می شود.
درآمد ملی و درآمد سرانه
در طول سال درآمدهایی از جمله، درآمد حقوق بگیران، دستمزدها، درآمد حاصل از اجاره خانه یا سود سرمایه نصیب اعضای خانواده می شود. اگر مجموع این درآمدها را به تعداد جمعیت یک کشور تقسیم کنیم در این صورت درآمد سرانه به دست می آید.
متاسفانه در بسیاری از کشورها میزان درآمد سرانه بسیار پایین است و این امر سبب ایجاد فقر جهانی شده ، در حالی که عده ای درآمد گزافی دارند.
تعریف واژگان اقتصادی به زبان ساده : محاسبه به قیمت ثابت و قیمت جاری
توجه کنید کشوری فقط تولید کننده ی یک محصول است و قرار شده در سال 1993 تعداد 100 عدد از این محصول را به قیمت 1000 تولید کند. در این صورت تولید این کشور در سال 100000 می باشد. حال اگر گفته شود در سال 1994 به تعداد 200 عدد و در سال 1995 به تعداد 300 عدد محصول تولید شود، آیا واقعا میزان تولید سه برابر خواهد بود؟
جواب به این سوال به پارامترهای مختلف است و یک مقدار ثابت نیست. برای تحقق این امر باید تولید اضافی داشته باشیم. معمولا برای اصطلاحات رایج اقتصادی اصطلاحات رایج اقتصادی محاسبه ی تولیدات واقعی، بر اساس سال پایه در نظر گرفته می شود.
تورم در تعریف واژگان اقتصادی به زبان ساده به معنای افزایش قیمت است که می تواند علت های گوناگونی داشته باشد. یک علت ساده ی آن ، این است که مقدار پول در جامعه از مقدار تولید بیشتر است. تورم یک اصل اجتناب ناپذیر در اقتصاد می باشد.
تصور کنید اگر 100 عدد یخچال به قیمت 1000 تومان تولید شود که در مجموع قیمت آنها 100000 باشد در این صورت اگر دولت اسکناس 100000 را وارد مدار اقتصاد كند، قیمت یخچال دو برابر خواهد شد.
ارزش افزوده
در تعریف واژگان اقتصادی به زبان ساده ، ارزش افزوده از دیگر اصطلاح های رایج می باشد که به وفور آن را می شنویم. ارزش افزوده در واقع به افزایش پول یک کالا طی یک انتقال اطلاق می شود.
تفاوت بین ارزش محصول تولید شده با ارزش مواد اولیه و همچنین کالاهای نیمه ساخته که در طراحی آن به کار رفته ، را ارزش افزوده می گویند. اگر یک قنادی برای تهیه ی یک کیلو کیک 200 ریال شکر، 450 ریال موارد دیگر و 350 ریال تخم مرغ و 300 ریال آرد استفاده کند محصول تولیدی را به قیمت 5000 تومان بفروشد در این صورت ارزش افزوده آن بر محصول برابر خواهد بود با :
3700 = (450+350+300+200) ـ 5000
3700 همان ارزش افزوده برای کیک است که اگر از آن مزد کارگر و خرج های دیگر را نیز کم کنیم 700 ریال سود برای فروش آن خواهد ماند. به همین دلیل ارزش افزوده همواره با سود برابر نیست.
اینکه این سود تا چه اندازه ی قابل قبول است مورد بحث نمی باشد ولی بیشتر فقها بر این که ارزش افزوده شده را شرعی می دانند ، اگرچه اختلاف های جزیی بین آنها است.
مالیات
در بسیاری از کشورهای توسعه یافته ، درآمد اصلی کشور از طریق مالیات به دست می آید، مالیات به دو دسته تقسیم می شود که شامل موارد زیر می باشد:
- مالیات مستقیم
- مالیات غیر مستقیم
مالیات مستقیم به طور مستقیم از افراد و شرکت ها درخواست می شود که هم پرداخت کننده ی آن مشخص است و هم مقدار آن ولی مالیات غیر مستقیم پرداخت کننده مشخص نیست. به عنوان مثال دولت تعیین می کند برای فروش هر کیک، یک مبلغ باید مالیات پرداخت شود و خریداری که این محصول را دریافت کرده نمی داند چه مقدار آن مالیات است.
ضریب فزاینده
ضریب فزاینده که از آن به عنوان ضریب تکاثر نیز در تعریف واژگان اقتصادی به زبان ساده یاد می شود در واقع به شرایطی اطلاق می شود که یکی از اجزای مستقل بر تقاضای کالا تغییر کند در این صورت درآمد ملی می تواند به میزان چند برابر شاهد افزایش باشد.
توجه داشته باشید اگر میزان سرمایه گذاری برای تولید یک کالا افزایش یابد، به مراتب میزان تولید بیشتر خواهد شد. حال اگر تقاضا نیز به دنبال آن افزایش یابد، مصرف زیاد مجدد میزان تولید را بیشتر می کند. این روند تکراری در حالت نهایی می تواند موجب افزایش درآمد نهایی کشور باشد. که از آن به عنوان ضرایب فزاینده یاد می شود.
هزینه فرصت
در تعریف واژگان اقتصادی به زبان ساده ، هزینه ی فرصت به ارزش استفاده از فرصت هایی که از آنها صرف نظر کرده ایم اطلاق می شود، زمانی که یک عامل مشخص تولید کمیاب داشته باشد، تخصیص آن در یک فعالیت تولیدی در واقع بدین معنی است که فرصت برای استفاده از آن در زمینه های دیگر صرف نظر شده است.
به عنوان مثال اگر شما شغلی با درآمد مثال 400 میلیون تومان را ترک کنید تا یک استارت آپ خاص راه اندازی کنید هزینه ی فرصت شما برای اجرای استارتاپ 400 میلیون خواهد بود. ارزش نهایی این کار باید بیشتر از مقداری باشد که از آن صرف نظر کردید.
قانون تقاضا
بین مقدار و قیمت در اقتصاد رابطه ی معکوس موجود است به آن قانون تقاضا می گویند. به عبارت بهتر هرگاه قیمت افزایش یابد، مقدار تقاضا به مقدار متناسب با آن کاهش می باید.
تغییر در تقاضا
هر گاه منحنی تقاضا به دلیل مشکلات ایجاد شده در اقتصاد کشور تغییر کند. به آن تغییر در تقاضا گفته می شود. این تغییر ممکن است با افزایش یا کاهش اصطلاحات رایج اقتصادی میزان تقاضا همراه باشد. توجه کنید تغییر در تقاضا با تغییر در مقدار تقاضا متفاوت است.
در تغییر تقاضا قیمت یک مقدار ثابت است و عوامل دیگری مانند سلیقه، درآمد و تبلیغات می تواند شرایط را تغییر دهد.
تغییر در مقدار تقاضا
اگر قیمت خرید یک کالا تغییر یابد در این صورت مقدار تقاضا در جهت عکس تغییر می کند به گونه ای که تقاضای کمتری برای خرید ایجاد می شود در تعریف واژگان اقتصادی به زبان ساده به این شرایط تغییر در مقدار تقاضا گویند.
تعادل پایدار
هر گاه برای فروش و خرید کالا در بازار تقاضا دهنده و عرضه کننده در یک قیمت مشخص به رضایت و و توافق برسند و به عبارتی هیچ گونه تقاضای اضافی یا اضافه عرضه در بازار نباشد تعادل حاصل شده در اقتصاد را تعادل پایدار گویند.
به عنوان مثال اگر یکی از فروشنده ها در بازار هزینه ی زیادی برای عرضه ی کالا پیشنهاد دهد، متقاضیان خود را برای خرید به سوی عرضه کننده ی دیگری سوق می دهد در این صورت مجبور خواهد بود نرخ نهایی را کاهش دهد تا بازر به حالت اولیه خود برگردد. در غیر این صورت تعادل پایدار از بین خواهد رفت.
اشتغال کامل
اشتغال کامل در تعریف واژگان اقتصادی به زبان ساده به حالتی اطلاق می گردد که بیکاری در یک جامعه بسیار کم باشد. معمولا به نرخ بیکاری کمتر از 5 درصد، اشتغال کامل گویند. به گونه ای که تقریبا همه ی افراد جامعه در حال اشتغال هستند.
تعادل اشتغال کامل
توجه کنید اگر در حالت اشتغال کامل، عرضه کالا با تقاضای کل برابر باشد. درآمد ملی در تعادل خواهد بود در نتیجه تعادل اشتغال کامل در اقتصاد ایجاد می شود که شرایط بدون تورم را ایجاد می کند.
تعادل رکودی
اگر اشتغال کامل به وجود آید در این صورت هر کشوری به میان تولید مشخصی دست می یابد، در صورتی که میزان تقاضای کل و عرضه ی کالا کمتر از میزان تولید باشد شکاف رکودی ایجاد خواهد شد. این امر نیز به مرور زمان می تواند زمینه ی بیکاری در کشور را افزایش دهد. در نتیجه به دنبال آن تعادل عرضه و تقاضا در حالت رکودی قرار می گیرد.
سفته بازی یا سوداگری پولی
پول جهت مبادلات اقتصادی مورد استفاده قرار می گیرد. پولی که برای خرید کالا صرف نشود، به صورت اضافی باقی می ماند. در این صورت از طرف مصرف کننده گان ممکن است صرف معاملات ریسک پذیر مانند خرید فروش سهام، خرید سکه یا اوراق قرضه و بهادر شود. در این صورت به این شرایط سوداگری پول یا سفته بازی گویند.
تراز پرداختها
در بررسی تعریف واژگان اقتصادی به زبان ساده بهتر است نکاتی در مورد تراز پرداخت ها را مورد بررسی قرار دهیم. این واژه به صورت حسابی دلالت دارد که برای یک دوره ی یک ساله همه ی مبادلات اقتصادی یک کشور یا کشورهای جهان را ثبت میکند، مبادلات اقتصادی یاد شده می تواند شامل انتقالات دارایی مالی، تجارت کالا و خدمات در نظر گرفته شود.
تراز تجاری در واقع از حاصل حساب تجاری و حساب سرمایه به دست می آید. اگر اختلاف بین این دو حساب صفر باشد در این صورت دارای عدم مازاد و کسری تراز پرداخت خواهد بود. مثبت بودن اختلاف آنها به مازاد تراز پرداخت و منفی بودن این مقدار به کسری تراز پرداخت ها اشاره دارد.
ناگفته نماند کسری تراز پرداخت ها نشان دهنده ی این است که منابع ارزی که از کشور می تواند خارج شود بیشتر از منابع ارزی می باشد که به کشور وارد می شود.
حساب سرمایه
معاملات بین المللی بر دارایی های مالی با استفاده از حساب سرمایه مشخص می شود. این نوع از معاملات معمولا به صورت خرید و فروش دارای ها توسط افراد به خصوص ارگان های خصوصی و دولتی در سطح بین المللی انجام می شود.
توجه کنید نقل و انتقال ارزی در این نوع از معاملات با انتقال کالا همراه نیست. از اصلی ترین مبادله های سرمایه که در حساب سرمایه درج می شود می توان موارد زیر را نام برد:
- سرمایه گذاری خارجی
- سرمایه گذاری داخلی
- وام دادن به خارج
- قرض گرفتن وام
نرخ ارز ثابت و شناور
برای صادرات به کشور های خارجی نیازمند ارزهای خارجی هستیم ، تغییرات حاکم بر این ارزهای بین المللی می تواند در واردات و صادرات بسیار مهم باشد.
به عنوان مثال با افزایش نرخ یک ارز ، کالای صادراتی به هزینه ی ارزان صادر می شود. با تجارت بین المللی در این صورت می توان ارز دلخواه را وارد کرد و با تبدیل آن به پول داخلی، درآمد بیشتری به دست آورد.
این امر به نوبه ی خود میزان صادرات را نیز افزایش می دهد. بانک مرکزی می تواند برای جلوگیری از تغییر در قیمت ارز ، هنگام عدم تقاضا، عرضه ی ارز داشته باشد در این صورت نرخ ارز در بازار ثابت می ماند که به آن نرخ ارز ثابت گویند.
البته اگر بانک مرکزی قیمت ارز بازار را در اختیار عرضه و تقاضای بازار بگذارد در این صورت شاهد نوسانات در آن خواهیم بود که در تعریف واژگان اقتصادی به زبان ساده به آن نرخ شناور گویند.
تراز تجاری
تفاوت ارزش کالای صادراتی و وارداتی همان تراز تجاری است. اگر این اختلاف صفر شود در این صورت حساب تجاری تراز خواهد بود. در حالی که اگر میزان واردات بیشتر باشد کسر تجاری خواهیم داشت. مازاد تراز تجاری نیز در اثر افزایش میزان صادرات ایجاد می شود.
سیاست های پولی و مالی
سیاست گذاری پول در جامعه به دو صورت سیاستگذاری انبساط یا انقباض صورت می گیرد که موجب افزایش یا کاهش حجم پول مردم می شود. برای این امر روش های مختلفی در دست است پخش اوراق قرضه یکی از رایج ترین راهکارها می باشد که مردم با خرید آنها ، سبب ایجاد کاهش در حجم پول می شوند.
اصطلاحات رایج اقتصادی
واژه نامه اصطلاحات اقتصادی
اقتصاد آزاد:(Laissez - Faire ): واژه فرانسوي به معناي "به حال خود گذاشتن". در سياست و اقتصاد ، به نظریه ای اطلاق می شود که بر اساس آن نظام اقتصادی هنگامی که هيچ دخالتي از سوي دولت اعمال نشود، به بهترين وجه عمل ميکند.
اقتصاد آميخته: نظام اقتصادي که در آن دولت و بخش خصوصي نقش هاي مهمي در رابطه با توليد، مصرف، سرمايه گذاري و پس انداز ایفا می کنند.
اقتصاد بازار آزاد: اقتصاد ملي يک کشور که در تعيين سطوح توليد ،مصرف ، سرمايه گذاري پس انداز بدون دخالت دولت، برنيروهاي بازار تکيه دارد.
انجمن ملي معامله کنندگان اوراق بهاداربرمبنای نظام خودکار در ارائه مظنه سهام:
(Nasdaq): شبکه اطلاعاتي خودکاري که فهرست قيمت ها و سهام گوناگون را در قريب به 5000 فقره از فعالترين اوراق بهادار در اختيار دلالان و معامله گران مي گذارد.
انحصار دار: فروشنده منحصر به فرد کالا و خدمات در يک بازار .
انقلاب صنعتي: ظهور نظام توليد کارخانه ای که در آن کارگران را در يک کارخانه گرد می آوردند و آنها با ابزار و ماشين آلاتی که در اختيارشان گذاشته مي شد، دربرابر دستمزد کار مي کردند. انقلاب صنعتي با تغييرات چشمگير در صنعت منسوجات، بويژه در انگلستان و در حدود سالهاي 1770 و 1830 آغاز شد. اين واژه بطور گسترده تر در رابطه با تغيير پيوستۀ ساختار اقتصادي در اقتصاد جهان بکار مي رود.
اوراق بهادار: برگه هاي تاييد کننده ( اوراق بهادار معين) ويا ثبت الکترونيکي ( اواراق بهادار) که گواه بر مالکيت بر دارايي( سهام) يا تعهد وام ( اوراق قرضه) است.
بازار: صحنه اي که در آن خريداران و فروشندگان قيمتهایی را براي محصولات مشابه و يا با شباهت زياد به یکدیگر تعیین مي کنند و به مبادله کالاها و خدمات مي پردازند.
بازار رو به ترقی: بازاري که در آن افزايش متمادي در قيمت سهام مشاهده شود.
بازار رو به تنزل: بازاري که در آن، در زمان کاهش قيمت ها، سهامداران برای فروش سهام هجوم می برند وبه حرکت نزولی مي افزایند..
بازار سرمايه : بازاري که در آن اوراق دارایی شرکتها و اوراق قرضه دراز مدت ( اوراقي که مدت سررسیدشان بیش از يک سال است) توزيع ومعامله مي شود.
بازار مشترک: گروهي از کشورهاکه تعرفه ها و برخي اوقات موانع ديگر را که مخل بازرگاني آنها با يکديگر است ازمیان بر می دارند در حاليکه تعرفه های خارجي معمول را برکالاهاي وارداتي ا زخارج اتحاديه پا برجا نگه مي دارند.
بازرگاني ا لکترونيکي: داد وستد انجام شده از طريقه شبکه جهاني اينترنت.
بانک ذخیرۀ فدرال: يکي از 12 بازوي عملياتي نظام اندوخته فدرا ل که شعب 25 گانه آن در سراسر آمريکا پراکنده اند و مجموعا با هم قوانين گوناگون نظام بانک مرکزي آمريکا را به مورد اجرا مي گذارند.
بانک بازرگاني: بانکي که انواع و اقسام حساب ها، از جمله حساب جاري، پس انداز و سپرده زمان دار را در اختیار مشتری می گذارد و به افراد و شرکتها وام مي دهد. بر خلاف شرکت هاي بانکی سرمايه گذاري مانند بنگاه های هاي دلالي که معمولأ با فروش اوراق بهادار شرکت ها یا شهرداری ها سروکار دارند.
بانک مرکزي: مرجع پولي کل در يک کشور که مسئولیت کارهاي اساسي چون صدور پول رايج و نظارت بر تنظیم عرضه اعتبار در اقتصاد را به عهده دارد.
بر روی پيش خوان: واژه مجازي از براي تجارت و معامله اوراق بهاداري که در يک بورس سازمان یافته مانند بورس اوراق بهادار نيويورک ثبت نشده است. معامله بر روی پيش خوان توسط معامله گران و کارگزاراني که از طريق تلقن و يا شبکه هاي کامپيوتري با يکديگر تماس بر قرار مي کنند اصطلاحات رایج اقتصادی انجام مي گيرد.
برگ قرضه: گواهی نامه ای که نشان دهنده تعهد يک شرکت در قبال دارنده آن دایر بر پرداخت مبلغ ثابتی پول در یک سر رسيد مشخص است.
بورس: بازاري منظم برای خريد و فروش سهام و اوراق قرضه .
بورس اوراق بهادار نيويورک: بزرگترين بورس معاملات سهام و اوراق قرضه در جهان .
بورس اوراق بها دار آمریکا : يکي از بورس ها ي مبادلات سهام در ايالات متحده که شامل سهام و اوراق بهادار شرکت های هاي کوچک تا متوسط در مقايسه با سهام شرکت هاي عظيم است که در بورس سهام نيويورک مبادله مي شود،.
بهره وري ( ميزان توليد): نسبت بازده( کالاها و خدمات) توليد بر واحد ورودي ( منابع بارور) در طي زماني معين .
بيمه سپرده های بانکی: ضمانت دولت آمريکا از سپرده هاي بانکی تا مبلغي معين - - فعلأ صد هزار دلار.
پرداخت جبرانی: وجه پرداختی از سوی دولت به عنوان جبران خسارت به زارعين از بابت تمام ويا بخشي از اختلا ف بين قيمت هایي که در عمل براي يک کالاي مشخص به توليد کننده پرداخت شده و قيمت هاي تضمين شدۀ بالاتر.
تامين اجتماعي: برنامه بازنشستگي دولت ايالات متحده که بسته به سهميه اي که افراد و کارفرمايان آنها در حين شاغل بودن در اين حساب پس انداز مي کنند، منافعي را پس از بازنشستگي به آنها اعطا مي کند.
تباني در قيمت گذاري: اقداماتی که معمولأ توسط تعدادي از شرکت هاي بزرگ که بر يک بازار تسلط دارند، با تثبيت قيمت کالاها ويا خدمات در يک سطح از پيش توافق شده برای فرار از قوانين بازار به اجرا گذاشته مي شود.
تبعيض گذاری در قيمت: عمل کردهايي که به برخي از خريداران در مقایسه متیازات بیشتری مي دهد .
تجارت آزاد: فقدان تعرفه ها و مقراتی که در جهت کوتاه ساختن داد وستد و جلو گيري از تجارت در ميان ملل وضع شده است.
تراز پرداخت ها : صورت حسابی از ارزش پولی معاملات بين المللي بين يک کشور و بقيه کشورها طی يک مدت معين. اين صورت حساب نشان دهنده مجموع معاملات افراد، شرکت ها و سازمان هاي دولتي يک کشور با بقيه کشورها است.
تعرفه: ماليات بسته شده بر کالاهاي منتقل شده از يک منطقه گمرکی به منطقه ديگر چه برای اهداف حماتي و چه برای کسب درآمد.
تقاضا: مجموع کالاها و خدماتي که مصرف کنندگان طي یک دوره مشخص مايل و قادر به خريد آنها به هر قيمتي هستند.
تورم: ميزان افزايش در سطح کلی قيمت تمامي کالاها و خدمات. ( اين موضوع نباید با افزايش قيمت کالاهاي ويژه نسبت به قیمت کالاهاي ديگر اشتباه شود)
تورم رکودي: وضعيت اقتصادي مرکب از تورم پيوسته ورکود داد وستد اقتصادی.
خدمات: فعاليت هاي اقتصادي-- -- مانند حمل و نقل، بانکداري ، بيمه، جهانگردی، ارتباطات، بازاريابي، پذیرایی، داده پردازي ومشاوره - - که در حين توليد، مصرف مي شوند در مقايسه با کالاهاي اقتصادي که ملموس تر هستند.
خصوصي سازی: عمل واگذاری خدماتي که قبلأ توسط دولت تامين مي شد ند به شرکتهای بخش خصوصي .
دارايي: مالکيت چيزي ارزشمند که معمولأ برمعیار پول سنجيده مي شود.
درآمد: دريافت حاصل شده زفروش کالاها و خدمات يک دادوستد
در آمد ناخالص داخلي: ارزش کل بازده یک کشور، در آمد يا هزينه هايی که در محدوده مرزهای آن کشور به بار می آید.
رشد اقتصادي: افزایش ظرفيت يک کشور در توليد کالاها و خدمات.
رفع نظارت: برداشتن کنترل دولت از روی يک صنعت.
رکود اقتصادی: کاهش شدید در فعاليت اقتصادي چه از لحاظ وسعت و دامنه و چه از نظرمدت زمان .
روال سريع: روشهاي تصويب شده توسط کنگره آمريکا که برطبق آن کنگره به لوایحی که به وسیله رئیس جمهوری در جهت تاييد و اجراي موافقت نامه های بازرگاني بين المللي آمريکا ارائه می شود طی مدت معيني رای مي دهد.
سرمايه: تجهيزات فيزيکي ( ساختمان ها، ابزار و آلات، مهارت هاي انساني) بکار رفته در توليد کالاها و خدمات. این اصطلاح همچنين به دارایی شرکتها، اوراق قرضه، اوراق بهادار و پول نقد نيز اطلاق مي شود.
سرمايه انساني: تندرستي، نيرو، آموزش ، کارورزي و مهارت هايي که افراد به شغل هايشان عرضه مي کنند.
سرمايه گذاري: خريد اوراق بهادار مانند سها م يا اوراق قرضه.
سرمايه گذاري پرمخاطره(فماري):سرمايه گذاري در يک دادو ستد تازه و احتمالأ پر مخاطره.
سطح زندگي: حداقل احتياجات اوليه، رفاهيات و يا تجملاتي که جهت قرار دادن شخص و يا گروهي در وضعيت و يا شرايط مرسوم يا صحيح، اساسي محسوب مي شود.
سوبسيد ( يارانه): امتیاز اقتصادي، مستقيم يا غير مستقيم، که توسط دولت به توليد کنندگان کالاها وخدمات داخلي، غالبا درجهت تقويت موقعيت رقابتي آنها در برابر کمپاني هاي خارجي اعطا مي شود.
سوبسيد (یارانه) صادرات: مبلغ یک کاسه ای که توسط دولت به دستگاه یا شرکتی که کار آن برای رفاه عمومی مفید تشخیص داده می شود اعطا می گردد.
سود سهام: در آمد به دست آمده از نگهداري سهام. این در آمد معمولأ نمايانگر سهمی از سود حاصله است که به نسبت میزان سهم در مالکیت پرداحت می شود.
سوسياليسم: نظام اقتصادي که در آن ابزار اصلي توليد به طور عمده طبق نوعي سيستم برنامه ريزي مرکزي تحت مالکيت و کنترل جمعي دولت قرار دارد.
سهم عادي: سهميه درمالکيت يک شرکت.
سهام: مالکیت در دارایی يک شرکت .
سياست پولي: اقدامات نظام ذخیرۀ فدرال برای مهار کردن میزان نقدینگی و هزینه پول و اعتبار بعنوان ابزاري برای کمک به ایجاد اشتغال درسطح وسیع،ارتقاء رشد اقتصادي ،تثبيت قيمتها و ایجاد الگوهای قابل دوام در معاملات بين المللي.
سیاست حمایت از محصولات داخلی: استفاده از محدوديت بر واردات يا تشويق آگاهانه و عمدي این گونهمحدودیتها به منظور توانمند کردن توليد کنندگان ناکار آمد داخلي برای رقابت موفقيت آميز با توليد کنندگان خارجي..
سياست مالي: تصميمات دولت فدرال در بارۀ مبلغ پولي که مصرف و یا بصورت ماليات وصول می کند در جهت تأمین اشتغال کامل و اقتصاد غير تورمي.
طرح نو (New Deal) : برنامه هاي اصلاحات اقتصادي دهه 1930 در آمريکا که برای کمک به خارج شدن آمريکا از دوران کسادی عظيم تدوین شده بود.
نظام بازرگانی آزاد: سيستم تجاری که در آن کشورها اجازه دسترسي آزاد و بدون تبعيض را به بازارهاي يکديگر مي دهند.
نظام نرخ برابري ثابت ارز: نظامي که در آن نرخ هاي تسعیر بین ارز هاي رايج د رسطحی از پيش تعيين شده برقرار مي شود و درپاسخ به تغيير عرضه و تقاضا تغيير نمي يابد.
نظام نرخ شناور برابری ارز: نظامي انعطاف پذير که در آن نرخ ارز توسط نيروهاي عرضه و تقاضاي بازار و بدون مداخله تعیین مي گردد.
شاخص صنعتي داوجونز (Dow Jones ) : شاخص بهاي سهام، بر اساس 30 نوع از سهام عمده، که بعنوان معیاری برای روند عمومي در قيمت هاي سهام و اوراق قرضه در ايالات متحده بکار مي رود.
شاخص قیمت مصرف کننده: نموداری از هزينه زندگي که به وسیله اداره آمار کار آمريکا برمبنای قيمتهای واقعي خرده فروشي انواع کالاها و خدمات دریک دوره معين فراهم و جدول بندی می شود و با ارقام یک دوره پايه که هر از چندگاه تغيير مي يابد مقايسه مي گردد.
شرکت سرمايه گذاري: شرکتی س که به طور منظم سهام تازه صادر وسهام موجود را هنگام درخواست خريداری می کند. این شرکت سرمايه خود را برای سرمايه گذاري در اوراق بهادار گوناگون در ديگر کمپاني ها به کار می اندازد وجوهی را که از افراد جمع آوري کرده از جانب آنها در موجودي اوراق بهادار سهام گوناگون سرمايه گذاري مي کند.
صادرات: کالاها وخدماتي که در داخل توليد و به خريداران کشور ديگر فروخته مي شود.
عرضه: جدولی از آنچه که توليد کنندگان مايل و قادر به فروش آنها به هر قيمت ممکن طي مدت معينی هستند.
عرضه پول: مقدار پولي ( سکه، اسکناس و حساب هاي جاري) که دراقتصاد يک کشور درجريان است.
غذا برای صلح: برنامه اي که ترتيب ارائه محصولات کشاورزي آمريکا را به خارج فراهم مي سازد.
فروش زير قيمت تمام شده ( قیمت شکنی): به موجب قوانين آمريکا، فروش يا صادرات کالا به ايالات متحده به قیمتی " کمتر از ارزش منصفانه بازار " ، وقتي که چنين فروش هايي عملا صدمه به توليد کنندگان محصولات مشابه در آمريکا وارد کند یا آنها را در معرض چنین تهدیدی قرار دهد.
قانون ضد تراست: خط مشي و يا عملي که هدف آن کوتاه کردن دست قدرت هاي انحصار طلب در يک بازار است.
کساد: کاهش شديد در فعاليت هاي کلي اقتصادي در برحسب مقدار و / يا طول مدت.
کسري بودجه: مبلغی که دولت ساليانه بيش از درآمد خود هزینه مي کند.
کسري موازنه بازرگانی: مقداري که واردات يک کشور بر اصطلاحات رایج اقتصادی صادرات آن پيشي گيرد.
کشت و صنعت: واژه اي که نمایانگر ماهيت عظيم و شرکت گونه و برخي از مؤسسات کشاورزی در اقتصاد امروزی آمریکا است.
کمک به قيمت های کشاورزی : کمک دولت فدرال به کشاورزان برای حمايت از آنها در مقابله با عوامل نامساعدي چون آب وهواي بد يا مازاد توليد.
کميسيون اوراق بهادار و مبادلات ارزی (SEC ): یک دستگاه نظارت کننده مستقل ، غير حزبی و نيمه قضايي که مسئول اجرای قوانين فدرا ل اوراق بهادار است. هدف از وضع اين قوانين حمایت از سرمايه گذاران وحصول اطمينان از دسترسي آنان به تمامي اطلاعات مربوط به اوراق بهادار عمومي است. کميسيون همچنين بر کار شرکت هايي که در خريد يا فروش اوراق بهادار دست دارند، کسانی که در زمینه سرمايه گذاری نظر مشورتی در اختیار افراد می گذارند و نيز بر کار شرکت هاي سرمايه گذاری نظارت دارد.
مازاد بودجه: مبلغ ساليانه اي که دولت بيش از مصرف خود در اصطلاحات رایج اقتصادی مي آورد.
مازاد تجارت: مقداري که واردات يک کشور از صادرات آن کشور پيشي گيرد.
مالکيت معنوي: مالکيتی که گواه آن ثبت اختراع، ثبت علائم تجاری و حق تألیف است. این مالکیت حق تصرف، استفاده و یا در اختیار گرفتن محصول ابتکار انسانی را به [صاحبان آن] اعطا مي کند.
مزايای اضافی: امتیازات غير مستقيم و غير نقدي مانند بيمه بهداشت، بيمه عمر ، سود سهام و جز آن که علاوه بر دستمزد و مزاياي حقوقي توسط کارفرمایان به کارمندان داده مي شود.
معاملات سلف خری: قراردادهایی که مستلزم تحويل کالايي با کيفيت و کمیت معين و قيمت مشخص در يک موعد مقرر در آينده است.
مانع غير تعرفه اي: اقدامات دولتی نظیر سيستم هاي نظارتی و وضع عوارض گوناگون ، علاوه بر تعرفه هايي که واردات را محدود می کند یا به صورت بالقوه توان محدود ساختن بازرگانی بين المللي را دارد.
معیار طلا: نظام پولي که در آن ارزش پولهاي رايج برحسب وزن مشخص طلا تعيين ميشود.
نرخ تسعیر: نرخ، يا قيمتی، که بر اساس آن، پول رايج يک کشور با پول رايج کشور ديگري معاوضه مي شود.
نرخ تخفيفی: نرخ بهره ای که از طرف بانکهاي بازرگاني برای دريافت وام ازبانکهای ذخیرۀ فدرا ل پرداخت می شود.
نظارت : تنظيم و انتشار ضوابط و مقررات ويژه از سوي سازمان های مجاز تحت نظارت قانوني، درجهت اداره وسازمان دهی یک فعاليت يا صنعت مشخص.
نظارت اجتماعي: محدوديت هايي که توسط دولت به منظور منع و يا جلوگیری از اعما ل زيانبار شرکت ها ( چون آلودگي محيط و يا قرار دادن کارمندان در وضعيت هاي کاري خطرناک) و يا برای تشويق رفتارهای مطلوب اجتماعي اعمال ميشود.
نظام ذخیرۀ فدرال: مرجع اصلي پولی ( بانک مرکزي) در ايالات متحده که پول رايج را چاپ و بر عرضه اعتبار در اقتصاد نظارت مي کندو این دستگاه از یک هيئت مديره هفت نفري در واشنگتن دي سي ، 12 بانک ذخيره فدرال منطقه اي و شعبات 25 گانۀ آنها تشکيل شده است.
نظام سرمايه داري ( کاپيتاليسم) : نظام اقتصادي که درآن ابزار توليد در مالکيت و کنترل خصوصی است و مشخصه بارز آن رقابت ومنفعت جویی است.
نظام کسب و فعالیت آزاد: نظام اقتصادي که مشخصۀ آن مالکيت بر دارایی ها و منابع تولیدی، انگیزۀ سود دربه خاطر توليد بيشتر، رقابت به خاطر تضمين کارآيي و دخالت نيروهاي عرضه و تقاضا که درجهت دادن به توليد و توزيع کالاها وخدمات است.
نظام شناور تحت کنترل: نظام مبادله ارزی که در آن نرخ بيشتر پول هاي رايج شناور و متغير است ولي بانک هاي مرکزي برای جلوگيري از تغييرات ناگهاني مداخله مي کنند.
نيروي کار: در آمريکا، به تعداد کل افراد شاغل و يا درصد يافتن شغل اطلاق می شود .
واردات: کالاها و يا خدماتي که در کشوري ديگر توليد شده ود ر داخل یک کشور بفروش مي رسد.
هراس زدگی: برداشت هاي پي درپي و غير مترقبه نقدي از بانک ها که به سبب کاهش ناگهاني در اعتماد دارندگان حساب و يا ترس از اينکه بانک توسط موسسه امتياز دهنده تعطيل شود، بوجود مي آيد. به عبارت دیگر ،بسياري از دارندگان حساب به طورهمزمان پول نقد از بانک برداشت مي کنند. از آنجائي که سپرده نقدي که يک بانک در اختیار دارد فقط بخش کوچکي از سپرده هاي آن بانک راتشکیل می دهد، تعداد زياد برداشت در يک مدت کوتاه موجودی نقدی را از میان می برد و بانک را مجبور به بستن درهای خود و یا احتمالا خارج شدن از کار مي کند.
اين واژه نامه بر مبنای واژه نامه هاي اينترنتی توسط بانک ذخیره فدرال سانفرانسيسکو (Federal Reserve Bank of San Francisco) ،بانک دخیره فدرال مينياپوليس (Federal Reserve Bank of Minneapolis )، هئيت تجارتي ويرچوال
(Virtual Trade Mission) و شوراي آموزش اقتصادي ويسکانسين
(Wisconsin Economic Education Council) ،تهيه شده است.اصطلاحات رایج اقتصادی
توضیح کوتاهی از اصطلاحات اقتصادی
با توجه به اینکه شرایط ویژهای بر اقتصاد کشور حاکم است، ادبیات مسئولان کشور از رئیس جمهور گرفته تا وزرا، نمایندگان مجلس، کارشناسان و رسانهها تغییر پیدا کند و این ادبیات اقتصادی خواسته یا ناخواسته از زبان مسئولان به میان مردم آمده و باعث شده تا مردم نیز در صحبتهای خود این اصطلاحات را به کار ببرند.
به گزارش خبرنگار گروه اقتصاد بسیاری از مردم، تعریف و معنای واقعی برخی واژهها را که در کلام مسئولان ارشد کشور به کار میرود و به وفور در رسانهها مورد استفاده قرار میگیرد، نمیدانند و در نتیجه برداشتی از آن میکنند که گاه اشتباه است.
این اشتباه و درک ناصحیح شاید در نگاه اول زیاد مهم به نظر نرسد و صرفا در حیطه یک حریم محدود فردی گنجانده شود، اما نگاهی به وضعیت رایج اقتصاد ایران و موج زدن انتظارات تورمی در این اقتصاد منجر میشود که شایعات پخش شده بین مردم و بسط و گسترش آن در جامعه مشکلات عدیده تری را فراهم آورد.
این موضوع اهمیت اطلاع رسانی درباره مفهوم واقعی این واژهها و کارکرد آن را بیش از پیش آشکار میسازد، که در ادامه این گزارش به توضیح کوتاهی درباره برخی از مهمترین آنها خواهیم داشت.
تورم:
تورم از نظر علم اقتصاد به معنی افزایش سطح عمومی قیمتها در طول یک دوره زمانی مشخص است وبه زبان سادهتر حکایت از افزایش دائم و بی رویه سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات دارد که در نهایت به کاهش قدرت خرید و نا بسامانی اقتصادی میانجامد.
پول پر قدرت:
مجموع مقدار کل پول نقد، اسکناس و مسکوک در دست مردم و ذخایر نزد بانکها را پایه پولی گویند که مستقیماً توسط بانک مرکزی کنترل میشود.
یک واحد اندازه گیری پراکندگی آماری است و معمولا برای سنجش میزان نابرابری درآمدی در یک جامعه مورد استفاده قرار میگیرد، این ضریب با نسبتی بین صفر و یک بیان میشود و زمانی رو به «صفر» حرکت میکند که فاصله طبقاتی کاهش یافته و توزیع درآمد عادلانهتر شده باشد و هر چه به سمت «یک» متمایل شود، نشاندهنده افزایش فاصله طبقاتی و ناعادلانه شدن توزیع درآمد در جامعه مورد بحث را دارد.
اگر ضریب جینی مساوی با عدد صفر باشد یعنی همه درآمد و ثروت یکسان دارند امری غیر ممکن که از یک برابری مطلق سخن میگوید و بالعکس؛ اگر این ضریب مساوی با عدد یک باشد، نشان از نابرابری مطلق درآمدی دارد که میگوید ثروت تنها در دستان یک نفر است و مابقی هیچ درآمدی ندارند.
رکود اقتصادی:
رکود در تعریف اقتصادی به دو دوره سه ماهه پیاپی رشد منفی در اقتصاد یک کشور اطلاق میشود دورهای که کاهش معنی دار در چهار عامل تولید، درآمد، اشتغال و تجارت ایجاد شود، این دوره معمولاً حداقل بین ۶ ماه تا یکسال است، به این ترتیب میتوان رکود بر این اساس به معنای کاهنده بودن رشد تولید ناخالص داخلی واقعی است.
رکود تورمی:
رکود تورمی به وجود همزمان تورم و رکود اقتصادی گفته میشود طبق تعاریف اقتصادی رکود تورمی زمانی در اقتصاد ایجاد میشود که نرخ رشد اقتصادی یک سرزمین در مسیر کاهش قرار گیرد و همزمان با آن نرخ تورم در این سرزمین افزایش یابد، در شرایط رکود تورمی است که اقتصاد با کاهش نرخ رشد مواجه است، مشکل بیکاری نیز اصطلاحات رایج اقتصادی در اقتصاد وجود خواهد داشت.
خط فقر:
خط فقر یا آستانه فقر حداقل درآمدی است که برای زندگی در یک کشور خاص در نظر گرفته میشود و کسانی زیر خط فقر در نظر گرفته میشوند که قادر به فراهم نمودن نیازهای اساسی خود، خصوصا اولین نیاز که سلامت جسم و تغذیه مناسب است، نباشند.
رشد اقتصادی:
رشد اقتصادی به تعبیر ساده عبارت از افزایش تولید یک کشور در یک سال خاص در مقایسه با مقدار آن در سال پایه است. در سطح کلان، افزایش تولید ناخالص ملی (GNP) یا تولید ناخالص داخلی (GDP) در سال مورد بحث به نسبت مقدار آن در یک سال پایه، رشد اقتصادی محسوب میشود.
علت این که برای محاسبه رشد اقتصادی، از قیمتهای سال پایه استفاده میشود آن است که افزایش محاسبه شده در تولید ناخالص ملی، ناشی از افزایش میزان تولیدات باشد و تأثیر افزایش قیمتها (تورم) حذف گردد.
این شاخص یک نشانگر اقتصادی است از افزودن نرخ بیکاری به نرخ تورم بدست میآید، باور بر این است که تورم فزاینده در کنار بیکاری رو به افزایش برای یک کشور، هزینههای اقتصادی و اجتماعی در بر خواهد داشت، این شاخص با شاخص مشابه دیگری که توسط روبرتو بارو ابداع شده تفاوت دارد چرا که شامل تولید ناخالص داخلی و نرخ بانکی نیست.
فاینانس:
قرارداد تامین مالی از منابع بین المللی را فاینانس مینامند و روشی کوتاه مدت برای انتقال سرمایه به کشور میباشد، زیرا پس از فرا رسیدن موعد بازپرداخت وام، میبایست اصل سرمایه به همراه سود آن برگشت داده شود.
اصطلاحات و لغات رایج انگلیسی در مورد اقتصاد
لیستی کامل از لغات و اصطلاحات رایج انگلیسی در مورد اقتصاد به همراه معنی و مثال در این پست قرار داده است. این لغات و اصطلاحات در مکالماتی که در مورد اقتصاد است بسیار استفاده می شوند. تعدادی از این واژگان مربوط به اقتصاد دارای تلفظ صوتی می باشند.
Asset
His assets include a company in Asia and a house in Germany.
دارایی های او شامل یک شرکت در آسیا و یک خانه در آلمان می شود.
Bankruptcy
It could be possible to have more bankruptcies among small companies next year.
سال بعد ممکن است ورشکستگی های بیشتری بین شرکت های کوچک داشته باشیم.
Budget
Fortunately, the project was finished on time and within budget.
خوشبختانه پروژه سر وقت تمام شد و به اندازه بودجه هزینه برداشت.
Budget deficit
The government has projected a budget surplus of 200 million dollars by the end of the year.
دولت مازاد بودجه 200 میلیون دلاری را تا انتهای سال پیش بینی کرده است.
Capital
They established the company back in 2005 with a starting capital of 10000 dollars.
آنها شرکت را در سال 2005 با سرمایه اولیه 10000 دلار تاسیس کردند.
Capitalism
(نظام) سرمایه داری
Competition
Competition in business can sometimes be cruel.
رقابت در کسب و کار بعضی اوقات می تواند بی رحم باشد.
Consumer
The new rates will affect all consumers.
نرخ های جدید همه مصرف کنندگان را تحت تاثیر قرار خواهد گذاشت.
You’ll need some cash in local currency there.
تو به مقداری پول نقد به ارز رایج داخلی احتیاج پیدا می کنی.
Some African countries are badly in debt.
بعضی از کشورهای آفریقایی خیلی بدهکار هستند.
Many debtors have called to talk to you.
طلبکاران زیادی زنگ زدند که می خواستند با شما صحبت کنند.
Our economy in the current year has a deficit of 10 billion dollars.
اقتصاد ما در سال جاری 10 میلیارد دلار کمبود دارد.
There is an increasing demand for safer cars.
تقاضای رو به افزایشی برای ماشین های امن تر وجود دارد.
The German economy developed rapidly
اقتصاد آلمان به سرعت توسعه یافت
علم اقتصاد ، رشته اقتصاد
I’m studying economics at New York University.
من در دانشگاه نیویورک اقتصاد می خونم.
Tourism contributes millions of dollars to the country’s economy.
جهانگردی میلیون ها دلار به اقتصاد کشور کمک می کند.
Their country’s economy is about to collapse.
اقتصاد آنها در آستانه فروپاشی است.
They have put embargo on imports of dairy products.
آنها واردات لبنیات را ممنوع کرده اند.
The number of employees have increased by 13% ever since we changed our policies.
از وقتی که سیاست هایمان را تغییر داده ایم تعداد کارمندان 13 درصد افزایش یافته است.
He is an infamous employer for his bad behavior towards his employees.
او به خاطر رفتار بدش نسبت به کارمندانش یک کارفرمای بدنام است.
(به صورت جمع) صادرات ، صادر کردن
Among the exports of Iran, Oil is the most important one.
نفت در میان کالاهای صادراتی ایران مهمترین است.
The country’s total income for the fiscal year 2011 were about 200000000 dollars.
کل درآمد کشور در سال ملی 2011 در حدود 200000000 میلیارد دلار بود.
We are all part of the global economy.
ما همه جزئی از اقتصاد جهانی هستیم
Gross Domestic Product (GDP)
تولید ناخاص داخلی
If the GDP continues to shrink, it may result in a lot of unemployment.
اگر تولید ناخالص داخلی همین طور کاهش پیدا کند، این به بیکاری زیادی منجر خواهد شد.
(به صورت جمع) واردات ، وارد کردن
We import a lot of cars from other countries.
ما ماشین های زیادی از کشورهای دیگر وارد می کنیم.
The average incomes have risen by 2% over the past 3 years.
میانگین درآمد ها در سه سال اخیر 2 درصد کاهش یافته است.
Inflation is currently running at 7%
تورم در حال حاضر 7 درصد است.
The government has decided to inject more money into financial markets.
دولت تصمیم گرفته است پول بیشتری به بازارهای مالی تزریق کند.
Interest rates have risen by 3%
نرخ بهره 3 درصد افزایش یافته است.
سرمایه گذاری کردن
Their institute has decided to invest 500000 dollars in our project.
موسسه آنها تصمیم گرفته است 500000 هزار دلار در پروژه ما سرمایه گذاری کند.
Rich countries often have stronger leverage
کشورهای ثروتمند اغلب اهرم فشار قوی تری دارند.
Our company has a monopoly over the new phones in the country.
شرکت ما انحصار گوشی های جدید در کشور را دارد.
(چیزی را) در انحصار خود داشتن
The company had monopolized the carpet market until the sanctions hit them badly.
تا زمانی که تحریم ها ضربه بدی به آنها زد شرکتشان بازار فرش را در انحصار خود گرفته بود.
Hundreds of millions of people live in poverty in the world.
صدها میلون نفر در جهان در فقر زندگی می کنند.
More than 40% of students who graduate from university work in the private sector.
بیشتر از 40 درصد دانشجویانی که از دانشگاه فارق التحصیل می شوند در بخش خصوصی کار می کنند.
She made a huge profit from selling her house.
او سود زیادی از فروش خانه اش کسب کرد.
Most scientists work for the public sector
بیشتر دانشمندان برای بخش دولتی کار می کنند.
Our economy has entered a recession.
اقتصاد ما وارد رکود شده است.
To keep the company alive, one-third of the workforce will be made redundant.
برای نگه داشتن شرکت یک سوم نیروی کار بیکار خواهند شد.
The economy of Japan is still stable.
اقتصاد ژاپن هنوز هم باثبات است.
In the face of a long stagnation in the country, they have made a great deal of progress.
علارغم یک رکود طولانی در کشور آنها پیشرفت زیادی کرده اند.
We might be able
Demand for organic produce has exceeded supply.
تقاضا برای محصولات طبیعی از عرضه بیشتر شده است.
The government is increasing the tax on cigarettes.
دولت در حال افزایش مالیات سیگار است.
In their economy a lot of people have been unemployed for the past three years.
در اقتصاد آنها، در طول سه سال اخیر افراد زیادی بیکار بوده اند
Unemployment has risen for the the third consecutive year.
بیکاری برای سومین سال متوالی افزایش پیدا کرده است.
در این مطلب که مربوط به بانک است نیز می توانید تعدادی دیگر از کلمات و اصطلاحات مرتبط با اقتصاد را مشاهده کنید.