مدیریت ریسک سرمایه گذاری

آشنایی با اصول مدیریت سرمایه
با توجه به رشد چشمگیر شاخصهای بازار سهام طی سالیان اخیر، صاحبان سرمایههای خرد و کلان از اقشار مختلف و با هر میزان تخصص مالی، وارد بازار سرمایه شدهاند. هرچند گزینههای مطمئنتری نظیر صندوقهای سرمایهگذاری هم وجود دارند اما، بسیاری از افراد به دلایل مختلف ترجیح میدهند که خودشان مستقیماً در بازار به خرید و فروش سهام بپردازند.
به منظور سرمایهگذاری آگاهانه، باید پیش از ورود به بازار آموزش دیده و ارکان اصلی فرآیند معاملهگری یعنی تحلیل، روانشناسی و مدیریت سرمایه را به خوبی فرا بگیرید. یادگیری این مفاهیم، از طریق آموزشهای تئوری و تجربه معاملهگری در بازار بورس، حاصل میشود. در این میان، بخش مدیریت سرمایه از اهمیت ویژهای برخوردار است زیرا، مستقیماً با بقای افراد در بازار مرتبط بوده و به گونهای میتوان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه معاملهگران دانست. برای پیاده سازی قوانین مدیریت سرمایه در بازار بورس، عملکرد سیستماتیک و تفکر منطقی فرد الزامی است. قطعاً معاملهگری که این مفهوم را به خوبی درک نموده و اجرایی کند، از آرامش روحی بیشتری حین داد و ستد برخوردار است زیرا، با درنظر گرفتن تمام ریسکهای ممکن اقدام به سرمایهگذاری مینماید و همین موضوع یکی از سنگ بناهای اصلی موفقیت در بازار مالی است.
مدیریت سرمایه چیست؟
اگر بخواهیم یک تعریف جامع و کلی ارائه کنیم، دانش و مهارت سرمایهگذاری با ریسک حداقل در راستای کسب بازدهی حداکثر را مدیریت سرمایه مینامند. هدف اصلی مدیریت سرمایه در وهله اول، کنترل ریسک و حفظ دارایی است. از این جهت در برخی از منابع آموزشی، مدیریت سرمایه به همان مدیریت ریسک نیز تعبیر میشود. به بیان سادهتر، مفهوم مدیریت سرمایه این است که برای بدست آوردن بازدهی مورد انتظار خود باید مقدار ریسک مشخصی متقبل شوید؛ طبق اصول حرفهای معاملهگری و به منظور جلوگیری از وقوع ضررهای سنگین و غیر قابل تحمل، باید پیش از ورود به موقعیت معاملاتی مقادیر این بازده و ریسک معلوم و به گونهای متعادل شده باشند که در مقابل انتظار برای کسب سودی معقول، ضرر کمی پیش روی شما باشد.
اعمال صحیح قوانین مدیریت ریسک در فرآیند معاملات، میتواند در راستای کاهش ضرر و زیان تأثیر به سزایی داشته باشد. ترکیب یک استراتژی معاملاتی کارا و مدیریت سرمایه، ضمن پیشگیری از وقوع ضررهای سنگین و غیر منتظره، به مرور زمان منجر به رشد سرمایه شما خواهد شد. اعمال مدیریت ریسک در معاملات سهام و سایر ابزارهای مالی، تابع قوانین واحد و مشخصی نیست و از یک فرد تا دیگری متفاوت است. در واقع جزئیات و نحوه اعمال مدیریت سرمایه، تا حد زیادی به دیدگاه سرمایهگذاری، اهداف مالی، طرز تفکر و روحیات شخص بستگی دارد. بر اساس چنین معیارهایی، رویکرد سرمایهگذاران در قبال ریسک را تشخیص داده و آنها را در دو دسته کلی ریسکگریز و ریسکپذیر تقسیم میکنند.
در نتیجه معاملهگران باید از قواعد مدیریت ریسکی استفاده کنند که متناسب با شخصیت سرمایهگذاری آنها باشد و در این زمینه نمیتوان برای همگان نسخهای واحد تجویز نمود. بطور مثال؛ میزان پذیرش ریسک معاملهگران کوتاه مدتی در هر موقعیت معاملاتی نسبت به افرادی که دیدگاه بلند مدت دارند، کاملاً متفاوت است.
بسیاری از افراد، با رویای یک شبه ثروتمند شدن وارد بازار سهام شده و انتظار دارند ظرف مدت کوتاهی، سرمایه خود را چند برابر کنند! چنین سرمایهگذارانی را حتی نمیتوان شدیداً ریسک پذیر نامید زیرا، مفهوم ریسک اصلاً برای آنها تعریف نشده است و در محاسبات ذهنی خود صرفاً به سود میاندیشند. چنین شخصی حتی ممکن است مدتی معاملات سوددهی را نیز تجربه کند اما، در نهایت به دلیل عدم رعایت مدیریت سرمایه و پذیرش بدون محدودیت ریسک، سرمایه خود را به نابودی میکشاند. به راستی میتوان ادعا نمود؛ یکی از اصلی ترین وجوه تمایز معاملهگران موفق با سایرین، رعایت اصول مدیریت سرمایه است.
امروزه برای مدیریت ریسک روشهای مختلفی وجود دارد. شیوههای کلاسیک بیشتر بر محاسبات ساده متمرکز بوده و مدلهای جدید نظیر روش پروفسور بالسارا، غالباً بر اساس جداول و فرمولهای پیچیده ریاضی بنا شدهاند. همگی این روشها مبتنی بر ارزیابی ریسک موقعیتهای معاملاتی بصورت انفرادی و در نهایت تعیین چهارچوبهای مشخص برای محدوده ریسک پذیری معاملهگران میباشند.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه در بازار سهام
هرچند برای مدیریت سرمایه روش و فرمول مشخصی وجود ندارد اما برای تدوین قوانین مدیریت ریسک و ارزیابی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار، شاخصهای مرسومی وجود دارند که مهمترین آنها عبارتند از:
- ریسک
- بازده
- حجم معاملات
- نسبت بازده به ریسک
- نسبت افت سرمایه
به منظور انجام معاملاتی اصولی و موفقیت آمیز، موارد اول تا چهارم را باید برای هر موقعیت معاملاتی و الزاماً پیش از ورود، بررسی نموده و در مورد آنها تصمیمگیری کنیم. در واقع پس از مشخص نمودن این موارد مشاهده میکنیم که نقاط خروج و حداکثر سود و زیان مورد انتظار از موقعیت معاملاتی مذکور، با دقت معین میشوند. به مدیریت ریسک سرمایه گذاری وضوح میبینیم که مدیریت سرمایه در راستای موفقیت هر استراتژی معاملاتی نقش کاملاً حیاتی ایفا مینماید که چشم پوشی از آن نتیجهای جز شکست در پی نخواهد داشت. حال پس از شرح مفهوم و اهمیت مدیریت سرمایه در بازارهای مالی و ذکر ارکان اصلی آن به بیان برخی از قواعد مرسوم و توصیههای رایج در این زمینه میپردازیم؛
- پیش از ورود به معامله، باید ریسک و بازده مورد انتظار از آن را تعیین کنید.
- محاسبات مقادیر ریسک و بازده، تابع مستقیمی از نقاط خروج احتمالی و حجم معاملات میباشد.
- طبق اصول سرمایهگذاری و توصیه بزرگان بازار، حداکثر مقدار ریسک در هر موقعیت معاملاتی، نباید از ۳ درصد بیشتر شود!
- حداقل مقدار مجاز نسبت بازده به ریسک، برابر ۱ میباشد و در غیر این صورت، ورود به معامله خطای بزرگی است.
- در صورت نیاز به داشتن چندین موقعیت معاملاتی باز به صورت همزمان، باید حداکثر ریسک قابل تحمل را بین این معاملات تقسیم نمود.
- زمانی که به بازدهی نجومی معاملات اعتباری و اهرمی میاندیشید، ریسک سنگین و چند برابری آنها را نیز مد نظر داشته باشید!
- آستانه تحمل افت سرمایه حساب معاملاتی خود را به طور دقیق مشخص نموده و زمانی که به دلیل چندین معامله زیانده میزان افت سرمایه شما به محدوده خطر رسید، بدون تعلل فرآیند معاملات خود را برای مدتی متوقف کنید.
در مجموعه مقالات آتی مدیریت سرمایه در بخش بلاگ آسان بورس، مفاهیم ریسک، بازده، نسبتهای مرتبط با مدیریت سرمایه و… به تفصیل توضیح داده خواهند شد.
مدیریت ریسک چیست؟
مدیریت ریسک یکی از شرطهای ضروری برای موفقیت در معاملهگری فعال (Active trading) است و بااینوجود اغلب نادیده گرفته میشود. باید در نظر داشت یک تریدر بدون استراتژی مدیریت ریسک مناسب، حتی پس از سود بسیار تنها با یک یا دو معامله بد همهچیز را از دست خواهد داد. مدیریت ریسک به کاهش ضرر کمک میکند و همچنین میتواند معاملهگران را در برابر از دست دادن کل سرمایه بیمه کند. اگر شما ریسک یک معامله را مدیریت کنید، درهای کسب درامد در بازار برای شما باز خواهد شد.
در ادامه به برخی از استراتژیهای ساده مدیریت ریسک برای محافظت از سود و سرمایه شما، میپردازیم.
سرفصلهای این آموزش
پایبند بودن به قانون یک درصد
بسیاری از معاملهگران روزانه از قانون یک درصد پیروی میکنند. این قانون به این صورت است که شما هرگز نباید بیش از یک درصد از کل سرمایه خود را در یک معامله قرار دهید. بنابراین اگر برای مثال ۱۰ هزار دلار در حساب معاملاتی خود دارید، موقعیتی که قصد ورود به آن را دارید، تحت هیچ شرایطی نباید بیش از ۱۰۰ دلار باشد؛ یعنی یک درصد از کل سرمایه شما!
این استراتژی در بین سرمایهگذاران خردی که سرمایه زیادی ندارند بسیار محبوب است. هرچند گاهی این افراد ریسک بیشتری کرده و با دو درصد از کل سرمایه خود وارد یک معامله میشوند.
بد نیست بدانید که سرمایهگذاران بزرگتر حتی درصد کمتری از کل سرمایه خود را درگیر یک معامله میکنند. چرا که هرچه میزان سرمایه شما بیشتر باشد به طبع آن اندازه موقعیت معاملاتی (Position) شما نیز بزرگتر خواهد بود.
بهترین راه برای متعادل نگهداشتن ضرر و زیان، این است که این قانون را رعایت کنید و هیچوقت بیشتر از ۲ درصد از کل سرمایه خود را درگیر یک معامله نکنید. در غیر این صورت کل سرمایه شما در معرض ریسک زیادی قرار خواهد داشت.
تنظیم نقاط حد ضرر و سود (Stop-Loss & Take-Profit Points)
نقطه حد ضرر، قیمتی است که در آن معاملهگر سهام خود را میفروشد و میزان ضرر را به جان میخرد. این مسئله اغلب زمانی رخ میدهد که روند معامله طبق انتظار یک معاملهگر پیش نرود. اصولاً نقاط حد ضرر برای این است که معاملهگر دچار توهم ذهنی “قیمت دوباره برمیگردد” نشده و با کمک نقطه حد ضرر، از ضررهای بیشتر جلوگیری میکند.
بهعنوانمثال اگر سطح کلیدی حمایت یک رمزارز یا یک سهام شکسته شود، معاملهگران به سرعت اقدام به فروش آن دارایی میکنند.
از طرف دیگر نقطه برداشت سود به قیمتی گفته میشود که در آن معاملهگر سهام خود را میفروشد و با کسب سود از معامله خارج میشود. معمولاً این نقاط کمک میکنند که یک معاملهگر سود مطمئنه از یک معامله را به دست آورد.
بهعنوانمثال، اگر رمزارز یا سهامی پس از یک حرکت بزرگ صعودی به سطح مقاومتی کلیدی خود نزدیک شود، معاملهگران ممکن است پیش از رسیدن قیمت به ثبات نسبی در نزدیکترین مقاومت کلیدی اقدام به فروش دارایی کنند.
برنامهریزی معاملات؛ بخشی جدانشدنی از زندگی یک معاملهگر موفق
معاملهگران موفق معمولاً این عبارت را نقل میکنند: ” از قبل برای معاملات خود برنامهریزی کنید و اجازه بدهید این برنامهریزیها معاملات شما را پیش ببرند.” برنامهریزی کردن، اغلب فاصله بین موفقیت و شکست است.
مشخص کردن حد ضرر (Stop Loss) و نقطه برداشت سود (Take Profit) دو بخش کلیدی از برنامهریزی یک معاملهگر موفق است. یک تریدر موفق میداند که تا چه اندازه حاضر است برای یک دارایی هزینه کند و با چه قیمتی مایل است آن را بفروشد.
با دانستن این موارد، شما میتوانید احتمال بازدهی معاملات خود را با اهداف تعیینشده بسنجید و اگر میانگین سود مناسب باشد، وارد معاملات مذکور شوید.
در سوی دیگر یک تریدر ناموفق غالباً بدون داشتن برنامه در مورد نقاط فروش سود یا زیان، وارد معامله میشوند. درست مانند قماربازان به صورت پنجاهپنجاه و با تکیه بر شانس پیش میروند. آنها در این حین ناگهان مغلوب احساسات شده و معاملات احساسی جای معاملات منطقی را میگیرد. در ادامه با هر ضرر افراد معمولاً دوست دارند صبر کنند و امیدوارند که بتوانند پول ازدسترفته خود را به شکلی جبران کنند، درحالیکه اگر سود کنند به طمع کسب سودهای بیشتر شروع به معاملات بیپروا میکنند.
محاسبه بازده مورد انتظار
تنظیم نقاط حد ضرر و حد برداشت سود برای محاسبه بازده مورد انتظار نیز ضروری است. این محاسبه برای معاملهگران یا تریدرها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است زیرا به کمک آن انتظارات از معامله شکلی منطقی پیدا خواهد کرد. همچنین، این محاسبه روشی سیستماتیک برای مقایسه معاملات مختلف بوده و نهایتاً به کمک آن میتوان سودآورترین معاملات را انتخاب کرد.
با استفاده از فرمول زیر میتوان بازده مورد انتظار را محاسبه کرد:
[(احتمال سود) x (حد سود % سود)] + [(احتمال ضرر) x (حد ضرر% ضرر)]
[(Probability of Gain) x (Take Profit % Gain)] + [(Probability of Loss) x (Stop-Loss % Loss)]
بازده مورد انتظار یک معاملهگر فعال را میتوان به کمک این محاسبه به دست آورد. معاملهگران از این فرمول برای سایر موقعیتهای معاملاتی استفاده میکنند تا نهایتاً دارایی یا رمزارزی که بیشترین بازده را دارد انتخاب کنند. علاوه بر این احتمال سود یا ضرر را میتوان با استفاده از شکستهای تاریخی و شکست از سطح حمایت یا مقاومت نیز محاسبه کرد، هرچند برخی از معاملهگران به کمک تجربه و دانش خود، این میزان را بر پایه علم حدس میزنند.
تنوعبخشی و هج بودن (Hedge)
هرگز تخممرغهای خود را در یک سبد قرار ندهید تا مطمئن باشید که از معاملات خود حداکثر استفاده را میبرید. اگر تمام پول خود را در یک سهام یا یک رمزارز قرار دهید، در واقع خود را برای یک ضرر بزرگ آماده میکنید. بنابراین به یاد داشته باشید که باید به سرمایهگذاریهای خود تنوعبخشید. تنوعبخشی شامل مسائل زیادی از جمله صنعتی که در آن سرمایهگذاری کردهاید، بازارهای متفاوت و یا حتی مناطق جغرافیایی مختلف میشود. این مسئله نهتنها به شما کمک خواهد کرد تا ریسک خود را مدیریت کنید ، بلکه فرصت سرمایهگذاریهای بیشتری را در اختیار شما قرار میدهد.
همچنین ممکن است زمانی مجبور به حفظ یا هدج کردن(Hedge) موقعیت معاملاتی خود باشید. معمولاً از هدج در زمانی استفاده میشود که معاملهگر به دنبال کاهش اثر نامطلوب حرکت قیمت است. در این مواقع فرد با اقدامی در مخالف جهت بازار یک ارز یا اقداماتی جبرانی برای حفظ سرمایه، از خود در برابر ریسک محافظت کرده و در زمان آرامش بازار، از این استراتژی دفاعی خارج میشود.
نسبت ریسک به پاداش یا R%
نسبت ریسک به سود یا پاداش، به میزان سود احتمالی دریافتی به ازای هر واحد دارایی در معرض خطر و ریسک سرمایهگذاری گفته میشود. بسیاری از سرمایهگذاران از محاسبه بازده مورد انتظار سرمایهگذاری و نسبت ریسک / پاداش استفاده کرده تا ریسک موردنیاز برای یک بازده مطلوب را محاسبه کنند.
یک سرمایهگذاری با نسبت ریسک به پاداش ۱ به ۷ (۱:۷) به این معنی است که یک سرمایهگذار حاضر است با احتساب کسب ۷ دلار، بر سر ۱ دلار از سرمایهاش ریسک کند. به همین ترتیب نسبت ریسک / پاداش ۱ به ۳ (۱:۳) نشان میدهد که یک سرمایهگذار برای کسب ۳ دلار سود باید ۱ دلار سرمایهگذاری کرده و بر سر آن ریسک کند.
برای محاسبه ریسک مجدداً نیاز به تعیین نقطه حد ضرر داریم (stop-loss) بین نقطه ورود ما به معامله و میزانی کمتر از این نقطه تعیین میشود.
معمولاً بازهای بین ۲ تا ۸ درصد، نقطه مناسبی برای تعیین حد ضرر محسوب میشود اما تعیین این میزان بستگی به نوع بازار و روحیه معاملهگر هم دارد.
نقطه حد سود (Take-Profit) که قبلاً به کمک بازده مورد انتظار محاسبه و پیشبینیشده است، نیز برای تعیین نقطه خروج مورداستفاده قرار میگیرد.
یک معاملهگر قصد دارد سهمی از یک دارایی را به قیمت ۲۹۰ تومان خریداری کند و حد ضرر را روی ۲۶۰ و نقطه سود را روی ۳۸۰ تومان تعیین کرده است. بنابراین ریسک این معامله به ازای هر سهم ۳۰ تومان و احتمال سود آن ۸۰ تومان است.
با تقسیم ریسک بر پاداش به یک نسبت عددی خواهیم رسید که در این مثال به شکل زیر است:
۰.۳۷۵ = ۸۰ / ۳۰ = ریسک/پاداش
اگر نسبت حاصلشده عددی بزرگتر از ۱.۰ باشد، ریسک معامله بیشتر از سو بالقوه آن در یک معامله است پس در نتیجه این معامله ریسک زیادی به همراه دارد. اگر این نسبت عددی کوچکتر از ۱.۰ باشد، سود بالقوه این معامله از ریسکی که متحمل خواهیم شد، بیشتر است.
سخن آخر
یک معاملهگر یا تریدر حتی پیش از ورود به یک معامله، باید نقاط ورود و خروج خود را مشخص کند. با بهرهگیری از حد ضرر مؤثر، نهتنها از ضرر مالی جلوگیری شده بلکه تعداد دفعات خروج غیرضروری از یک معامله نیز به حداقل میرسد. همینطور با استفاده از روش محاسباتی بازده مورد انتظار و نسبت ریسک به پاداش میتوان، دیدی وسیعتر و هوشمندانهتری نسبت به معاملاتی که در آنها قدم میگذاریم پیدا کنیم و در پایان، برنامه نبرد را از پیش برنامهریزی کنید تا از قبل بدانید که در جنگ پیروز شدهاید.
10 مورد از ریسک های سرمایه گذاری در بورس
سرمایه گذاری برای افزایش توسعه و بهره وری های مالی مورد نیاز است. سرمایه گذاری دارای انواع مختلفی است. به طور کلی هر کاری که باعث شود سرمایه شما بیشتر از قبل شود، نوعی سرمایه گذاری به حساب می آید. کسانی که وارد سرمایه گذاری می شوند، باید نسبت به آن کار علم و دانش و تجربه داشته باشند، زیرا سرمایه گذاری همانطور که می تواند شما را در یک سیر صعودی قرار دهد، به همان صورت هم می تواند شما را در یک سیر نزولی گیر بیندازد.
سرمایه گذاری زمانی اثربخش است که در مدت زمان خاصی با علم و تجربه انجام شود تا بهترین بهره وری را حاصل کند. توجه داشته باشید که سرمایه گذاری یک نوع تصمیم مالی است که همواره دارای دو مولفه ریسک و بازدهی است. یک اصلی در سرمایه گذاری وجود دارد مبنی بر اینکه سرمایه باید از ریسک و خطر گریزان شود و به سوی سود و بازدهی روانه شود.
اما به نظر شما آیا بازار مالی را می توان پیدا کرد که سرمایه گذاری در آن ریسکی نداشته باشد؟ به طور کلی ریسک در تمامی سرمایه گذاری ها وجود دارد. گاهی در برخی از سرمایه گذاری ها این ریسک پرخطر و گاهی هم کم خطر است. در ادامه این مقاله اطلاعات بیشتری در مورد سرمایه گذاری و عوامل افزایش ریسک در بازارهای بورسی توضیح می دهیم.
عوامل موثر در افزایش ریسک در بازار بورس
کاهش ریسک در سرمایه گذاری با تجزیه و تحلیل
معمولا کسانی که در بازارهای مالی اعم از بورس سرمایه گذاری می کنند، با تجزیه و تحلیل ان هم آشنا هستند. بدین معنی که علم و تجربه این کار را هم دارند. در غیر این صورت با افزایش ریسک در سرمایه خود مواجه هستند. یک سرمایه گذار خوب و حرفه ای باید بتواند سبد خود را در بازارهای بورسی به خوبی مدیریت کند.
سرمایه گذار باید منطقی باشد، به این معنی که یک سرمایه گذار منطقی زمان می تواند بازدهی بالایی داشته باشد که ریسک بالایی را هم متقبل شده باشد. البته در انجام ریسک گاهی منطق و عقل هم کارآمد نیستند و فرد تنها بر ریسک و شانس خود اکتفا می کند.
حال در بیشتر مواقع با تجزیه و تحلیل های درست می توان این از ریسک سرمایه گذاری کاست.در واقع سرمایه گذاری به معنی مصرف پول های دردسترس و انتظار پول بیشتر است. یعنی برای دستیابی به پول بیشتر، پول های دردسترس را در بازار سرمایه گذاری قرار می دهید.
اگر بخواهیم معنی دیگری برای سرمایه گذاری بگوییم، می توان گفت: سرمایه گذاری به معنی به تعویق انداختن مصرف فعلی برای دستیابی به مصرف بیشتر در روزهای آتی است.
توجه داشته باشید که در سرمایه گذاری در بورس و یا هر بازار مالی دیگر مقدار پول در زمان حال و فعلی مشخص است، اما میزان آن در چه مدت زمانی مشخص نیست و در واقع با عدم اطمینان مواجه هستیم.
انواع سرمایه گذاری
توجه داشته باشید که به طور کلی سرمایه گذاری به دو نوع مالی و واقعی تقسیم بندی می شود. در سرمایه گذاری واقعی شما با میزان ارزش پول واقعی خود در حال حاضر ملک و یا آپارتمان و هر چیز دیگری را خریداری می کنید. اما در سرمایه گذاری مالی با میزان پول نقدی خود نوعی دارایی مالی خریداری می کنید که نتیجه آن هم باز وجوه نقدی است.
چه عواملی در سرمایه گذاری باعث افزایش ریسک میشوند؟
به طور کلی چند نوع ریسک در بازار های سرمایه گذاری وجود دارند که بهتر است با این نوع ریسک ها آشنا شوید تا درست و منطقی ریسک کنید و ضرر کمتری گریبان گیر شما شود.
ریسک سیستماتیک
ریسک سیستماتیک یکی از ریسک های سرمایه گذاری در بورس است .همانطور که گفتیم چند نوع ریسک وجود دارد. از انواع این ریسک ها می توان به ریسک سیستماتیک اشاره کرد که این نوع ریسک ربطی به تجربه و علم فرد ندارد و مربوط به شرایط سیاسی و اقتصادی جامعه است و به هیچ عنوان نمی توان آن را حذف کرد. ریسک سیستماتیک به نوعی است که تاثیر آن بر کل بازار مشخص می شود و به صنعت خاصی محدود نمی شود.
ریسک غیر سیستماتیک
نوع دیگری از مدیریت ریسک سرمایه گذاری ریسک های سرمایه گذاری در بازارهای بورسی و مالی ریسک غیر سیستماتیک است. این نوع ریسک بر خلاف ریسک سیستماتیک کاملا قابل کنترل و کاهش است. در این نوع ریسک شما باید سهام شرکتی را که دارای شرایط بحرانی سختی است و با افت قیمت مواجه شده است، خریداری نکنید و از افزایش ریسک خود در بازار بورس جلوگیری کنید. اگر به این عوامل توجهی نداشته باشید قطعا با افزایش ریسک در بازارهای مالی مواجه می شوید.
ریسک نرخ سود
ریسک نرخ سود یکی از ریسک های سرمایه گذاری در بورس است این نوع ریسک مرتبط به زمانی است که تغییر در نرخ سود باعث تحول ارزش یک سرمایه گذاری می شود.
ریسک تورم
ریسک تورم یکی دیگر از ریسک های سرمایه گذاری در بورس است که بر این عنوان هرچه نرخ تورم افزایش پیدا کند، در این حالت میزان بازدهی ما هم کمتر می شود.
- شما امروز با پنج میلیون تومان چه چیزهایی می توانید خریداری کنید؟
- 10 سال قبل چه چیزهایی می توانستید خریداری کنید؟
این موضوع نرخ تورم را به شما نشان می دهد. شما نباید پول خود را در یکجا به صورت راکد نگه دارید بلکه باید از آن در بازارهای سرمایه گذاری استفاده کنید. اگر پول شما چندین سال راکد باقی بماند، تورم ارزش پول شما را کمتر می کند. در جایی سرمایه گذاری خود را شروع کنید که سود شما بعد از چند سال از نرخ تورم بیشتر باشد. در این حالت ریسک سرمایه گذاری شما کمتر می شود. اگر غیر از این موضوع باشد، نرخ ریسک بیشتر می شود.
ریسک مالی
ریسک مالی هم نوع دیگری از ریسک های سرمایه گذاری در بورس است که شرکت ها در صورت های مالی خود بخشی به عنوان تعهدات مالی و تسهیلات دارند. هر چه میزان وام های دریافتی یک شرکت بیشتر باشد، توان و قدرت شرکت هم برای توسعه و گسترش و حتی سوددهی کمتر می شود. به همین علت اگر تصمیم دارید که در بازار بورس سهام شرکتی را خریداری کنید، بهتر است ابتدا تعهدات و تسهیلات دریافتی آن شرکت را بررسی کنید تا ریسک مالی شما در آن سهام کمتر شود. در غیر این صورت با افزایش ریسک مالی در بازار بورس مواجه می شوید.
برای مثال فرض کنید شما سهام شرکتی را خریداری کرده اید و پس از مدتی آن شرکت با مشکلاتی در فروش خود رو به رو شده است و در نهایت هم ورشکسته می شود و اعلام ورشکستگی می کند. در حال حاضر شما سهامدار یک شرکت ورشکسته هستید که دیگر سهام شما هیچ گونه ارزشی در بازار ندارد.
این نوع ریسک همواره سرمایه گذاران را در بازار بورس تهدید می کند که به آن ریسک مالی می گویند. حال اگر سهامداران در مورد شرکتی که قرار است سهامدار آن شوند، به خوبی تحقیق نکنند، باعث افزایش ریسک در بازار بورس می شوند.
بررسی افزایش ریسک در بازار بورس
ریسک نرخ ارز
ریسک نرخ ارز هم از دیگر ریسک های موجود در بازار مالی است که در مورد شرکت های واردات محور اهمیت دارد.
ریسک سیاسی
ریسک سیاسی هم یکی دیگر از انواع ریسک ها در بورس است. زمانی که در اوضاع سیاسی، عدم ثبات را داشته باشیم بر اوضاع اقتصادی هم تاثیر می گذارد. در ادامه این مقاله سعی داریم بیشتر به عواملی بپردازیم که باعث افزایش ریسک در بازار بورس می شوند. به طور کلی بازار بورس یکی از بازارهای بسیار مهم هستند که افراد زیادی سرمایه خود را در این نوع بازار قرار داده اند.
ریسک شخصی
ریسک شخصی هم نوع دیگری از ریسک ها در بازار بورس است. توجه داشته باشید که ریسک ها همیشه منشا اقتصادی و سیاسی و … ندارند. یکی از اصلی ترین ریسک ها ریسک شخصی است. در واقع تصمیماتی است که شما به طور شخصی می گیرید و ممکن است این تصمیمات باعث افزایش ریسک در بازار بورس شود. در واقع سرمایه گذاران خودشان سرمایه خود را به خطر می اندازند.
برای مثال شما سهامی را به مبلغ 10 میلیون تومان خریداری کرده اید. حال با توجه به دلایلی سهام آن شرکت تا حدود 8 میلیون تومن میرسد و افت می کند و در این حالت اگر تصمیم شما سرمایه گذاری بلند مدت است باید آن را نگهدارید. حال ممکن است رویدادی رخ دهد که مجبور به فروش آن شوید. در این حالت شما ریسک شخصی کرده اید و سهام خود را فروخته اید.
ریسک احساسی
ریسک احساسی یکی دیگر از ریسک ها در بازار بورس و دیگر بازارهای مالی است که در نهایت احساس شما باعث افزایش ریسک در بازار بورس می شود. گاهی ممکن است درگیر احساسات خود شوید و این حس میتواند ترس از ضرر باشد و شما را به علت ترس از ضرر از سرمایه گذاری در بورس عقب بیندازد. بهتر است عاشق سهام خود نشوید و در زمان مناسب سهم خود را بفروشید و وابستگی به سهم های خود نداشته باشید.
یکی از دلایلی که باعث می شود افراد ریسک بالایی را در بازار بورس تجربه کنند و در نهایت دچار زیان شوند، وابستگی به سهام های خود است. آنها نسبت به سهام خریداری شده خود متعصب هستند که این عامل بزرگترین عامل برای افزایش ریسک ها است. اگر بتوانید خود را در این مواقع کنترل کنید و به جای تصمیم احساسی، منطقی عمل کنید، دچار این گونه ریسک ها در بورس نمی شوید.
ریسک بازار
ریسک بازار یکی از ریسک های سرمایه گذاری در بورس است .همانطور که می دانید بازار بورس دارای چندین هزار سرمایه گذار است. در واقع تصمیم این سرمایه گذاران است که قیمت یک سهم را افزایش و یا کاهش دهند. یک سهم در بازار بورس هر چقدر هم که خوب و عالی باشد، زمانی که تعداد زیادی از سرمایه گذاران تصمیم به فروش آن بگیرند، آن سهم افت می کند.
در نتیجه سهم با کمبود تقاضا مواجه می شود و قیمت آن کاهش پیدا می کند. حال بر عکس این قضیه هم وجود دارد. سهمی که دارای تقاضای زیادی باشد، هر چقدر هم که معمولی و عادی باشد، اگر با افزایش تقاضا رو به رو شود، قیمت آن سهم بالا می رود. در واقع این نوسانات قیمت که در بازار وجود دارد باعث می شود ریسک سرمایه گذاری در بورس بالاتر برود.
البته این موضوع را هم باید بدانید که ماهیت بازار بورس نوسانی بودن آن است. در واقع بورس نوسان پذیر است. در نتیجه اگر در مورد سهمی به خوبی تحقیق کرده اید و در مورد آن اطمینان دارید، بهتر است گول نوسان های کوتاه مدت و روزانه را نخورید و به صورت بلند مدت به سهم خود نگاه کنید تا سود بسیار بیشتری کنید و دید بهتری نسبت به بازار بورس پیدا کنید.
سخن پایانی
به طور کلی همه ما می دانیم که وجود ریسک در بازارهای مالی و بورسی و … کاملا طبیعی است. حال اگر شما انواع ریسک را بشناسید، می توانید از افزایش ریسک در بازار بورس جلوگیری کنید و سبد خود را به خوبی ببینید و برای آن برنامه ریزی داشته باشید. در واقع یه همین علت است که می گوییم علم و دانش در هر بازاری که به عنوان تخصص به کار برده می شوند، اهمیت دارد.
بسیاری از افراد بدون هیچ گونه تحلیل و اطلاعاتی در مورد بازار بورس وارد آن می شوند و بدون هیچ گونه تحقیقی، سهام شرکتی را خریداری می کنند. با این کار باعث افزایش ریسک در بازار بورس می شوند زیرا کاملا بی منطق تصمیم به خرید می گیرند. این افراد حتی زمان خرید و فروش سهم را هم به خوبی نمی دانند. اگر ندانید که چه زمانی باید خرید و فروش خود را انجام دهید، باز هم باعث افزایش ریسک می شوید.
امیدواریم با مطالعه این مقاله اطلاعات خوب و مفیدی در مورد عواملی که باعث افزایش ریسک در بازار بورس میشوند، بدست آورده باشید.
مدیریت ریسک سرمایه گذاری
فـــــروشـــــگاه آنــــلایـــــن مــــــدرســـــان شــریــف
فـــــروشـــــگاه آنــــلایـــــن مــــــدرســـــان شــریــف
پیگیری پستی سفارشات
شما هیچ موردی در سبد خرید خود ندارید.
- صـفحه اصلـی
- سایت اصلی
- محصولات
- پاسخنامه کتاب های آموزشی
- کتاب های برتر
- برگشت
- ریاضیات عمومی
- ریاضیات مهندسی
- معادلات دیفرانسیل
- تحلیل مدارهای الکتریکی
- استعداد تحصیلی دکتری
- برگشت
- ریاضیات عمومی
- ریاضیات مهندسی
- معادلات دیفرانسیل
- تحلیل مدارهای الکتریکی
- استعداد تحصیلی دکتری
عضویت در خبرنامه مدرسان شریف
پذیرش ریسک سرمایه گذاری چیست؟
پذیرش ریسک زمانی رخ میدهد که شخص حقیقی یا حقوقی درمییابد که پتانسیلِ از بین رفتنِ سرمایه بهاندازهٔ کافی بزرگ نیست که اجتناب از سرمایهگذاری را ضمانت کند. همچنین بهعنوان “مسئولیت ریسک را بهعهده گرفتن” شناخته میشود. این قضیه یکی از جنبههای مدیریت ریسک محسوب میشود که در زمینههای تجارت و سرمایهگذاری معمولاً قابل دسترسی است.
پذیرش ریسک، خطرات کوچک – آنهایی که پتانسیل فاجعهآمیز بودن را ندارند و یا اینکه بیش از حد هزینهزا نیستند – را اینطور در نظر میگیرد که ارزش پذیرفته شدن را دارند ولی با آگاهی کامل از اینکه در صورت اتفاق افتادن با مشکلات آن مواجه خواهد شد. این مقایسه و بهنوعی این ارزیابی، یک ابزار ارزشمند در فرآیندهای اولویتبندی و بودجهبندی بهحساب میآید.
نکات کلیدی :
- پذیرش ریسک یا همان پذیرفتن مسئولیت ریسک، یک استراتژی آگاهانه نسبت به دانستن احتمال وقوع ریسکهای کوچک یا نادر است بدون برداشتن قدمی برای بیمه کردن، ممانعت و یا اجتناب کردن از آنها.
- پذیرش ریسک براساس این منطق است که توجیحی برای هزینههای زیاد اجتناب و یا کاستن آن وجود ندارد، با توجه به اینکه درصد احتمال خطر و یا میزان اثرگذاری آن بسیار کم است.
- بیمه خویشفرما نوعی از پذیرش ریسک است. بیمه از طرف دیگر ضرر و زیان را به شخص ثالث منتقل میکند.
تشریح پذیرش ریسک
بسیاری از مشاغل از تکنیکهای مدیریت ریسک در راستای شناسایی، ارزیابی و اولویتبندی خطرات با هدف به حداقل رساندن، نظارت و کنترل ضررهای احتمالی استفاده میکنند. اکثر تجار و پرسنل مدیریت ریسک متوجه شدند که آنها با خطرات بزرگتر و فراوانی پیشرو هستند که با توجه به منابعی که برای روبرو شدن با این خطرها در دسترس دارند امکان مدیریت، کاستن احتمال خطر و یا اجتناب از آنها وجود ندارد. به این ترتیب آنها مجبور به پیدا کردن یک تعادل بین هزینههای احتمالی ایجاد شده از یک خطر شناخته شده و هزینهٔ نادیده گرفتن آن هستند و در غیر این صورت مجبور به کنار آمدن با هر آنچه که رخ میدهد میشوند. انواع ریسکها شامل عدم قطعیت در بازارهای مالی، شکست خوردن پروژهها، بدهیهای قانونی ایجاد شده، ریسکهایی که با وام (بودجه اعتباری یا قرض گرفته شده) انجام شده، حوادث، رخدادها و بلایای طبیعی، و رقابت بسیار سرسختانه میشوند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد بازارهای مالی میتوانید از مطلب آموزشی «بازارهای مالی چیست؟» دیدن نمایید.
به پذیرش ریسک میتوان بهعنوان یک بیمهٔ خویشفرما نگاه کرد. مسئولیت هرگونه خطراتی که پذیرفته، انتقال داده و یا اجتناب نشدهاند بهعهدهٔ خویش است. اکثر نمونههای ریسکپذیری (مرجع) یک تجارت شامل ضررهای احتمالی نسبتاً کوچکی هستند. اما گاهی اوقات اشخاص ممکن است ریسکی را بپذیرند که چنان فاجعهبار باشد که بیمه کردن آن به سبب هزینههای زیاد امکانپذیر نباشد. علاوه بر این هرگونه ضرر و زیان احتمالی ناشی از ریسکی که تحت پوشش بیمه نباشد و یا هزینه آن بیش از سقف مبلغ بیمه شده باشد، نمونهای از پذیرش ریسک است.
برخی ازگزینههای دیگر برای پذیرش خطر
علاوه بر پذیرش ریسک چند رویکرد دیگر برای چگونه رفتار کردن با یک ضرر و زیان احتمالی در مدیریت ریسک وجود دارد، که شامل موارد زیر هستند:
- اجتناب: این شامل تغییر برنامهها در راستای از بین بردن خطر است. این استراتژی برای ریسکهایی مناسب است که بهطور بالقوه میتوانند تأثیر قابلتوجهی در یک تجارت یا پروژه مدیریت ریسک سرمایه گذاری داشته باشند.
- واگذاری یا انتقال: مناسب برای پروژههای چندبخشی است. اغلب مورد استفاده قرار نمیگیرند و غالباً شامل بیمهها میشوند. همچنین با عنوان “تقسیم کردن ریسک” شناخته میشوند که سیاستگذاری به صورتی است که ضرر و زیان احتمالی از بیمهشونده به بیمهکننده منتقل میشود.
- کاهش: محدود کردن تأثیر خطر بهگونهای که در صورت اتفاق، بازیابی آن بهراحتی انجام شود. این رایجترین رویکرد است. همچنین با عنوان “بهینهسازی خطر” یا “تقلیل” شناخته میشود.
- بهرهبرداری: برخی از ریسکها خوب هستند بهعنوان مثال اگر محصولی آنقدر پُرطرفدار باشد که پرسنل حاضر از عهده فروش برنیایند، در این مورد میتوان با اضافه کردن پرسنل جدید برای ادامهٔ فروش آن محصول، از ریسک ایجاد شده بهرهبرداری نمود.
تیم تحریریه دیجی کوینر
این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.